کتاب شربت سبز رنگ جادویی الکس کیم رکس + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب شربت سبز رنگ جادویی الکس

کتاب شربت سبز رنگ جادویی الکس

نویسنده:کیم رکس
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب شربت سبز رنگ جادویی الکس

کتاب شربت سبز رنگ جادویی الکس نوشته‌ی کیم رکس و با ترجمه‌ی فاطمه نادری، اثری داستانی برای کودکان گروه سنی الف و ب است که توسط انتشارات خرگوش قصه‌گو منتشر شده است. این کتاب با تصویرگری رنگی و جذاب، ماجرای پسربچه‌ای به نام الکس را روایت می‌کند که با دل‌دردی ناگهانی روبه‌رو می‌شود و باید دارویی با طعم ناخوشایند را مصرف کند. داستان با زبانی ساده و کودکانه، به یکی از چالش‌های رایج کودکان یعنی امتناع از خوردن دارو می‌پردازد و تلاش می‌کند با روایت ماجراهای بامزه و آموزنده، اهمیت مصرف دارو را برای بهبود بیماری به کودکان نشان دهد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب شربت سبز رنگ جادویی الکس

شربت سبز رنگ جادویی الکس نوشته‌ی کیم رکس، داستانی کودکانه است که با محوریت موضوع سلامتی و دارو خوردن، به دغدغه‌ای آشنا برای خانواده‌ها می‌پردازد. در این کتاب، الکس پسربچه‌ای است که ناگهان دل‌درد می‌گیرد و پس از مراجعه به پزشک، باید شربتی سبز رنگ و بدمزه را برای درمان مصرف کند. روایت کتاب با زبانی ساده و تصاویر رنگی، ماجراهای تلاش الکس برای فرار از خوردن دارو و راه‌حل‌هایی که به ذهنش می‌رسد را به تصویر می‌کشد. ساختار کتاب به گونه‌ای است که در هر صفحه، پیام‌هایی کوتاه برای گفت‌وگو میان والدین و کودک گنجانده شده تا والدین بتوانند با فرزندان خود درباره احساسات و نگرانی‌هایشان صحبت کنند. این اثر بخشی از مجموعه‌ای است که هدف آن آموزش مهارت‌های زندگی به کودکان و کمک به والدین برای مواجهه با چالش‌های تربیتی روزمره است. نویسنده با بهره‌گیری از موقعیت‌های طنزآمیز و ملموس، تلاش کرده است تا موضوعی جدی را به شکلی سرگرم‌کننده و آموزنده مطرح کند.

خلاصه کتاب شربت سبز رنگ جادویی الکس

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان با الکس کوچولو آغاز می‌شود که هنگام بازی با ماشین قرمزش ناگهان دلش درد می‌گیرد. مادرش او را نزد دکتر می‌برد و دکتر برایش شربت سبز رنگی تجویز می‌کند که باید یک هفته هر روز مصرف کند. الکس از طعم بد شربت خوشش نمی‌آید و به دنبال راه‌هایی برای فرار از خوردن آن می‌گردد. ابتدا سعی می‌کند شربت را با غذایش قاطی کند، اما نتیجه خوبی نمی‌گیرد. سپس تلاش می‌کند شربت را به دوستش بدهد یا آن را در باغچه و حتی لانه‌ی پرنده پنهان کند، اما هر بار نقشه‌هایش با شکست مواجه می‌شود. در نهایت، پس از صحبت با مادر و دوستش، تصمیم می‌گیرد شربت را طبق دستور پزشک مصرف کند. پس از مدتی، متوجه می‌شود که دل‌دردش بهبود یافته و از این تجربه درس می‌گیرد که گاهی انجام کارهای ناخوشایند، برای سلامتی لازم است. داستان با شادی و رضایت الکس و خانواده‌اش به پایان می‌رسد و پیام اهمیت گوش‌دادن به توصیه‌های بزرگ‌ترها و پزشک را منتقل می‌کند.

چرا باید کتاب شربت سبز رنگ جادویی الکس را بخوانیم؟

این کتاب با روایت داستانی ساده و کودک‌پسند، به یکی از مشکلات رایج والدین و کودکان یعنی امتناع از خوردن دارو می‌پردازد. ویژگی شاخص آن، استفاده از موقعیت‌های طنزآمیز و ملموس است که کودک را با احساسات شخصیت اصلی همراه می‌کند و به او نشان می‌دهد که ترس یا بی‌میلی نسبت به دارو خوردن، موضوعی طبیعی است. همچنین، پیام‌های کوتاه در صفحات کتاب، فرصتی برای گفت‌وگو میان والدین و کودک فراهم می‌کند تا درباره نگرانی‌ها و احساساتشان صحبت کنند. این اثر نه‌تنها به کودکان کمک می‌کند با مفهوم سلامتی و اهمیت مصرف دارو آشنا شوند، بلکه والدین را نیز با روش‌های مثبت و غیرتحمیلی برای مواجهه با این چالش آشنا می‌سازد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به والدینی پیشنهاد می‌شود که با چالش دارو دادن به فرزندشان روبه‌رو هستند و به کودکانی که نسبت به مصرف دارو مقاومت نشان می‌دهند. همچنین برای مربیان و مشاوران کودک که به دنبال ابزارهایی برای آموزش مهارت‌های زندگی و گفت‌وگو درباره سلامتی با کودکان هستند، مناسب است.

بخشی از کتاب شربت سبز رنگ جادویی الکس

«آلکس کوچولو وسط بازی، با ماشین قرمز رنگش دلش درد گرفت و پیش مامانش رفت. مامان وقتی این خبر را شنید، نگران شد و آلکس را پیش دکتر پونگی برد. دکتر پونگی بعد از اینکه آلکس را معاینه کرد برای دل دردش شربت سبز رنگی داد و گفت: تا یک هفته هر روز یک قاشق از این شربت بخورد تا زودتر خوب شود. آلکس با ناراحتی به حرف‌های خانم دکتر گوش می‌داد و شربت بدمزه را از دست او گرفت. دلش می‌خواست زود خوب شود اما از خوردن این شربت بدمزه بدش می‌آمد. آلکس همراه مامانش به خانه آمد. چون دوست نداشت شربت بد مزه بخورد، ماشین قرمز را به دیوید، دوستش، پیشنهاد داد تا او یک قاشق از شربت سبز رنگ را بخورد. در عوض، دیوید می‌توانست با ماشین قرمز او بازی کند. دیوید با ناراحتی گفت: این شربت مال توست؛ تو باید آن را بخوری نه من! آلکس با ناراحتی به خانه برگشت. از آنجا که طعم شربت سبزرنگ را دوست نداشت، به دنبال راهی برای خوشمزه‌تر کردن آن بود. خندید و گفت: «آهان! فهمیدم! من می‌توانم هر روز موقع ناهار یک قاشق از این شربت بد مزه را با غذایم قاطی کنم و بخورم.» آلکس با ریختن شربت روی ساندویچ با صدای بلند گفت: ای وای! نه... متوجه شد که اشتباه کرده است. چون ساندویچ دیگر خوشمزه نبود. مجبور شد آن را دور بیندازد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۸٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۶ صفحه

حجم

۱۸٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۶ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان