کتاب احترام به خودفرمانروایی
معرفی کتاب احترام به خودفرمانروایی
کتاب احترام به خودفرمانروایی، نوشتهی تام بوشام و جیمز چیلدرس، دربارهی علم اخلاق پزشکی و مبحث خودفرمانروایی است. کتاب احترام به خودفرمانروایی را با ترجمهی مهشاد صبری و امیرحسین کریمیپناه میخوانید.
دربارهی کتاب احترام به خودفرمانروایی
به نظر میرسد همانطور که با پیشرفت تکنولوژی و علم، به حیطههای بسیاری میتوانیم دست پیدا کنیم و مسلط شویم اما کمکم مفاهیمی مانند علم اخلاق پزشکی کمرنگ میشوند. اما علم اخلاق پزشــکی از دیرباز به عنوان یکی از اجزای علم طب محسوب شدهاســت و عالمان طب در کنار پرداختن به مســائل پزشکی و توصیههای درمانی، توصیههایی اخلاقی نیز در حوزهی علوم پزشکی داشتهاند. بهرحال با کمرنگ شدن این موضوع لازم است تا علم اخلاق پزشکی نیز خودش را بهروز کند تا بتواند همگام با علوم نوین پیش برود. مبحث خودفرمانروایی یکی از مباحثی است که در کتاب احترام به خودفرمانروایی دربارهی آن میخوانیم. موضوع احترام به خودفرمانروایی در قالب مثالهای زیادی روشن شده و تام بوشام و جیمز چیلدرس توضیحات مفیدی نیز برای آن نوشتهاند.
کتاب احترام به خودفرمانروایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب احترام به خودفرمانروایی برای تمام دوستداران موضوعات متفاوت مانند علوم پزشکی و اخلاق پزشکی کتابی خواندنی و جذاب است.
بخشی از کتاب احترام به خودفرمانروایی
بعضی نظریههای خودفرمانروایی، تواناییها، مهارتها یا خصایص یک فرد خودفرمانروا را برجسته میکنند که شامل ظرفیتهای خودکنترلی میشود؛ مانند فهمیدن، استدلال کردن، سنجیدن، مدیریت کردن و مستقل انتخاب کردن.
با اینحال، تمرکز ما بر تصمیمگیری در این کتاب، به جای ظرفیتهای عمومی برای فرمانروایی و خودمدیریتی، بیشتر بر انتخاب خودفرمانروا معطوف است. حتی افــراد خودفرمانروا که ظرفیتهــای خودکنترلی دارنــد و در مجموع مدیران خوبی برای سلامت خود میباشند، برخی اوقات برای کنترل و هدایت خودشان در انتخابهای خاصی، شکســت میخورند چرا که محدودیتهای موقت ایجادشده توسط بیماری، افسردگی، غفلت، فشار یا دیگر شرایط، داوری یا گزینههایشان را محدود میکند.
یــک فرد خودفرمانروا که بدون مطالعــه و فهمیدن برگهی رضایت، آن را امضا میکند، ظرفیت اقدام خودفرمانروایانه را دارد اما در تحقق برای یک رویه آن ناکام میماند. بسته به این که بافتار چه باشد، ممکن است بتوانیم این اقدام را - به درستی- به عنوان اعتماد یک فرد به پزشک و در نتیجهی اجازه دادن، به طور خودفرمانروایانه، به آن پزشک برای ادامهی روند، توصیف کنیم. با اینحال، حتی اگر این ادعا صحیح باشد، این اقدام، اعطای اختیار خودفرمانروایانه برای این رویه نیست چرا که این فرد محتوایی در این رابطه در دست ندارد. بهطور مشابه، برخی افراد که اساسا ناتوان از تصمیمگیری خودفرمانروایانهاند، در مواقعی میتوانند تصمیمات خودفرمانروایانه بگیرند.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه