تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب از سایه سرو تا سایه نخل (خاطرات)
معرفی کتاب از سایه سرو تا سایه نخل (خاطرات)
کتاب الکترونیکی «از سایه سرو تا سایه نخل» نوشتهٔ سید محمدتقی قیومی و به همت نشر «...» منتشر شده است. این اثر دنبالهای بر کتاب پیشین نویسنده با عنوان «زیر سایه سرو» است و به روایت خاطرات و تجربههای زیستهٔ نویسنده در مناطق مختلف ایران و همچنین سالهای اقامت او در امارات میپردازد. کتاب با نگاهی به زندگی خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی در ابرکوه، تهران، آبادان و مناطق نفتی خلیج فارس، تصویری از تاریخ شفاهی و تحولات اجتماعی چند دههٔ اخیر ایران ارائه میدهد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب از سایه سرو تا سایه نخل (خاطرات)
«از سایه سرو تا سایه نخل» اثری در قالب خاطرهنویسی و ناداستان است که سید محمدتقی قیومی آن را با هدف ثبت و انتقال تجربههای شخصی و خانوادگی خود به نسلهای بعدی نوشته است. این کتاب ادامهٔ روایتهای کتاب «زیر سایه سرو» است و بهنوعی تاریخ شفاهی یک خانواده و جامعهٔ محلی را بازتاب میدهد. نویسنده با جزئیات فراوان، زندگی در روستا، شهر و مهاجرت به کشورهای همسایه را شرح داده و از خلال خاطرات خود، تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران را در بازهای طولانی به تصویر کشیده است. ساختار کتاب مبتنی بر روایتهای کوتاه و مستقل است که هرکدام به موضوعی خاص از زندگی نویسنده یا اطرافیانش میپردازد؛ از ماجراهای کودکی و روابط خانوادگی تا تجربههای کاری، سفرها و مواجهه با چالشهای روزمره. این کتاب نهتنها بازتابدهندهٔ زندگی فردی نویسنده است، بلکه تصویری از سبک زندگی، باورها و ارزشهای نسلهای گذشته را نیز ارائه میدهد.
خلاصه کتاب از سایه سرو تا سایه نخل (خاطرات)
کتاب «از سایه سرو تا سایه نخل» با روایت خاطرات نویسنده از دوران کودکی در روستای ده عرب آغاز میشود؛ جایی که پخت نان در خانهها، نقش زنان در خانواده و مناسبات همسایگی با جزئیات توصیف شده است. نویسنده با بازگویی صحنههایی از زندگی روزمره، مانند پخت نان توسط مادر و مادربزرگ، همکاری زنان روستا و تقسیم کارها، تصویری زنده از فرهنگ و سنتهای محلی ارائه میدهد. در ادامه، خاطراتی از مواجهه با حوادث طبیعی مانند هجوم ملخها و نقش همبستگی روستاییان در مقابله با این بحرانها بیان شده است. نویسنده به تجربههای خانوادگی، مانند روابط با مادر رضاعی، خدمتکاران خانه و شخصیتهای محلی میپردازد و از خلال این روایتها، ارزشهای انسانی، مهربانی و همدلی را برجسته میکند. بخشهایی از کتاب به تحولات اجتماعی و اقتصادی دهههای گذشته اختصاص دارد؛ از ورود خودروهای جدید به روستا و شهر، سفرهای خانوادگی با ماشینهای ژیان و فولکس، تا خاطرات تحصیل و مهاجرت اعضای خانواده به شهرهای بزرگ و حتی خارج از کشور. نویسنده با نگاهی جزئینگر، تغییرات سبک زندگی، نقش آموزش و اهمیت تحصیل را در زندگی نسل خود و اطرافیانش بازتاب داده است. در بخشهایی دیگر، تجربههای نویسنده از کار و زندگی در مناطق نفتی جنوب و سالهای اقامت در امارات روایت میشود. این خاطرات، چالشهای مهاجرت، مواجهه با فرهنگهای متفاوت و تلاش برای حفظ هویت ایرانی را به تصویر میکشد. کتاب با روایتهایی از روابط خانوادگی، دوستیها، شادیها و غمها، تصویری انسانی و ملموس از زیست اجتماعی و فردی در ایران معاصر ارائه میدهد.
