دانلود و خرید کتاب آخرین پلن سعید بستان
تصویر جلد کتاب آخرین پلن

کتاب آخرین پلن

نویسنده:سعید بستان
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۱۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آخرین پلن

کتاب آخرین پلن نوشته سعید بستان آخرین پلن یک رمان اجتماعی، عاشقانه و درام است. رمانی که درباره‌ی مشکلات یک جامعه نابسامان نوشته شده است و مسائل اجتماعی را با درون‌مایه‌ی عاطفی ترکیب کرده است. 

درباره کتاب آخرین پلن

آخرین پلن زندگی پسری است که در حال مبارزه با شرایط بد زندگی خود است. او با همه سختی ها می‌جنگد، از دست آنها آسیب می‌بیند، اما امیدش را از دست نمی‌دهد و سرانجام این مرحله از زندگی را در حالی پشت سر می‌گذارد که اگرچه به آنچه دلخواه او بود نرسیده است، شکست هم نخورده است.

سهیل در مرحله بعدی زندگی‌اش وقتی وارد دانشگاه می‌شود نظر همه را به خود جلب می‌کند. همینطور نگاه زیبای زهرا را و بعد از مدتی هر دو شیفته هم می‌شوند. اما درست همان لحظه‌هایی که سهیل کاملا عاشق زهرا می‌شود ، زهرا متوجه شرایط نامناسب او و خوانواده‌اش می‌شود، کم‌کم از او فاصله می‌گیرد تا اینکه در یک غروب، وقتی گوشه‌ای از آسمان به رنگ سرخ در آمده بود، پایانی متفاوت اتفاق می‌افتد. 

خواندن آخرین پلن کتاب را به کسانی پیشنهاد می‌کنم 

این کتاب را به تمام کسانی که داستان‌های عاشقانه با پایانی متفاوت را دوست دارند پیشنهاد می‌کنیم

درباره سعید بستان

سعید بستان مدرک کارشناسی فیزیک خود را از داشگاه چمران اهواز گرفت و بعد از موفقیت در کنکور ارشد، در حال تحصیل در دانشگاه صنعتی شریف در رشته مهندسی هست و به دلیل علاقه‌ی زیادی که به ادبیات دارد تصمیم گرفت تا وارد عرصه نویسندگی شود.

بخش‌هایی از کتاب آخرین پلن

ترم چهارم و پنجم نیز گذشتند. ترم ششم در حالی شروع شد که رفتار زهرا عوض شده بود و کمی با تندی حرف می‌زد. گله می‌کرد و می‌گفت:

- چرا تو اجازه نمی‌دی رابطمون رو آشکار کنیم و خانواده‌هامون رو در جریان بگذاریم. پدر و مادر من نسبت به رفتار من حساس شدند و مشکوک. نسبت به من بدبین شدن. می‌دونی چی بهت می‌گم بدبین شدند. باید هر چه زودتر یه کاری بکنیم.

زهرا حق داشت که از من گله کند و از دستم ناراحت باشد. شاید اگر من هم جای او بودم همین رفتار را می‌کردم و بلکه هم شدیدتر ولی من شرایط این را نداشتم که جلو بروم و از زهرا خواستگاری می‌کردم

رضا حسینی
۱۳۹۹/۰۴/۲۵

و در این شهر، حیوان ها بر انسانها حکمرانی میکردند

کاربر ۲۰۶۹۳۳۴
۱۳۹۹/۰۴/۲۶

من نسخه چاپی کتاب رو خوندم. داستان جذابی هست که درباره مشکلات قشر خاصی از جامعه نوشته شده. احساس کردم چنین مشکلی واقعا وجود داره. داستان جالبی بود.

کاربر 2112436
۱۳۹۹/۰۵/۰۹

یه درام عالی

کاربر ۲۰۶۷۶۵۱
۱۳۹۹/۰۴/۲۶

بیخود و بی جهت نیست که دکتر شریعتی فرمود: انسانها در کشورهای اسلامی چهاراسبه بر روی سه کلمه بخور و بزن و بچاپ می تازند تحت نام و توجیه دینی.

asghar
۱۳۹۹/۰۴/۲۵

داستانی کاملا جذاب ، قابل تامل، گیرا و هیجان انگیز می باشد بطوری که خواننده از مطالعه این کتاب هیچوقت احساس نمیکند جذابیت این داستان بگونه ای میباشد که هر چه جلوتر میرویم داستان خواننده را به سمت خودش جذب میکند

- بیشتر
shaghayegh
۱۳۹۹/۱۲/۱۱

من دانشجوی فیزیکم شاید بخاطر این موضوع و یکسری تجربه های دانشجویی مشابه با داستان، تونستم با داستان انس بگیرم و توی جملات کتاب غرق بشم. به خاطر داستان روان و ماجراهای عادی و واقعی این روز ها، خواننده خودش

- بیشتر
ASAL
۱۳۹۹/۱۱/۲۷

از نظر من داستان خوبی بود و جذابیت در نوشته هاش موج میزد!

الهام
۱۳۹۹/۰۴/۲۶

آدم ها از خیابان گذر می کردند. یکی شبیه شغال بود. به گوشه ای تکیه داده بود. اطراف را خوب می پایید تا به موقع کارش را به اتمان برساند. یکی افسار الاغ قیمتی اش را به پسرکی که از

- بیشتر
کاربر ۵۹۳۹۲۳۷
۱۴۰۱/۱۱/۲۴

خیلی خوب بود

کاربر ۲۸۸۸۹۶۱
۱۳۹۹/۱۲/۰۹

قلم روانی داری خیلی خوب می‌نویسی.خیلیا تصادف نکردن وهنوزم اون قضیه تموم نشده بیشترتونوشته هات نکته گویی ونتیجه گیری کنی بهتره.بازم موفق بببینمت پسرخوش قلب

حجم

۷۶۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۹۸ صفحه

حجم

۷۶۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۹۸ صفحه

قیمت:
۲۱,۰۰۰
تومان