کتاب ماهی! تداوم مسیر
معرفی کتاب ماهی! تداوم مسیر
کتاب ماهی! تداوم مسیر نوشته استفان سی لاندین و هری پل و جان کریستنسن است. این کتاب به شما یک روش بسیار خوب برای سازگاری با زمانهای تغییر و حفظ تازگی کار «آن» خود را کشف کنید، یاد میدهد.
درباره کتاب ماهی! تداوم مسیر
کتاب ماهی! تداوم مسیر، ادامهی رسمی کتاب پرفروش ماهی! است که یک مثال تجاری مستقل است که نحوهی طرح دیدگاه برای کسبوکار و شیوهی زنده، پرشور و نو نگه داشتن آن را در زمانهای سخت مانند تغییر مدیریت و کارکنان یا مشکلات اقتصادی نشان میدهد. با الگوبرداری از یک رستوران سوشیِ به شدت موفق و خیالی به عنوان مدلی برای تجدید مداوم دیدگاه، کتاب "ماهی!تداوم مسیر”، همان داستانهای قابل فهمِ استفاده شده در کتاب “ماهی!” را برای نشان دادن سه قانون اصلی تداوم موفقیت به کار میگیرد که عبارتند از: آن را پیدا کن، آن را زندگی کن و آن را مدیریت کن.
وقتی راندا (Rhonda) مدیر جدید، کارها را از رئیس جدیداً ترفیع گرفته و به شدت محبوبش تحویل میگیرد، با مشکل حفظ روحیه در واحد اداری روبهرو میشود که کارکنانش صراحتاً بیحوصله و بداخلاق شدهاند و در حال برگشت به روشهای قدیمیشان هستند. سپس او از رستوران فوقالعادهی تاکاراتو (Takara Too) (تاکارای (Takara) سابق) و صف مشتریانش که ساعتها با شادی منتظر وارد شدن هستند دیدن میکند. به زودی او میفهمد که روش حفظ انگیزهی کارمندان و شاد نگه داشتن مشتریانش را میتوان از چند گارسون یاد گرفت که به یکدیگر هرچیزی که نیاز دارند را یاد میدهند. و وقتی او میفهمد چگونه صاحب تاکارا خیلی قبلتر از دیگران میدانست باید منوی اصلیاش را از تِمپورا (tempura) به سوشی تغییر بدهد، راز حفظ تازگی کار را واقعاً کشف میکند.
خواندن کتاب ماهی! تداوم مسیر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کسانی که به کتابهای حوزه موفقیت علاقه دارند پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب ماهی! تداوم مسیر
-میدونم، میدونم. و فکر میکنم واقعاً تلاشم رو هم کردم. اما حالا که پُست اونو دارم برام سوال شده که میتونم به تداوم این انرژی کمک کنم یا نه. این هفته دیگه به شک افتادم که بتونم.
-چیزی شده؟
-من سه هفته پیش یه دستیار به اسم جوآن (Juan) رو استخدام کردم. خب، دیروز جوآن بهم گفت کاری که توی بخش اعصاب انجام میدیم رو دوس داره اما خیلی خودشو عضوی از ما نمیدونه و ازم خواست کمکش کنم که حکم جابهجاییش رو بگیره. ویل، اون یه دستیار دلسوز و شایسته ست که ما توی بخشمون بهش نیاز داریم ولی نمیخواهد پیشمون بمونه! من حتماً دارم یه جای کار رو اشتباه انجام میدم. ما قبلاً تو بخشممون مشکلاتی داشتیم اما الان دو سال میشد که ما کسی رو به بخشهای دیگه انتقال نداده بودیم. ما هنوز یه لیست انتظار از افرادی داریم که میخوان بیان طبقهٔ ششم کار کنن. اما این اتفاق مثل یه هشداره که شاید داریم برمیگردیم سر جای اولمون. تازه، چیزهای دیگهای هم هست که نگرانم میکنه.
-مثلاً چی؟
-یه چیزهایی که توضیحشون سخته اما میتونی تفاوت سطح انرژی توی بخش رو احساس کنی. من دیگه روحیه رو توی پرستارها نمیبینم. و تلفنها هر روز بیشتر و طولانیتر زنگ میخورن تا یکی بهشون جواب بده. دیگه نمیبینی پرستاری به بقیهٔ پرستارها پیشنهاد کمک بده و وقتی یه کار سخت و کثیفی باید انجام بشه، انگار همهٔ کارمندها غیبشون میزنه.
هفتهٔ پیش یه بیمار به خاطر قطرهٔ مورفین بالا آورد، و من خیلی اتفاقی اولین کسی بودم که از جلوی اتاقش رد شدم وقتی دکمهٔ زنگ رو براش فشار دادم، انگار یه قرن طول کشید تا کسی برای کمک بیاد و اونو تمیز کنه و روپوش جدید بهش بده.
-منظورتو میفهمم عزیزم. اما باید بدونی که سطح استانداردهات خیلی بالاست. شاید این یه موضوع زودگذره. تو چند تا کارمند جدید داری و چند تا از پرستارهای قدیمیت توی مرخصی زایمان هستن. پس ممکنه یکم زمان ببره که افراد جدید رو توی خط بیاری.
-امیدوارم تو درست بگی ویل. چیزی که واسم سخته اینه که، چیزی رو بهم سپردن که داشت نتیجه میداد و حالا دیگه اینطور نیست. حس میکنم شکست خوردم.
حجم
۹۳٫۵ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
حجم
۹۳٫۵ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه