
کتاب کلاف سر در گم
معرفی کتاب کلاف سر در گم
کتاب الکترونیکی «کلاف سر در گم» نوشتهٔ مجید نظرینسب و با همکاری اداره کل هنرهای نمایشی رادیو، توسط نشر پژوهشسرا منتشر شده است. این اثر یک نمایشنامهٔ رادیویی است که برداشتی آزاد از نمایشنامهٔ کوتاه «توپ لاستیکی» اثر «صادق چوبک» بهشمار میآید. «کلاف سر در گم» با بهرهگیری از عناصر شنیداری و دیالوگمحور، فضای خاص نمایشنامههای رادیویی را به قالب مکتوب آورده و به مسائل اجتماعی و انسانی در بستر تاریخی ایران میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب کلاف سر در گم
«کلاف سر در گم» اثری در قالب نمایشنامهٔ رادیویی است که توسط مجید نظرینسب نوشته شده و نشر پژوهشسرا آن را منتشر کرده است. این کتاب با الهام از نمایشنامهٔ کوتاه «توپ لاستیکی» اثر «صادق چوبک» خلق شده و بهعنوان برداشتی آزاد، داستان و شخصیتهای تازهای را در بستر همان فضای تاریخی و اجتماعی روایت میکند. نمایشنامههای رادیویی، برخلاف نمایشنامههای صحنهای، بر قدرت صدا، دیالوگ و فضاسازی شنیداری تکیه دارند و این ویژگی در «کلاف سر در گم» بهخوبی دیده میشود. ساختار کتاب مبتنی بر گفتوگوهای زنده و شخصیتپردازی صوتی است که بهجای تصویرسازی بصری، تخیل مخاطب را فعال میکند. روایت در فضای ایران دههٔ ۱۳۱۰ شکل میگیرد و شخصیتهایی از طبقات مختلف اجتماعی را درگیر ماجراهایی پیچیده و پرابهام میکند. این کتاب نهتنها برای علاقهمندان به ادبیات نمایشی و نمایشنامهنویسی رادیویی جذاب است، بلکه تصویری از فرازونشیبهای اجتماعی و سیاسی آن دوران را نیز ارائه میدهد. «کلاف سر در گم» با بهرهگیری از زبان و لحن خاص نمایشنامههای رادیویی، تجربهای متفاوت از خواندن یک نمایشنامه را رقم میزند و بهنوعی پلی میان ادبیات مکتوب و هنر شنیداری ایجاد میکند.
خلاصه کتاب کلاف سر در گم
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «کلاف سر در گم» در تهرانِ سال ۱۳۱۵ و در خانهٔ میرزا قلی خان دالکی، وزیر مالیه، آغاز میشود. فضای خانه آکنده از اضطراب و نگرانی است؛ دالکی بهدلیل شایعهٔ خیانت و اختلاس، تحت نظر قرار گرفته و سایهٔ بازداشت و مجازات بر سرش سنگینی میکند. او با همسر دومش، ماهرخ، و خدمتکار خانه، ننه، دربارهٔ علت حضور پاسبان در کوچه و احتمال دستگیریاش گفتوگو میکند. دالکی که سالها در وزارت مالیه خدمت کرده، خود را بیگناه میداند اما خاطرات و اتفاقات گذشته، بهویژه ماجرای یک اختلاس کوچک و دهنلقی در مهمانی سفارت آلمان، او را دچار تردید و ترس کرده است. در خلال روایت، شخصیتهای مختلفی از جمله داماد دالکی (سرتیپ مظفر خان)، دخترش پوران، شوهر پوران و دیگر اعضای خانواده و آشنایان وارد ماجرا میشوند. فضای خانه با آمدوشد مهمانان، بحثهای سیاسی و خانوادگی و تلاش برای یافتن راه نجات از بحران، پرتنش و پرابهام است. دالکی در تلاش است تا با کمک اطرافیان، علت واقعی تحت نظر قرار گرفتنش را کشف کند و از سرنوشت شومی که در انتظارش است بگریزد. روایت با طنز، دیالوگهای تند و تیز و اشاره به فضای سیاسی و اجتماعی آن دوران، تصویری از اضطراب، بیاعتمادی و پیچیدگی روابط قدرت را به نمایش میگذارد. پایان داستان باز است و سرنوشت دالکی در هالهای از ابهام باقی میماند.
چرا باید کتاب کلاف سر در گم را بخوانیم؟
«کلاف سر در گم» با تلفیق عناصر طنز، نقد اجتماعی و بازآفرینی فضای تاریخی، تجربهای متفاوت از نمایشنامهخوانی را ارائه میدهد. این کتاب با بهرهگیری از قالب نمایشنامهٔ رادیویی، بهجای تکیه بر تصویر، تخیل و شنیدار مخاطب را فعال میکند و از خلال دیالوگهای زنده و شخصیتپردازی دقیق، مسائل پیچیدهٔ قدرت، فساد، ترس و روابط انسانی را در بستر ایران دههٔ ۱۳۱۰ به تصویر میکشد. خواندن این اثر فرصتی است برای آشنایی با شیوهٔ روایتگری شنیداری، شناخت تاریخ اجتماعی ایران و لمس دغدغههای انسانی در قالبی متفاوت و جذاب.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به نمایشنامه، ادبیات نمایشی رادیویی، پژوهشگران تاریخ اجتماعی ایران و کسانی که به روایتهای طنزآمیز و انتقادی از قدرت و جامعه علاقه دارند، مناسب است. همچنین دانشجویان رشتههای هنرهای نمایشی و نویسندگان جوان میتوانند از ساختار و تکنیکهای این اثر بهره ببرند.
بخشی از کتاب کلاف سر در گم
«دالکی (خاضعانه و عاجزانه) ... قربان به خاك پای مبارك قسم که غلام خانه زاد هرگز کوچکترین خلاف و تقصیری مرتکب نشده ام. بچه هامو با دست خودم کفن کنم اگر در اين دوازده سال انیهای ازراه چاکری و غلامی منحرف شده باشم ... (لحظهای به طرز مضحکی میگرید). خاکسار پی مقدار همواره کوشیده که منویات مبارك شاهنشاه قدر قدرت رو نصب العین قرار داده و آنچه ذات مبارك اراده فرمایند اجرا نماید. به تاج جواهر نشان تان قسم که این بنده کمترین در هیچ کاری. هیچ توطئهای که زیانش متوجه تخت سلطنت باشد دخالت نداشته ... اصلا ۰.۰ اصلا از وزرای دیگر تختش فقط یه صاب داره اونم رضا شاه کبیر ۰.. پس به زن و بچههای صغیرمن رحم کنید ... دل مبارکتون میاد بی شوهر و بی پدر بشن؟ ... ( میگرید ... و سپس خيلي چاپلوس و خاکسارادامه میدهد). غلام و چاکر تسلیم صرفم. هر چه بفرمائید اطاعت میکنم.»
حجم
۹۶۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۹۶۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه