کتاب جنگ دوست داشتنی؛ خاطرات سعید تاجیک
۳٫۷
(۹)
خواندن نظراتمعرفی کتاب جنگ دوست داشتنی؛ خاطرات سعید تاجیک
«جنگ دوستداشتنی» کارنامه رزمی و فرهنگی نویسنده جوان و خوشذوق سعید تاجیک است. جدولهای این کارنامه را عنوانهایی پر کردهاند که نشان از یک زندگی طبیعی در میدانهای نبرد دارند. جنگ با خنده و شوخی، مشکل کنار هم مینشیند، اما وقتی نشست هر دو زیباتر میشوند:
«روزها سپری میشد و من روز به روز بزرگ و بزرگتر میشدم. تنور انقلاب داشت روشن میشد و من بیخبر از همه جا به بازیگوشی مشغول بودم. انقلاب رفتهرفته به اوج خود نزدیک شد. من و بچههای کلاسمان، که تازه با نام «خمینی» آشنا شده بودیم، با کنجکاوی از این و آن میپرسیدیم: «آیت الله خمینی کیست؟» پدرم به طور کامل توضیح داد و از آن روز به بعد سرچشمه عشق به امام در دلم سرازیر شد. با خدای خود عهد بستم تا زنده هستم از انقلاب این مرد بزرگ با جان و دل پاسداری کنم.
همه جا در تب و تاب انقلاب میسوخت. من که در مدرسهمان، در میان پانصد دانشآموز، مقام اول را در نقاشی به دست آورده بودم، تنه یک سگ را کشیدم و عکس کله شاه خائن را به جای سر آن چسباندم و در کوچه و پسکوچهها با بچهها راه افتادیم و شعار مرگ بر شاه دادیم. شاهدوستهای محل حسابی مگسی شدند. پدرم، برای اینکه این کار را ادامه بدهم، مرا تشویق میکرد.»
دستواره سخن میگوید...
سیدحسن شکری
تشنگان قلههای برفگیر؛ خاطرات بخشعلی ثابتیساسان ناطق
کالکهای خاکی: خاطرات شفاهی سرلشکر پاسدار محمدعلی (عزیز) جعفری (از تابستان 1335 تا تابستان 1361)محمدعلی (عزیز) جعفری
آن روز سه و نیم بعد از ظهرسیدسعید غیاثیان
پی دبلیو؛ خاطرات شمسالله شمسینی غیاثوندشهاب احمدپور
روطه؛ جبههای به عرض ۱۰ متراحمد رضا طاووسی
یک وجب و چهار انگشت: خاطرات شفاهی عظیم حقیمحمد پرحلم
جاده های خلوت جنگمحسن مطلق
سنگریزههایی که شمارش نشدند (خاطرات سرتیپ قیس صبیح الزیدی)فاطیما فاطری
بلدچی؛ جلد دوماسماعیل سپهوند
ارتباط ایرانیعلی موذنی
عبور از آخرین خاکریز (خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن)احمد عبدالرحمن
نورالدین پسر ایرانمعصومه سپهری
آزادگی در اسارتسید حبیب حبیبپور
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۶۸ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۶۸ صفحه
قیمت:
۱۷۰,۰۰۰
۸۵,۰۰۰۵۰%
تومان
نظرات کاربران
من این کتاب رو نسخه چاپی حدود ۱۲ سال پیش خوندم، خیلی کتاب جالب و طنزی بود، آدم میخونه تازه میفهمه جبهه خیلی هم همش در حال نماز و عبادت و اینا نبودن، در کنار اینا و همه فداکاری ها
حال و هوای جبهه از دید یک بسیجی پر شر و شور که در کنار به خطر انداختن اطرافیان، روحیه تزریق میکرد و انرژی میداد. خلاصهای از لشکر محمد رسولالله که همه از دستشان مینالیدند. مخلوطی از شجاعت و شیطنت. در
بیشتر جنبه طنز داشت
خیلی کتاب خوبی بود 👏
ده دوازده سال پیش در اوج غصه و نگرانی این کتاب رو پیدا کردم و با مادرم خوندبم. اونقدر میخندیدیم که اشکمون سرازیر میشد. خدا به قلم اقای تاجیک برکت بده! هنوز بعد این همه سال تصویرهای کتاب جلوی چشمم