چرا باید کتاب از سایه سرو تا سایه نخل (خاطرات) را بخوانیم؟
این کتاب با روایت صمیمی و جزئینگر خود، فرصتی برای آشنایی با سبک زندگی، باورها و تحولات اجتماعی چند دههٔ اخیر ایران فراهم میکند. خواننده با مطالعهٔ خاطرات نویسنده، نهتنها با تاریخ شفاهی یک خانواده و جامعهٔ محلی آشنا میشود، بلکه میتواند تجربههای زیستهٔ نسلهای گذشته را لمس کند و به درک عمیقتری از تغییرات فرهنگی و اجتماعی ایران دست یابد. «از سایه سرو تا سایه نخل» پلی میان گذشته و حال است و ارزشهای انسانی، همدلی و تلاش برای پیشرفت را در بستر روایتهای واقعی به تصویر میکشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به خاطرهنویسی، تاریخ شفاهی، جامعهشناسی و فرهنگ عامهٔ ایران مناسب است. همچنین کسانی که دغدغهٔ شناخت ریشههای فرهنگی و اجتماعی ایران معاصر را دارند یا به دنبال تجربههای زیستهٔ نسلهای پیشین هستند، از خواندن این اثر بهره خواهند برد.
بخشی از کتاب از سایه سرو تا سایه نخل (خاطرات)
«زمان کودکی من در کوههای اطراف روستای ده عرب، پلنگ بسیار بود و نگرانی چوپانها بیشتر از پلنگ بود تا ترس از گرگ. میترسیدند ناغافل به گله بزند و گوسفندان را ببرد. کسانی موفق شده بودند که موقع حمله پلنگ به گله، با پلنگ روبهرو شده و آن را بکشند. غلامرضا پلنگی به خاطر رشادتش به جای اسم فامیل به «پلنگی» معروف بود. در آن زمان محیط زیست و حمایت از حیوانات ابداً مطرح نبود؛ مطلبی که برای ما تعریف میکردند این بود که موقع حمله پلنگ به گله، غلامرضا آستین پالتو نمدی خودش را در دهان پلنگ میچپاند و پلنگ را خفه میکند. زر معروف بود که پلنگ وقتی پیر میشود اگر توله سگ را شکار کند و بخورد جوان میشود. در این شرایط در هوای سرد زمستان پلنگ پیری از فرط گرسنگی وارد روستای ده عرب میشود. خانه روستایی متعلق به براتی در حاشیه روستا بود. پلنگ توله سگ براتی را گرفته و در کوچه روستا براتی متوجهاش میشود. میبیند که پلنگ به داخل باغ همسایه مرحوم عامو آستبدالرسول رفته و مشغول خوردن سگ است. براتی صحنه را از لای درز در چوبی باغ مشاهده میکند. براتی میدانست که آقا محمد فرزند عامو استبدالرسول و عمه بیبی رباب تفنگ دارند. فوراً به منزل آنها میرود و خبرشان میکند. وجود پلنگ در روستا امنیت روستا را به خطر میانداخت و میباید این خطر رفع میشد. از مرحوم آقا محمد شنیدم که گفت: تفنگ دولول را برداشتم و فشنگگذاری کردم و همراه براتی رفتیم پشت بام و آن قدر ترسیده بودم که دستانم میلرزید. به براتی گفتم که دستان مرا بگیر تا درست نشانه بگیرم و به هدف بزنم. چون میدانستم که پوست پلنگ سالم ارزش دارد. بین دو چشم پلنگ را نشانه گرفتم که مشغول خوردن سگ زبانبسته بود. گلوله را شلیک کردم که به هدف خورد و پلنگ پس افتاد. مدتی صبر کردیم تا پلنگ تحرکی نداشته باشد و بعد رفتیم پایین تو باغ سر وقت پلنگ کشته شده. یادم هست پلنگ را از درخت بوز (نارون) جلو منزل عامو آستبدالرسول آویزان کرده و مردم برای تماشا آمده بودند. بعد در پوست پلنگ کاه کردند و مدتها پوست پلنگ آکنده از کاه در انباری آنها موجود بود تا اینکه برایش مشتری پیدا کردند.»
حجم
۲۳٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۴۰ صفحه
حجم
۲۳٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۴۰ صفحه