دانلود و خرید کتاب حاج احمد محمدحسین علی‌جان‌زاده
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب حاج احمد اثر محمدحسین علی‌جان‌زاده

کتاب حاج احمد

معرفی کتاب حاج احمد

کتاب حاج احمد نوشته محمد حسین علی‌جان‌زاده، نگاهی بر زندگی و خاطرات سردار شهید حاج احمد کاظمی می‌اندازد.

درباره کتاب حاج احمد

شهید حاج احمد کاظمی ۲ مرداد ۱۳۳۸ در نجف آباد اصفهان متولد شد. او یکی از اعضای سپاه پاسداران بود که در دوران جنگ ایران و عراق فرماندهی لشکر ۸ نجف برعهده داشت و بعد از پایان جنگ نیز در قرارگاه حمزه و لشکر ۱۴ امام‌حسین به عنوان فرمانده فعالیت می‌کرد. او در سال‌های ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۴ فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران شد و در سال ۱۳۸۴ به فرماندهی نیروی زمینی سپاه منصوب شد. 

شهید حاج احمد کاظمی در ۱۹ دی ۱۳۸۴ در سانحه سقوط هواپیمای داسو فالکن ۲۰ در نزدیکی ارومیه، به همراه تعدادی دیگر از فرماندهان به شهادت رسید.

محمد حسین علی‌جان‌زاده در کتاب حاج احمد خاطرات دوران کودکی و مبارزات انقلاب شهید کاظمی را بیان می‌کند، از خاطرات دوران آموزش‌های چریکی در سوریه و لبنان می‌گوید، ماجرای حضور در کردستان، چگونگی عزیمت به جنوب و تشکیل تیپ هشت نجف اشرف را تعریف می‌کند و از رشادت‌های این شهید بزرگوار سخن می‌گوید.

کتاب حاج احمد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

حاج احمد را به تمام علاقه‌مندان به مطالعه آثار زندگینامه پیشنهاد می‌کنیم. اگر دوست دارید با زندگی و فعالیت‌های شهید احمد کاظمی آشنا شوید، این کتاب گزینه خوبی برای شما است.

بخشی از کتاب حاج احمد

سوار بر موتور تریل ۲۵۰ شده بود و با تمام سرعت رو به جلو می‌راند. گردوخاک زیادی هم از پشت سر بر جای گذاشته بود. کمی ‌زیگزاگ می‌رفت، اما عملاً فایده‌ای نداشت. یکی‌درمیان خمپاره با سوت‌هایش به اطراف می‌نشست. سال ۶۱ با تمام فراز و فرود و عملیات‌ِ خوب و بدش گذشت. اسم عملیاتی را که به اهداف خود نرسیده بود، نمی‌گفتند شکست؛ اسمش را گذاشته بودند «عدم الفتح.» یعنی هرچند در ظاهر برای ما فتحی نداشت، اما هم چنان رزمندگان اسلام بر مقاومت و جهاد در برابر دشمن متجاوز و متکبر، هم صدا و مصمم بودند. هرچند شرق و غرب عالم در برابر این ملت و این ایمان صف‌آرایی کرده بودند. و همین نکته بود که همه را در راه جهاد مستحکم و امیدوار کرده بود.

احمد خودش را به مقرّ تیپ که حالا به لشکر ارتقا پیدا کرده بود، رساند. ‌‌آقارحیم منتظرش بود و می‌خواست نکته مهمی ‌را به او برساند. عملیات والفجرِ یک که در واقع، ادامه والفجر مقدماتی بود، تازه تمام شده بود. احمد که به قرارگاه تاکتیکی لشکر رسید، از راه بی‌سیم با ‌‌آقارحیم صحبت کرد. ‌‌آقارحیم از احمد خواست خودش را به اهواز برساند.

