کتاب وقتی زمین ناز تو را در آسمان‌ها می‌کشید

وقتی زمین ناز تو را در آسمان‌ها می‌کشید مجموعه داستان‌هایی با موضوع دفاع مقدس و ادبیات مقاومت نوشته علیرضا پارسی است.

داستان‌های اول تا پنجم این مجموعه درسال ۱۳۹۲ نگاشته شد وبرای نخستین بارهم سال ۱۳۹۳ در روزنامه گلچین امروز و سپس سال ۱۳۹۴ درروزنامه آوای شمال چاپ شده‌اند. اما داستان‌های ششم تا سیزدهم این مجموعه درفاصلهٔ سال های ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۶ به رشتهٔ تحریردرآمدند والبته تک تک آن ها، بارها دردوران آتش وخون وبرخی بعدازآن دوران درمطبوعات مختلف استان وسراسری به چاپ رسید.

 خواندن کتاب وقتی زمین ناز تو را در آسمان‌ها می‌کشید را به چهخ کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به داستان‌های دفاع مقدس و ادبیات پایداری

بخشی از کتاب وقتی زمین ناز تو را در آسمان‌ها می‌کشید

نیروهای عراقی تعدادی از غیرنظامیان روستایی درجنوب را دستگیر کرده بودند. ترس و وحشت ازچهرهٔ تک تک دستگیرشده گان دیده می شد. زنان وکودکان ازدیدن این ماجرا مدام شیون و زاری می کردندستوان فرماندهٔ نیروهای عراقی تصمیم می گیرد برای آرامش و خاموش کردن جیغ و فریاد زنان و کودکان کاری انجام دهد.

با خونسردی دستور می دهد ازمیان جمعیت پیرزنی راکه دختر جوانی همراهش بود به سنگر فرماندهی او بیاورند.

دو نفر از سربازان دشمن پیرزن و دخترش رابه نزد فرمانده می برند. به دستورفرمانده

پیرزن را در بیرون سنگر نگه می دارند و دختر را برا ی بازجویی به داخل سنگر می برند. نیم ساعتی از ورود دختر به داخل سنگر گذشته بود و پیرزن دراین مدت مدام برای دیدن دخترش بی تابی می کرد. ناگهان دختر با دستها و پیراهن خونین جلوی ورودی سنگر ظاهر می شود. سربازان با دیدن او حیرت زده می شوند و با چشمانی از حدقه درآمده به او می نگرند. دختر لحظاتی درآستانه سنگر می ایستد و با تنفر و کینه به سربازان دشمن خیره می شود. ناگهان سراسیمه و بی هدف پا به فرار می گذارد.

تعدادی از سربازان بعثی بعد از فرار دختر به داخل سنگر فرماندهی هجوم