بهترین ترجمه کتاب ۳۶۵ روز بدون تو
کتاب ۳۶۵ روز بدون تو، نوشتهی نویسندهی کانادایی آکیرا، مجموعهای از یادداشتها و خاطرات دلتنگی او نسبت به محبوبش است. هر یادداشت به یک روز اختصاص دارد و اگرچه از نام کتاب انتظار میرود که شامل ۳۶۵ یادداشت باشد، اما در واقع تنها ۲۰۰ یادداشت در آن گردآوری شده است. این یادداشتها روایتگر جدایی نویسنده و احساسات پیچیدهی او در پی آن هستند و تصویری صادقانه از تجربهی عاشقانه و غم ناشی از فاصله ارائه میدهند. پیشنهاد میکنیم قبل از خرید نسخه الکترونیکی یا کتاب صوتی ۳۶۵ روز بدون تو با بهترین ترجمه آن آشنا شوید.
بهترین ترجمهی ۳۶۵ روز بدون تو کدام است؟
طبق نظر کاربران طاقچه، کتاب ۳۶۵ روز بدون تو ترجمه نهال سهیلیفر محبوبترین ترجمهی این اثر است. بررسی و مقایسهی نمونههای مختلف هم نشان میدهد که ترجمهی او روان و وفادار به متن اصلی است و سادگی و لحن یادداشتگونهی جملات انگلیسی را به خوبی منتقل میکند.
مقایسه ترجمههای فارسی کتاب 365 روز بدون تو
در ادامه، سه نمونه از جملات کتاب را کنار ترجمههای مختلف آوردهایم تا تفاوتها روشنتر شود.
نمونهی اول
how do you go back to being
strangers with someone,
who has seen your soul?
نمونهی دوم
i don’t know what it is
about you but I don’t
want to lose it because
i know I will never be able
to find it in anyone else
نمونهی سوم
If I knew it would hurt this much,
wish I never laid eyes on you
این کتاب بارها و توسط ناشران مختلف به فارسی برگردانده شده است. در این بخش به سه ترجمهی شاخص، شامل نهال سهیلیفر، لیدا علیزاده و غلامرضا برهمند، میپردازیم.
نمونه اول
با کسی که روحت رو دیده
چجوری میشه دوباره غریبه شد؟ (نهال سهیلی فر)
کی میتونه غریبه شه
با اونی که روحشو دیده یه روز؟ (لیدا علیزاده)
چطور به گذشته برمیگردی
تا مثل غریبه ها با کسی رفتار کنی،
که روح و روان تو رو شناخته؟ (غلامرضا برهمند)
با مقایسهی نمونهی اول میتوان این نتیجه را گرفت که ترجمهی سهیلیفر ساده و دقیق است و لحن یادداشتگونهی متن اصلی را حفظ کرده است. علیزاده با اضافهکردن عبارت «یه روز» کمی از متن فاصله گرفته و برهمند با استفاده از «روح و روان»، جمله را به سمت تحلیل روانشناسانه سوق داده و حالت ساده و احساسی متن را تحت تأثیر قرار داده است.
نمونه دوم
نمیدونم تو چی داری
ولی نمیخوام از دستش بدم
چون میدونم که هیچوقت
نمیتونم توی آدم دیگه ای
پیداش کنم (سهیلی فر)
من نمیدونم چی تو وجودته
ولی من محاله از دستش بدم
چون میدونم که اونو هیچ موقعی
نمیشه توی وجود هیچ کسی پیدا کنم (لیدا علیزاده)
نمیدونم چی یه
که در توئه، اما
نمیخوام از دسِش بدم، چون
میدونم هرگز نخواهم توانست
اونو در کس دیگه ای پیدا کنم (غلامرضا برهمند)
در نمونهی دوم نیز، ترجمهی سهیلیفر ساده و روان است و وفادار به متن اصلی عمل میکند. در مقابل، ترجمهی علیزاده با عباراتی مثل «محاله از دستش بدم» و «هیچ موقعی» کمی تصنعی به نظر میرسد. ترجمهی برهمند هم دچار دوگانگی زبانی است: از یک طرف با عبارتی مثل «چی یه» حالت غیررسمی و ناپخته ایجاد کرده، و از طرف دیگر با ترکیبهایی مثل «هرگز نخواهم توانست» لحنی رسمی و جدی دارد. همین ناهمگونی باعث میشود متن او روان و یکدست نباشد.
نمونه سوم
اگه قرار بود اینقدر زجر بکشم
کاش از اول به هم برنمیخوردیم (نهال سهیلی فر)
اگه قسمت بود که این همه زجر بکشم
کاشکی از لحظه اول برنمیخوردم بهت (لیدا علیزاده)
اگه میدونستم این کار خیلی آزردت میکنه،
کاش هرگز بهت خیره نمیشدم (غلامرضا برهمند)
با مقایسهی ترجمههای نمونهی سوم، در این بخش نیز ترجمهی سهیلیفر حس مستقیم و کوتاه جمله را به خوبی منتقل کرده است. در مقابل، برهمند آن را به شکل طولانی و متفاوتی بازنویسی کرده: «کاش هرگز بهت خیره نمیشدم»، که معنای اصلی را تغییر میدهد. دلیل این خطا این است که laid eyes on you در اینجا به معنای «اولین دیدار یا برخورد داشتن» است و نویسنده با آن حسرت میخورد از اینکه کاش هیچوقت محبوبش را ملاقات نکرده بود.
جمعبندی
کتاب ۳۶۵ روز بدون تو مجموعهای صادقانه از یادداشتها و احساسات عاشقانهی نویسنده است که جدایی و دلتنگی را با زبانی ساده و صمیمی روایت میکند. زبان نوشتهها در انگلیسی حالتی روزمره و کمی شاعرانه دارد و ترجمهی نهال سهیلیفر موفق شده این ویژگی را به فارسی منتقل کند؛ او روانی و وفاداری به متن اصلی را حفظ کرده و حس و حال یادداشتها را همانطور که هست ارائه میدهد. بنابراین خواننده میتواند هم از محتوای احساسی و روزانهی کتاب لذت ببرد و هم تجربهای نزدیک به نویسنده داشته باشد، بدون آنکه سادگی و صمیمیت متن اصلی تحت تاثیر قرار گیرد.