بعد از دو ساعتی، احمد ‌روبه‌روی پایگاه گلف از ماشین پیاده شد و به داخل پایگاه منتظران شهادت رفت. جلسه مهمی‌ برقرار بود. فرماندهان دیگرِ سپاه‌ها هم بودند. احمد هم به عنوان فرمانده سپاه حدید حضور داشت. صحبت از طرح‌ریزی جدیدی برای عملیات شده؛ این‌که باید لشکر‌ها و یگان‌ها برای چند ماهی، بار و بندیلشان را جمع کنند و به غرب کوچ‌کشی کنند. عملیات جدید قرار بود در غرب انجام بگیرد. احمد ‌سؤالی پرسید‌: «برادر رحیم! موقعیت عملیات معلومه؟ تا انجام عملیات چقدر وقت داریم؟»

«ان‌شاءالله موقعیت عملیات هم معلوم می‌شه. فعلاً بچه‌های قرارگاه نجف در حال کار روی طرح عملیات هستن تا بحث اطلاعات تکمیل بشه. تیم‌های چندتا از لشکر‌ها و تیپ‌های شما هم برای کمک به بچه‌های اطلاعات قرارگاه باید بسیج بشن. اگه می‌شه، زودتر دسته‌بندی کنین و بفرستین‌شون برای منطقه‌ای که با شما هماهنگ می‌شه.»

با هماهنگی‌های ‌‌انجام‌شده، دسته‌های اطلاعاتی وارد منطقه شدند. کارهای اطلاعاتی در این زمینه انجام شد. با همکاری پیش‌مرگان کُرد مسلمان، عملیات والفجر ۲ با هدف آزاد‌‌سازی ارتفاعات منطقه و آزادسازی پادگان حاج‌عمران و منطقه سدّ دربندیخان عراق و شهر چومان مصطفی طراحی شد. در این ایام، به آموزش بسیجی‌ها خیلی گیر می‌داد و می‌گفت: «ما بچه‌ای رو که تا دیروز ورِ دل مادرش و لای پتو بوده، می‌خوایم بفرستیم جلوی توپ عراقیا. این باید آن‌‌قدر از کوه‌ها بالا بره که پاش سفت بشه. آن‌قدر صدای شلیک و آتش بشنوه که ترسش بریزه. از کسی که لای پتو بوده، حالا می‌خوایم رزمنده بسازیم.» و همیشه به صورت مخفی به خط سر می‌زد.

آن روزها دانشگاه شهید چمران در دست تیپ بود و از حاج آقا حسناتی ‌خواست که باهم به بازدید خط بروند. احمد موتور را برداشت و با هم، بی‌خبر به سمت خط رفتند. حاج آقا با لباس روحانیت، ترک موتور احمد نشسته بود. به پاسگاه زید و خط مربوط به آن سر زدند. همه جا نیروها مشغول کارهای روزمره‌شان بودند. احمد بسیار متواضع بود. دردِدل می‌کرد و نکته می‌گفت، از اوضاع شهر و وضعیت پشتیبانی می‌گفت. در بعضی از عملیات‌ها مجروح و شهید زیاد داده بودند و او نگران عکس‌العمل مردم بود. می‌گفت: «بیشترین نگرانی‌ام اینه که در یه عملیات، حدود هشتاد شهید دادیم و دوباره ‌باید اعزام نیرو بشه.» نگران بود مبادا مردم پس بزنند. حاج آقا هم روحیه می‌داد که مرکز آموزش ما دو برابر شده است. این حرف برای احمد بسیار آرام‌بخش و جالب بود.

