
رمان گیاهخوار یکی از آثار برندۀ جایزۀ منبوکر در سال ۲۰۱۶ بود. اما اتفاق تازه این بود که این جایزه، برای اولینبار، همزمان به مؤلف و مترجم کتاب اعطا شد. حالا که چهار سال از چاپ ترجمۀ انگلیسی کتاب گذشته است، مترجم این رمان کرهای، دبورا اسمیت، در این یادداشت تأملاتش دربارۀ این کتاب را نوشته است، از نامههایی که با خشم اشتباهاتش را گوشزد میکردند، تا لذتِ بُردن یک جایزۀ ادبی معتبر در مقام مترجم.
لسآنجلس ریویو آو بوکز — طی چند سال گذشته، شاهد اوجگیری محبوبیت ترجمۀ ادبی در هر دو کشور آمریکا و انگلستان (و شاید بهویژه در دومی) بودهایم. در این حالوهوای جدید است که دیدیم در مورد جایزۀ بینالمللی منبوکر تجدید نظر شد تا شأن برابری برای مؤلف و مترجم قائل شود. وقتی اولین جایزۀ آن به رمان گیاهخوار از هان کانگ رسید، ترجمۀ ادبی در کرۀ جنوبی هم در کانون توجهات قرار گرفت. طبیعتاً در این زمینه اِجماعی وجود ندارد. برخی منتقدان کرۀ جنوبی افسوس میخورند که دیگران جوایز خارجی را بهمنزلۀ یکجور همهپرسی دربارۀ کیفیت کل ادبیات کرهای حساب میکنند. اما، در استقبال از گیاهخوار در وطن و خارج، دو جور اضطراب وجود دارد: اضطراب دربارۀ سیاستهای فرهنگی جایزهدهی، و اضطراب دربارۀ ماهیت و جایگاه ترجمه. توجه و قدردانی روزافزون از ترجمه و مترجمْ تیشه به ریشۀ آن افسانهای میزند که از دسترسی بیواسطه به اصل متن میگفت. این افسانه یک فانتزی مشترک میان هر دو دستۀ خوانندگان ترجمه و اصل متن بود. ساده و واضح بگوییم، مردم دوست دارند باور کنند که جنگ و صلح را میخوانند، نه «یک ترجمۀ انگلیسی از جنگ و صلح» را، و دوست دارند باور کنند آنچه دوست داشتهاند (خواه یک کتاب منفرد یا یک فرهنگ) واقعاً همان چیزی است که …