کتاب رهایی از اعتیاد به عشق

کتاب رهایی از اعتیاد به عشق (چگونه با جدایی از عشق قدیمی خود کنار بیاییم) نوشته‌ کورتنی سودرلیند وارن و با ترجمه‌ فرزین باقری اثری است که به موضوع وابستگی عاطفی و رهایی از عشق‌های ناسالم می‌پردازد. این کتاب توسط نشر اسبار منتشر شده است و با رویکردی مبتنی بر درمان شناختی-رفتاری به بررسی نشانه‌ها و علل اعتیاد به عشق و راهکارهای عملی برای عبور از درد جدایی می‌پردازد. نویسنده با بهره‌گیری از تجربیات بالینی مطالعات موردی و تمرین‌های کاربردی تلاش کرده است تا مسیری روشن برای افرادی که درگیر روابط عاطفی آسیب‌زا هستند ترسیم کند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب رهایی از اعتیاد به عشق

کتاب رهایی از اعتیاد به عشق با تکیه‌ بر رویکرد درمان شناختی-رفتاری به بررسی پدیده‌ی وابستگی عاطفی و دشواری‌های جدایی از روابط ناسالم می‌پردازد. کورتنی سودرلیند وارن، نویسنده‌ی کتاب، با استفاده از مثال‌های واقعی و تمرین‌های گام‌به‌گام، فرایند رهایی از عشق‌های آسیب‌زننده را به سه مرحله تقسیم کرده است: شناخت و درک نشانه‌ها، بررسی باورها و تجربیات گذشته و حرکت به‌سوی آینده‌ای سالم‌تر. ساختار کتاب به‌گونه‌ای است که ابتدا به علائم و نشانه‌های اعتیاد به عشق می‌پردازد سپس ریشه‌های روان‌شناختی و اجتماعی این وابستگی را بررسی می‌کند و در نهایت راهکارهایی برای بازسازی زندگی پس از جدایی ارائه می‌دهد. نویسنده با زبانی روشن و با تکیه‌ بر پژوهش‌های علمی تلاش کرده است تا خواننده را در مسیر خودشناسی و بازیابی عزت‌نفس همراهی کند. این کتاب نه‌تنها برای افرادی که درگیر جدایی‌های عاطفی هستند بلکه برای درمانگران و مشاوران نیز می‌تواند منبعی مناسب باشد.

خلاصه کتاب رهایی از اعتیاد به عشق

کتاب رهایی از اعتیاد به عشق با تمرکز بر تجربه‌ی جدایی و وابستگی عاطفی ابتدا به تعریف و تبیین مفهوم اعتیاد به عشق می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه این نوع وابستگی می‌تواند زندگی فرد را مختل کند. نویسنده با مثال‌هایی از زندگی واقعی نشانه‌های این اعتیاد را شرح داده است: افکار وسواس‌گونه درباره‌ی عشق سابق، تمایل شدید به تماس، زودرنجی و رفتارهای آسیب‌زننده. در ادامه، کتاب به بررسی ریشه‌های بیولوژیکی و روان‌شناختی این وابستگی می‌پردازد و توضیح می‌دهد که چگونه مغز و الگوهای رفتاری فرد در تداوم این چرخه نقش دارند. در بخش‌های بعدی، کتاب تمرین‌هایی برای خودآگاهی و ثبت علائم ارائه می‌دهد و بر اهمیت قطع ارتباط با عشق سابق و مدیریت افکار وسواس‌گونه تأکید می‌کند. نویسنده با معرفی تکنیک‌هایی مانند زمان‌بندی برای فکرکردن به عشق سابق و تمرین توقف افکار به خواننده کمک می‌کند تا به‌تدریج کنترل بیشتری بر احساسات و رفتارهای خود پیدا کند. در نهایت کتاب با ارائه‌ی راهکارهایی برای بازسازی عزت‌نفس و خلق آینده‌ای هدفمند، مسیر رهایی از چرخه‌ی اعتیاد به عشق را ترسیم می‌کند.

چرا باید کتاب رهایی از اعتیاد به عشق را بخوانیم؟

کتاب رهایی از اعتیاد به عشق با رویکردی علمی و کاربردی به یکی از چالش‌های رایج روابط انسانی می‌پردازد که کمتر به‌طور جدی مورد توجه قرار گرفته است. این کتاب با ارائه‌ی تمرین‌های عملی، مثال‌های ملموس و توضیحاتی روشن درباره‌ی فرایندهای ذهنی و عاطفی پس از جدایی به خواننده کمک می‌کند تا نشانه‌های وابستگی ناسالم را شناسایی کند و گام‌به‌گام برای رهایی و بازسازی زندگی خود تلاش کند. همچنین استفاده از روش‌های درمان شناختی-رفتاری و تمرکز بر خودشناسی این اثر را به منبعی ارزشمند برای افرادی تبدیل کرده است که به‌دنبال راهی برای عبور از درد جدایی و بازیابی عزت‌نفس هستند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به کسانی پیشنهاد می‌شود که پس از جدایی عاطفی با احساس وابستگی، افکار وسواس‌گونه یا پریشانی روانی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. همچنین برای افرادی که در روابط ناسالم گرفتار شده‌اند یا به‌دنبال راهی برای بازسازی عزت‌نفس و شروع دوباره هستند، این کتاب می‌تواند مفید باشد. درمانگران و مشاوران حوزه‌ی سلامت روان نیز می‌توانند از این اثر برای درک بهتر فرایند وابستگی عاطفی و ارائه‌ی راهکارهای عملی به مراجعان خود استفاده کنند.

بخشی از کتاب رهایی از اعتیاد به عشق

«هر شروع تازه اغلب در پسِ پایانی دردناک نهفته است. من هم مثل شما در کشاکش رهایی از عشق سابق بوده‌ام. واقعاً گرفتار شده بودم. تا وقتی برای اولین بار عاشق شوم، هیچ‌وقت درگیری‌های درونی‌ام آن‌قدر واضح و آشکار نبودند. اولین هفته در کالج بود؛ او را در حالی که از میان زمین چمن به سمت خوابگاه می‌آمد، دیدم و مجذوبش شدم. بعد از کلاس شروع به صحبت کردیم و همین باعث شد بیشتر بخواهم در کنار او باشم. تا آن زمان هیچ‌کس آن‌قدر من را به خود جذب نکرده بود. وقتی نزدیکم بود، احساس سرزندگی می‌کردم. خیلی زود با هم دوست شدیم و من دیوانه‌وار عاشقش شدم. مشکل این بود که من اصلاً آمادگی عاشق شدن را نداشتم. نقاط ضعف زیادی داشتم و همین چیزها رابطه‌مان را تحت فشار گذاشته بود ولی خودم متوجّه چیزی نبودم. تقریباً بعد از دو سال با هم بودن، به من گفت که دیگر نمی‌خواهد رابطه این‌قدر جدی پیش برود. در اصل، داشتیم از هم جدا می‌شدیم و من بسیار غمگین بودم. اول باور نکردم. فقط می‌خواستم با او باشم؛ با او حرف بزنم؛ بفهمم مشکل کجاست؛ هر چیزی که باعث شود بار دیگر با او احساس نزدیکی کنم و این درد را از بین ببرم. وقتی واقعاً از هم جدا شدیم، عواطف بر من غلبه کردند.»