دانلود و خرید کتاب حماسه گیلگمش ن‌. ک‌. س‍ان‍درز ترجمه محمداسماعیل فلزی
تصویر جلد کتاب حماسه گیلگمش

کتاب حماسه گیلگمش

معرفی کتاب حماسه گیلگمش

حماسه «گیلگمش» را اولین موفقیتِ ادبیِ نوع بشر نامیده‌اند که تاریخِ نگاشته‌ شدن آن به هزاره‌ی دومِ پیش از میلاد مسیح برمی‌گردد. نویسندهٔ اصلی این اثر، ناشناخته است و ن.ک.ساندرز، متن آن را از زبان‌های باستانی به انگلیسی ترجمه کرده است. گیلگمش، فرمانروای اوروک پهلوانی جابر و زورگو بود که دو جنبهٔ زمینی و خدایی داشت؛ جنبهٔ خدایی وجودش از مادر و جنبهٔ زمینی وجودش از روحانی کولاب ناشی می‌شد. مردم از رفتار او نزد خدایان شکایت کردند و آنو به الههٔ ارورو فرمان داد تا مردی بیافریند که حریف و هماورد او باشد. بدین‌گونه انکیدو خلق شد؛ مردی وحشی که با وحوش می‌زیست. گیلگمش به کمک شکارچی او را اهلی کرد و پس از نبردی کوتاه با او دوست شد. سپس با هم به جست‌وجوی هومبیا (نگهبان جنگل) رفتند و او را کشتند. در بازگشت به اوروک، ایشتار، عاشق گیل‌گمش شد؛ اما گیل‌گمش به او پاسخ منفی داد و... . این کتاب برگردانِ شعری حماسی است که به گفتهٔ احمد شاملو، گذارِ قهرمانِ داستان را از خرافاتِ مطلق به واقعیاتِ نسبی‌تر روایت می‌کند. گیلگمش، قهرمان اصلی داستان، ماجراجویانه به پایان دنیا سفر می‌کند و در پی یافتن اسرار جاودانگی است. انکیدو هم، که ابتدا دشمنِ گیلگمش و بعدها دوستِ او شد، نخستین دورهٔ زندگی انسان را یادآوری می‌کند که میانِ جانورانِ دیگر در طبیعت زندگی می‌کرده و بعدها، روی‌آوردن او به زندگی شهری، نشان‌گر کوچ انسان‌ها از قبیله‌نشینی به واحدهای شهری است. کامل‌ترین متن موجود از «حماسهٔ گیلگمش»، به زبان‌های کهنِ تمدن‌های باستان و روی الواحی از خشت پخته نگاشته شده که در ویرانه‌های معبد نَبو در نینوا به‌دست‌ آمده است. ۱۲ لوح، تمامِ حماسه‌ی گیل‌گمش را در خود جای داده است.
tifo
۱۳۹۹/۰۳/۱۹

«زندگی جاوید بهره ی آدمی نیست. مرگ وحشت آور است، غایت هر زندگی! آیا خانه را برای ابد میسازیم؟ پیمان را برای همیشه مهر می کنیم؟ برادران میراث را به جاوید تقسیم میکنند؟ آدمی همیشه از نشاط تولید برخوردار است؟

- بیشتر
pejmannavi
۱۳۹۸/۰۳/۱۱

کهن ترین حماسه مکتوب بشر. در نهایت لطافت و سادگی. روایتی از جستجوی همیشگی بشر برای رسیدن به آرزوی جاودانگی. اگر قرار باشه فقط یک حماسه بخونید گیلگمش رو انتخاب کنید. البته من با ترجمه دکتر منشی زاده خوندم که

- بیشتر
Sh
۱۴۰۱/۱۰/۰۶

متاسفانه در گذاشتن نمونه‌ کتاب‌ها دقت کافی به عمل نمیاد، نمونه‌اش همین کتاب نمونه به جای اینکه از متن اصلی کتاب باشه که بشه ترجمه رو سنجید، از پیشگفتار و یادداشت‌های کتاب انتخاب شده! خوب این اطلاعات بعد از اینکه تصمیم گرفتیم

- بیشتر
Raphael
۱۴۰۰/۱۲/۱۱

اگه کتاب تاریخی دوست دارین ، پس چرا نباید اینو بخونید؟!😉😉

m.yoosef
۱۴۰۰/۱۱/۰۸

کهن‌ترین اثر مکتوب ادبی بشر را حداقل یک بار بخوانید یا نگاهی به آن بیندازید.

Mohammad
۱۴۰۱/۰۷/۲۳

از برنامه ی طاقچه بسیار ممنونم که چنین امکاناتی را در قالب یک اپلیکیشن گرد آورده است

Mojtaba A. Neshelli
۱۴۰۱/۰۲/۰۲

حماسه گیلگمش بسیار جذاب و خواندنی هست. میتونم بگم داستان نه تنها خسته کننده نیست بلکه آدم آرزو میکرد ای کاش حوادث و توصیفات بیشتر بسط داده می‌شدند. متن داستان، کوتاه هست و بخش زیادی از کتاب درباره چگونگی پیدا

- بیشتر
Zarrin.V
۱۴۰۲/۱۲/۲۶

اسطوره ای از تمدن بین النهرین هزاران سال پیش و هنوز دوست داشتنی هست

up
۱۴۰۲/۰۲/۱۴

جالب بود خوبه که قدیمی ترین حماسه رو مطالعه کرده باشیم، کوتاه بود نسبتا و ذکر شخصیتی که سرگذشتی شبیه به حضرت نوح نبی(علیه السلام) داشت هم جالب بود برام

من از شکست در میدان نبرد واهمه داشتم، اما کسی که در نبرد جان می‌سپارد، نیکبخت است. چون من می‌بایست در شرمساری بمیرم.
پیمان
نماد زندگی تنها سنجاقک ماده‌ای است که تخم می‌پراکند و نظاره‌گر خورشید پرشکوه است. از روزگاران کهن تاکنون زندگی، جاوید نبوده است. ببین، خفتگان و مردگان چه‌سان به یک‌دیگر می‌مانند. خفتگان چون مردگانِ نقاب بر چهره‌اند. وقتی تقدیر به انجام می‌رسد، چه فرقی است بین خداوندگار و بنده؟
Farbod
اموالت را به دور افکن، زندگی را حفظ کن. اموال جهان را پدیدهٔ تحقیر بنگر و روح خود را زنده نگاهدار. به تو می‌گویم، خانه‌ات را از هم بگسل و قایقی بنا کن. ابعاد کشتی که تو باید بسازی این است بگذار دکل اصلی آن برابر درازای آن باشد. سقف عرشه را چون طاقی که مغاکی عمیق را دربر می‌گیرد بساز. سپس نطفه تمام آفریدگان زنده را با خویش به درون کشتی ببر.»
Hanieh Sadat Shobeiri
او گفت: «گیل‌گمش این‌سان شتابناک به کجا می‌روی؟ تو هیچ‌گاه آن زندگی را که در جست‌وجویش هستی نخواهی یافت، وقتی خدایان انسان را آفریدند، مرگ را قسمت او قرار دادند، اما زندگی را برای خود نگاه داشتند. لیکن تو گیل‌گمش، اندرون خود را از طعام نیکو آکنده ساز، شب و روز، روز و شب در پایکوبی باش، شادمانی و جشن و طرب را پیشه کن. پوشاک نو به تن کن. در آب تن را بشوی، به کودک خردسالی که دست‌هایت را گرفته است مهر بورز و همسرت را در آغوش خویش شادمان ساز. چون این نیز قسمت انسان است.»
مهراد حسن پور
به تو می‌گویم، خانه‌ات را از هم بگسل و قایقی بنا کن. ابعاد کشتی که تو باید بسازی این است بگذار دکل اصلی آن برابر درازای آن باشد. سقف عرشه را چون طاقی که مغاکی عمیق را دربر می‌گیرد بساز. سپس نطفه تمام آفریدگان زنده را با خویش به درون کشتی ببر.»
ar_man
گیل‌گمش پادشاه، با سایر انسان‌ها فرقی ندارد. تنها پس از بازگشت مار به آبگیر است که او به پوچی تلاش‌هایش برای رسیدن به چیزی که قادر به حفظ آن نیست، پی می‌برد. چنان‌که سیدوری گفته بود: «جست‌وجوی باد.» جست‌وجو به پایان می‌رسد و کاری جز بازگشت به خانه نمی‌ماند.