آبنبات هل‌دار
مهرداد صدقی
هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها
مارک منسون
مهاتما گاندی
محمد قاضی
برنامه‎ ریزی به روش بولت ژورنال
رایدر کارول
مرگ در ونیز
توماس مان
کار عمیق
ناهید ملکی
مائده‌های زمینی و مائده‌های تازه
آندره ژید
لبه تیغ
ویلیام سامرست موام
مرگ ایوان ایلیچ
لئو تولستوی
تهوع
ژان پل سارتر
انسان در جست‌وجوی معنا
ویکتور فرانکل
آرزوهای بزرگ
چارلز دیکنز
ضیافت افلاطون
افلاطون
خودشناسی
آلن دوباتن
مثل خون در رگ های من
احمد شاملو
مردی در تبعید ابدی
نادر ابراهیمی
مغالطه‌های پرکاربرد، ۴۴ ترفند کثیف برای برنده شدن در بحث‌ها
ریچارد پل
موهبت کامل‌ نبودن
اکرم کرمی
مسئله‌ی اسپینوزا
اروین د. یالوم
اوضاع خیلی خراب است
سمانه پرهیزکاری
انسان در جستجوی معنا
ویکتور فرانکل
مسئله اسپینوزا
اروین د. یالوم
حکایت دولت و فرزانگی
مارک فیشر
نیمه تاریک وجود
دبی فورد
اثر مرکب
دارن هاردی
عشق در زمان وبا (عشق سال های وبا)
گابریل گارسیا مارکز
خرده‌ عادت ها
جیمز کلیر
مردان مریخی زنان ونوسی
ج‍ان‌ گ‍ری‌
تاریخ فلسفه دامیز
مارتین کوهن
استالین
ادوارد رادزینسکی
مادر خوب و مادر بد
نهاله مشتاق
تصویر دوریان‌‌ گری
اسکار وایلد
دروغگویی روی مبل
اروین د. یالوم
کیمیاگر
پائولو کوئیلو
واسه جزئیات عرق نریز
ریچارد کارلسون
پنج قدم فاصله
ریچل لیپینکات
حرمسرای قذافی
بیژن اشتری
پیر پرنیان اندیش؛ جلد اول
میلاد عظیمی
درباره معنی زندگی
ویل دورانت
عزاداران بیل
غلامحسین ساعدی
دختری با هفت اسم
هیئون سئو لی
مغازه خودکشی
ژان تولی
جادوی نظم
ماری کاندو
فرمول برنامه‌ریزی؛ راهنمایی برای ایجاد فهرست‌های کاری
دیمون زاهاریادس
عشق کافی نیست
مارک منسون
قلعه حیوانات
جورج اورول
آنک نام گل
رضا علیزاده
نیم‌دانگ پیونگ‌یانگ
رضا امیرخانی
آبنبات دارچینی
مهرداد صدقی
آب‌نبات پسته‌ای
مهرداد صدقی
سال بلوا
عباس معروفی
راهنمای مردن با گیاهان دارویی
عطیه عطارزاده
فلسفه‌ای برای زندگی
ویلیام اروین
چهار میثاق
دون میگوئل روئیز
کفش باز
فیل نایت
جزء از کل
استیو تولتز
زندگی خود را دوباره بیافرینید
جفری ای. یانگ
جنگ و صلح (جلد اول)
لئو تولستوی
شوهر آهو خانم
علی‌محمد افغانی
بیشعوری
خاویر کرمنت
درمان شوپنهاور
اروین د. یالوم
وقتی نیچه گریست
اروین د. یالوم
محکم در آغوشم بگیر
سمانه پرهیزکاری
هفته‌نامه صدا – شماره ۶۵ – ۲۸ آذر ۹۴عادت های اتمی
هادی بهمنی
شازده کوچولو
آنتوان دوسنت اگزوپری
مادمازل شنل
الهام عبادی
سرسختی؛ قدرت اشتیاق و پشتکار
سیده سمانه (سیمین) سیدی
زنان زیرک؛ چرا مردان عاشق زنان زیرک می‌شوند؟
شری آرگو
انواع مردان
ژان شینودا بولن
جزء از کل
استیو تولتز
۵۰ باید و نباید در زندگی زناشویی
فرهنگ هلاکویی
چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کس
فردریش نیچه
ناطور دشت (ناتور دشت)
جی. دی. سلینجر
سرگذشت ندیمه
مارگارت اتوود
چشمهایش
بزرگ علوی
کاریزما چیست و چگونه شخصیتی کاریزماتیک داشته باشیم
میلاد فتوحی
کاش وقتی بیست‌ساله بودم می‌دانستم
تینا سیلیگ
سمفونی مردگان
عباس معروفی
سیدارتا
هرمان هسه
مغازه خودکشی
ژان تولی
وضعیت آخر
تامس ای. هریس
در باب اعتماد به نفس
آلن دوباتن
مزرعه حیوانات
آرمان سلطان‌زاده
دن کیشوت (جلد ۱)
میگل دو سروانتس
انسان در جست و جوی معنا
ویکتور فرانکل
دایی جان ناپلئون
ایرج پزشکزاد
از دو که حرف می زنم، از چه حرف می زنم
هاروکی موراکامی
یک عاشقانه آرام
نادر ابراهیمی
چنین گفت زرتشت
داریوش آشوری
فلسفه ترس
لارس اسوندسن
بینوایان (جلد اول)
ویکتور هوگو
برادران کارامازوف (جلد اول)
فئودور داستایفسکی
بر باد رفته
مارگارت میچل
خودت را به فنا نده
حسین گازر
راهنمای مردان برای شناخت زنان
جان گاتمن
یاران حلقه (جلد ۱ از ارباب حلقه‌ها)
رضا علیزاده
برادران کارامازوف (با صدای سه بعدی)
فئودور داستایفسکی
گیله مرد
بزرگ علوی
قدرت سکوت
ناهید سپهرپور
نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه