کتاب نقشه شوم برای سگ پیر

کتاب «نقشه شوم برای سگ پیر» نوشتهٔ یوسف بهمن‌آبادی اثری داستانی است که نشر سفیر خرد آن را منتشر کرده است. این کتاب با نگاهی به زندگی در روستا و روابط میان انسان‌ها و حیوانات، داستانی ساده و آموزنده را روایت می‌کند. محوریت داستان بر ماجرای یک سگ پیر و اتفاقات پیرامون او در روستا استوار است. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب نقشه شوم برای سگ پیر

در «نقشه شوم برای سگ پیر» یوسف بهمن‌آبادی داستانی کوتاه و کودکانه را در قالب ناداستانی آموزنده روایت کرده است. فضای کتاب در یک روستای کوچک شکل می‌گیرد و شخصیت‌های اصلی آن بچه‌های روستا، یک سگ پیر و چند بزرگسال هستند. نویسنده با زبانی ساده و بی‌پیرایه، دغدغه‌های کودکان، نگرانی‌های اهالی روستا و نقش حیوانات در زندگی روستایی را به تصویر کشیده است. ساختار کتاب خطی و روایی است و ماجراها به‌صورت پیوسته و بدون پیچیدگی‌های زمانی روایت می‌شوند. داستان با یک اتفاق ناخوشایند برای سگ پیر آغاز می‌شود و به‌تدریج با تلاش بچه‌ها و بزرگ‌ترها برای نجات او پیش می‌رود. در این میان، نویسنده به موضوعاتی مانند همدلی، مسئولیت‌پذیری و اهمیت حیوانات در زندگی روستایی پرداخته است. کتاب برای گروه سنی کودک و نوجوان مناسب است و با توجه به حجم کم و روایت سرراست، به‌راحتی قابل مطالعه است.

خلاصه کتاب نقشه شوم برای سگ پیر

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان با صحنه‌ای آغاز می‌شود که سگ پیر روستا در کنار دیوار مخروبه‌ای بی‌حال و بیمار افتاده است. بچه‌های روستا که همیشه با این سگ دوست بوده‌اند، با دیدن حال بد او نگران می‌شوند و تصمیم می‌گیرند از بزرگ‌ترها کمک بگیرند. اصغر آقا، یکی از اهالی روستا، با کمک بچه‌ها سگ را به دامپزشکی می‌برد. دامپزشک پس از معاینه متوجه می‌شود که سگ مسموم شده و با درمان به‌موقع، جان او را نجات می‌دهد. در همین حین، شغال‌های اطراف روستا که همیشه از حضور سگ پیر در امان نبوده‌اند، با دیدن انتقال او به شهر خوشحال می‌شوند و خیال می‌کنند دیگر مانعی برای حمله به مرغ و خروس‌های روستا ندارند. اما سگ پس از درمان به روستا بازمی‌گردد و نقشه‌های شغال‌ها نقش بر آب می‌شود. روز بعد، بچه‌ها متوجه می‌شوند که کسی تکه گوشتی آغشته به سم جلوی سگ انداخته است. آن‌ها با کمک اصغر آقا متوجه می‌شوند که غضنفر، یکی از اهالی روستا، این کار را انجام داده است. پس از گفت‌وگو و توضیح اصغر آقا دربارهٔ اهمیت سگ پیر برای امنیت روستا، غضنفر به اشتباهش پی می‌برد و از بچه‌ها و اهالی عذرخواهی می‌کند. داستان با بازگشت آرامش به روستا و مراقبت دوبارهٔ بچه‌ها از سگ پیر پایان می‌یابد.

چرا باید کتاب نقشه شوم برای سگ پیر را بخوانیم؟

این کتاب با روایت داستانی ساده و ملموس، به موضوعاتی مانند همدلی، مسئولیت‌پذیری و اهمیت حیوانات در زندگی روستایی می‌پردازد. «نقشه شوم برای سگ پیر» نه‌تنها تصویری از زندگی جمعی و همکاری در شرایط دشوار ارائه می‌دهد، بلکه به کودکان و نوجوانان می‌آموزد که هر موجودی—even یک سگ پیر—می‌تواند نقشی مهم در جامعه داشته باشد. داستان به‌گونه‌ای طراحی شده که مخاطب را با پیام‌های اخلاقی و اجتماعی آشنا کند و اهمیت مراقبت از حیوانات و احترام به آن‌ها را یادآور شود. همچنین، ماجرای کتاب به خواننده نشان می‌دهد که قضاوت عجولانه دربارهٔ دیگران می‌تواند پیامدهای ناخوشایندی داشته باشد و گفت‌وگو و همدلی راه‌حل بسیاری از مشکلات است.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای کودکان و نوجوانانی که به داستان‌های روستایی و موضوعات مربوط به حیوانات علاقه دارند مناسب است. همچنین برای والدین و مربیانی که به‌دنبال کتاب‌هایی با پیام‌های اخلاقی و اجتماعی برای آموزش همدلی و مسئولیت‌پذیری هستند، گزینهٔ خوبی به‌شمار می‌آید.

بخشی از کتاب نقشه شوم برای سگ پیر

«سک بیچاره کنار دیوار مخروبه قدیمی، بی‌حال دراز کشبده بود. بدنش می‌لرزید و از ته گلویش نال می‌کرد. آب از گوشه دهانش سرازیر شده و روی خاک غذا آن طرف‌تر دست‌نخورده بود. بچه‌ها هیچ‌گاه سگ پیر را آن گونه ندیده بودند. هر لحظه می‌شدند و می‌بایست کاری می‌کردند. حبیب با نگرانی گفت: «بریم به بابام بگیم.» حصیری و یک طناب برداشت. آنها را روی ترک موتور بست. روشنش کرد و با سرعت از حیاط خانه خارج شد. از کوچه‌های روستا بیرون آمد و به خرابه رسید. سک پیر به همان حال نقش بر زمین بود. چشم‌ها و بدنش را ورنداز کرد. مطمئن شد سک بیمار است. سبد را پایین گذاشت و سک بی‌رمق را هر طور شده داخل سبد گذاشت. بچه‌ها دوان‌دوان سر رسیدند. با کمک بچه‌ها سبد را روی ترک موتور گذاشت و آن را با طناب محکم بست. موتور را روشن کرد و به سمت شهر گاز داد. دامپزشکی نزدیک شهر بود. در مسیر، شغال‌ها سک پیر را بر روی موتور دیدند که دارد از آنجا می‌رود. آنها با دیدن این صحنه، شروع نمودند به زوزه کشیدن و ابراز خوشحالی. شغال‌ها فکر می‌کردند با رفتن سگ پیر، راحت می‌توانند مرغ و خروس‌های روستا را به بدن بزنند. آنها پشت روستا کمین کردند تا هوا تاریک شود.»