در طول سالهای اخیر، اصطلاح «ناداستان» در فضای ادبیات ایران رواج و مقبولیت ویژهای یافته است. برخی مجلات ادبی با محوریت ناداستان تأسیس شده یا بخشی از مطالب خود را به این نوع ادبی اختصاص دادهاند. مرجع ناداستان در مقابل داستان و معرفی مفهومی تازه، صورت تقسیمبندیهای انواع ادبی را به شکل مشخصی تغییر داده است. این تحولات اموری نیستند که بشود بهسادگی از آن چشمپوشی کرده یا تأثیرات آن را در حوزه ادبیات انکار کرد.
پیش از هرچیز لازم است به شیوع و کارکرد ناداستان در فضای ادبیات توجه کنیم. در بحث ناداستان ظاهراً با یک اصطلاح ادبی مواجه هستیم؛ اما مفهومی که در فضای عمومی ادبیات درک میشود، ناظر بر مفهوم تخصصی آن نیست. فضای عمومی ادبیات در مفهومگزینی برخی اصطلاحات دچار ادراک شده و قادر نیست نسبت دایره مفهومی اصطلاح موردنظر را با اصطلاحات دیگر مشخص کند. واقعیت دیگر آن است که نوعبندی، گونهبندی و قالببندی ادبیات، مقولهای فنی و البته در مواردی محل اختلافنظرهای علمی است. سرایت برخی از اصطلاحات به استعمالات عرفی و خارج از چارچوبهای اصلی میتواند نظم ذهنی مخاطبان را با چالشهای جدی مواجه سازد.
اصطلاح ناداستان خیلی زود در فضای ادبیات رواج پیدا کرد؛ درحالیکه این اصطلاح ابتدا میبایست از پالایههای علمی میگذشت، از دقت نظر ساحتهای پژوهش و نقد ادبی عبور میکرد و نسبت و مناسبت آن با دیگر مفاهیم مشابه یا مقارن مشخص میشد. جذابیت عنوان ناداستان، تصور نوبودگی آن و البته وابستگیهای دیرپای فضای ادبیات ایران به ساحت ترجمه نیز بیتأثیر نبوده است. واقعیت آن است که این استعمالات، ناداستان را بهعنوان یک قسم و قالب ادبی شناسایی کرده است. …