دانلود و خرید کتاب عفریتگی هادی ملهب
تصویر جلد کتاب عفریتگی

کتاب عفریتگی

نویسنده:هادی ملهب
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب عفریتگی

کتاب عفریتگی اثری از هادی ملهب است که در انتشارات نسل روشن به چاپ رسیده است. این کتاب در قالبی نو و بدیع نوشته شده است و ضعف‌های درونی انسان‌ها را نشانه گرفته است.

عفریتگی از ضعف‌هایی سخن می‌گوید که هر آدمی در زندگی خود با آن‌ها سر می‌کند. او سپس به سراغ آرزو، واقعیت، عشق و انسانیت می‌رود و درامی را می‌آفریند که باید تا پایانش شکیبا باشید. درامی که پر از افکار گوناگون است...

کتاب عفریتگی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

خواندن این کتاب را به تمام دوست‌داران آثار نویسندگان معاصر ایرانی پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب عفریتگی

جایی برای آرامش نمانده است؛

می‌خواهم به جایی دور بروم،

آنجا که گیسوانم برای باد برقصد،

پاهایم میانِ علفزار بچرخد،

تن پرتنشم با زمین محرم شود،

کرم شب‌تاب روی انگشتانم پروانه شود،

لابه‌لای درختان گم شوم،

نسیمی چشمانم را ببندد و صدای طبیعت لالایی تمام خواب‌هایم شود.

می‌دانی؟

همان که در وجودم گم شده است و من همیشه انتظار آمدنش را داشته‌ام؛ این رؤیا از تمام علایق و خواسته‌هایم به من نزدیک‌تر است.

می‌خواهم درختان تکیه‌گاهم باشند تا تن دست‌خورده دیگران،

می‌خواهم گنجشکان نجوای تنهایی‌ام باشند، جای حرف‌های تو و خالیِ دیگران...

اوج حیله‌گری‌اش آنجاست که با لطافت نقش بازی می‌کند و یک‌باره در اوج به قربانی خود ضربه می‌زند.

و آخرین‌بار...

بعد از آخرین ضربه کشنده بر قلب آخرین بازنده،

هیولای درونش به او لبخند می‌زند!

(انسان‌هایی که از ستم کردن لذت می‌برند، نسل شیاطین قصه‌ها هستند.)

کلیشه‌ای‌است اگر خواهان عدالت باشیم؛ زیرا این منش نیز طبیعت اوست.

خوب بودن برایش آن‌قدر سخت است که حاضر می‌شود به جای آن تاوان دهد.

هر رفتار بدی که از او تکرار می‌شد، به آن عادت می‌کرد.

آن ظاهر زیبا، چشم آدمیان را به تحریک نزدیک‌تر شدن به او وا می‌دارد.

اما او نه می‌داند چه می‌خواهد و نه می‌خواهد بداند

- پایان این مسیر چه می‌شود!

نه فقط خودش، بلکه علایقش را هم معامله می‌کند.

شبیه کهنه‌پوشی که برای خرید لباس تن‌فروشی می‌کند.

چمدان آرزوهایش آن‌قدر کوچک است که برای رسیدن به آن لازم نیست تلاش زیادی کند؛ او به دلخوشی‌ها غنیمت می‌کند.

شاید روزمرگی‌هایش طبق برنامه پیش خواهد رفت، اما با یک تفاوت که دیگر هیچ‌کس نگرانش نیست.

هر روزِ هفته‌اش از روزهای گذشته الگوبرداری می‌شود.

و طبق معمول ویلان و بی‌هدف در پیاده‌روها و خیابان‌های شهر به دنبال سؤال‌های بی‌جواب درون همیشه تنهایش است.

او یک گناهکار بی‌گناه است، می‌دانی؟

مسیرهای مغلوط شده زندگی‌اش، او را به یک حقه‌باز تبدیل کرد.

کسی که احساسش هربار به دست خودش کشته شد.

- ترسناک‌ترین رویداد زندگی او آنجایی‌است که همیشه احساس تنهایی می‌کند.

به گمانم به هیچ عنوان دوست ندارد کسی شبیه او باشد.

برای هر شخصیت، دید و عقیده‌ای متفاوت داشته است که به چه اندازه به آن بها دهد.

نسبت به خیلی از اتفاقات، بی‌تفاوت و بی‌اهمیت نشان می‌دهد.

من عروس قبرستان مردگانم...

همسایه بی‌قراری‌ها؛

همخوابه کابوس‌ها؛

پنهان شده در اتاقک عروسک‌ها؛

و همسر تنهایی‌های خود هستم.

گاه سیاهی خشک‌شده کنار مژگانم مرا از خود متنفر می‌کند،

این حال و احوال مرا تا به جهنم می‌کشاند؛

مرا به درّه‌ها، پرتگاه‌ها؛

خفگی و غرق در دریاها؛

به گردنی حلقه بر طناب دارها؛

می‌کشاند...

صفحه موبایل را قفل کرد، چشمانش را بست، از تاکسی پیاده شد.

آرام‌آرام به سمت خیابان برگشت.

صدای بوق بی‌امان ماشین‌ها؛

در چشم‌هایش پرتوی نور را حس کرد. صدای بوق کرکننده است. زیر پلک‌هایش از شدّت نورهای اتومبیل قرمز شده است، آن صدای مخوف کرکننده هر آن نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود.

آخرین لحظه چشمانش را باز کرد.

در ذهنش هزاران‌بار این‌گونه خود را تمام کرده است.

هربار به یک شیوه از افکار؛

خودکشی‌هایی که او را جای مسکن‌ها آرام می‌کرد.

- از تاکسی پیاده شد و مذبوحانه به خانه بازگشت.

melika
۱۴۰۰/۰۴/۱۱

اشعار و توصیف شخصیتی داستان عالی بود

افسون
۱۴۰۱/۰۵/۱۵

جالب نبود .. انگار غرغر های روزمره خودمون باشه

جنایت عاطفی زمانی اتفاق می‌افتد که انسان حاضر است تمام احساساتش را معامله کند تا غریزه‌اش آرام گیرد.
maha

حجم

۸۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۷ صفحه

حجم

۸۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۷ صفحه

قیمت:
۳۲,۰۰۰
تومان