Hanieh Sadat Shobeiri
گیل‌گمش پس از سرگردانی در بیابان و زندگی چون یک شکارچی فقیر و پوشیدن پوست جانوران به گذرگاه‌هایی در کوهستان می‌رسد و در آن‌جا با شیرهایی روبه‌رو می‌شود که زیر نور ماه به بازی مشغولند و آن‌ها را می‌کشد. این بخش داستان که عمداً آورده شده، احتمالاً اهمیتی داشته است که امروزه ما آن را درک نمی‌کنیم. چون در بسیاری از مُهرها تصویری را که عموماً گمان می‌رود گیل‌گمش باشد در نبرد با شیرها می‌بینیم.
Hanieh Sadat Shobeiri
«آسمان و زمین که در آغاز به هم پیوسته بودند، جدا می‌شوند و سپس آفرینش انسان انجام می‌گیرد. بعد، اَن خدای آسمان، آسمان را می‌برد و ان‌لیل خدای هوا، زمین را.
Hanieh Sadat Shobeiri
در دسامبر ۱۸۷۲ طی بازدیدی از جامعهٔ تازه تأسیس‌یافتهٔ «باستان‌شناسی عهد عتیق» جورج اسمیت اعلام کرد: «کمی پیش، من در میان لوحه‌های آشوری موجود در موزهٔ بریتانیا، شرحی از توفان نوح را کشف کردم.»
Hanieh Sadat Shobeiri
وقتی لیارد شروع به حفاری در نینوا کرد امیدوار به یافتن معدودی از نسخ بود، اما درواقع کتابخانه‌ای مدفون‌شده و ادبیاتی گمشده را کشف کرد که بسیار بیش از انتظارش بود.
Hanieh Sadat Shobeiri
گفت: «زندگی جاویدی در میان نیست. آیا خانه می‌سازیم تا همیشه در آن زندگی کنیم؟ آیا برادران، میراثی را که تقسیم می‌کنند تا ابد نزد خود خواهند داشت؟ آیا طوفان رودخانه برجا می‌ماند؟ نماد زندگی تنها سنجاقک ماده‌ای است که تخم می‌پراکند و نظاره‌گر خورشید پرشکوه است. از روزگاران کهن تاکنون زندگی، جاوید نبوده است. ببین، خفتگان و مردگان چه‌سان به یک‌دیگر می‌مانند. خفتگان چون مردگانِ نقاب بر چهره‌اند. وقتی تقدیر به انجام می‌رسد، چه فرقی است بین خداوندگار و بنده؟ وقتی اننوناکی، داوران و مامتون (مادر سرنوشت‌ها) گرد آمدند، با یک‌دیگر تقدیر انسان‌ها را معین کردند. مرگ و زندگی را برقرار داشتند، لیکن روز مرگ را آشکار نساختند.
ar_man
«گیل‌گمش این‌سان شتابناک به کجا می‌روی؟ تو هیچ‌گاه آن زندگی را که در جست‌وجویش هستی نخواهی یافت، وقتی خدایان انسان را آفریدند، مرگ را قسمت او قرار دادند، اما زندگی را برای خود نگاه داشتند. لیکن تو گیل‌گمش، اندرون خود را از طعام نیکو آکنده ساز، شب و روز، روز و شب در پایکوبی باش، شادمانی و جشن و طرب را پیشه کن. پوشاک نو به تن کن. در آب تن را بشوی، به کودک خردسالی که دست‌هایت را گرفته است مهر بورز و همسرت را در آغوش خویش شادمان ساز. چون این نیز قسمت انسان است.»
ar_man
هفت شبانه‌روز بر او گریستم تا بدنش کرم گذاشت. سرانجام برادرم مرا از مرگ در هراس افکنده است. سرانجام برادرم مرا آواره بیابان کرده است. سرنوشت او را برنمی‌تابم. چه‌گونه می‌توانم خاموش باشم. چه‌گونه می‌توانم آرام گیرم؟ او خاکستر شده است و من نیز خواهم مرد و تا ابد در خاک جای خواهم‌گرفت.
ar_man
گیل‌گمش گفت: «هنوز آن زمان فرانرسیده تا برایم قربانی و فدیه تقدیم کنند، تابوت مرگ روان نخواهد شد و پارچهٔ سه‌لا برای کفن من نخواهند برید. هنوز زمان آن فرانرسیده تا امت من اندوهگین شوند یا تودهٔ هیزم در خانه‌ام افروخته گردد و مسکنم را در آتش بسوزانند.
ar_man
:Atramhasis حماسه‌ای که به زبان اکدی نوشته شده و حکایتی است دربارهٔ تنبیه و مجازات انسان با عواملی چون مرض و سیل.
Hanieh Sadat Shobeiri
کامل‌ترین نسخه در زبان آشوری است. ابتدا روی دوازده لوحه شش سطری نوشته شده و هر لوحه تقریباً مشتمل بر صد خط بود. پاره‌هایی از دوازده، لوحه هنوز موجودند، تقریبا همگی متعلق به کتابخانه پادشاهی نینوا هستند و قدمت آن‌ها به سده هفتم پیش از میلاد می‌رسد.
Hanieh Sadat Shobeiri
سپس زانو زدم، بر زمین نشستم و گریستم. اشک بر چهره‌ام جاری شد. چرا که در هر سو آب بی‌حاصل بود. به عبث در جست‌وجوی زمین نگریستم. لیکن چهارده فرسنگ آن سوتر کوهی نمایان شد و در آن‌جا کشتی پهلو گرفت روی کوه نیصیر کشتی ثابت ماند.
Hanieh Sadat Shobeiri
برای ما «جریان‌های گردابی اقیانوس» دورتر از حاشیهٔ افق صاف قرار ندارد، بلکه در انتهای محدودهٔ قدرت تلسکوپ‌هاست در ظلماتی غیرقابل نفوذ، جایی که توان چشم و یاورهای مکانیکی آن تسلیم می‌شوند. جهان ما شاید بسیار پهناورتر باشد، اما هم‌چنان در مغاکی ژرف پایان می‌یابد که همان آب‌های زیرین و زبرین نادانی ماست. همان دیوها در انتظار ما نیز هستند: «شیطانِ زمان»، و دست آخر ما به همان محلی که از آن شروع کرده‌ایم بازمی‌گردیم، مثل گیل‌گمش که «به سفر درازی رفت، فرسود و از فرط مشقت از پا درآمد و در هنگام بازگشت روی لوحی تمام داستان را نگاشت.»
Hanieh Sadat Shobeiri
مثل شکستن یک طلسم است. وقتی که در پایان زحمات و جست‌وجوها غنیمتی به دست می‌آوریم، ناگهان همه‌چیز به وضع عادی برمی‌گردد و به همان جایی می‌رسیم که از آن شروع کرده‌ایم. تحسین ملال‌آور، دیوارهای بی‌مانند شهر، تمام آرمان‌های والایی که در جست‌وجوی آن بوده‌ایم: جوانی، زندگی ابدی و دوست گرامی همه از دست رفته‌اند.
Hanieh Sadat Shobeiri
Endymion: در افسانه‌های یونانی جوان زیبایی در کوه لاتموس در کاریا که سلنه (ماه) عشق او بود. زئوس او را عمر جاودانی و خواب ابدی عطا کرد. به قولی دیگر سلنه او را به خواب فروبرد تا دیدار شبانه‌اش از او قرین آرامش باشد.
Hanieh Sadat Shobeiri

حجم

۲۳۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۷۰ صفحه

حجم

۲۳۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۷۰ صفحه

قیمت:
۸,۰۰۰
۵,۶۰۰
۳۰%
تومان