کتاب تغییر رویکرد رهبری

کتاب تغییر رویکرد رهبری (یازده تغییر اساسی که هر رهبر باید بپذیرد) نوشته جان سی. مکسول و با ترجمه سجاد شریفی و سروش پورشهبازی اله ده توسط نشر اندیشه مولانا منتشر شده است. این اثر به بررسی تغییرات بنیادینی می‌پردازد که رهبران برای موفقیت در دنیای متغیر امروز باید آن‌ها را در نگرش و عملکرد خود ایجاد کنند. موضوعات اصلی کتاب حول رهبری، انگیزش در کار، موفقیت در کسب‌وکار و کارآمدی سازمانی می‌چرخد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب تغییر رویکرد رهبری

کتاب تغییر رویکرد رهبری به بررسی تحولات اساسی در حوزه‌ی رهبری می‌پردازد و بر پایه‌ی تجربیات و آموزه‌های جان سی. مکسول نوشته شده است. نویسنده با سابقه‌ای طولانی در آموزش و مربی‌گری رهبران، تلاش می‌کند نشان دهد که رهبری در دنیای امروز دیگر به معنای صرفاً مدیریت یا کنترل نیست، بلکه نیازمند انعطاف‌پذیری، یادگیری مستمر و تغییر نگرش است. 

کتاب در سال‌های اخیر و هم‌زمان با شتاب گرفتن تغییرات اجتماعی و سازمانی نوشته شده و به دغدغه‌هایی مانند سرعت تحولات، اهمیت سازگاری و نقش رهبر در ایجاد ارزش برای دیگران می‌پردازد. جان سی. مکسول با مثال‌ها و روایت‌هایی از تجربیات شخصی و حرفه‌ای خود، فضای کتاب را ملموس و قابل‌فهم کرده است. کتاب تغییر رویکرد رهبری بر این باور استوار است که رهبران باید از مدل‌های سنتی فاصله بگیرند و به سمت رویکردهایی حرکت کنند که رشد فردی و جمعی را در اولویت قرار می‌دهد. این کتاب برای کسانی که به‌دنبال درک عمیق‌تری از نقش رهبری در عصر جدید هستند، تصویری کلی از مسیر تحول رهبران ارائه می‌دهد.

خلاصه کتاب تغییر رویکرد رهبری

کتاب تغییر رویکرد رهبری با طرح این پرسش آغاز می‌شود که چرا رهبران باید نگرش و شیوه‌ی رهبری خود را تغییر دهند. نویسنده با اشاره به سرعت بالای تغییرات در دنیای امروز، تأکید می‌کند که رهبران موفق کسانی هستند که بتوانند خود را با شرایط جدید وفق دهند و از مدل‌های قدیمی فاصله بگیرند. در ادامه، کتاب به یازده تغییر اساسی می‌پردازد که هر رهبر باید آن‌ها را بپذیرد؛ از جمله حرکت از تک‌نوازی به رهبری ارکستر، تمرکز بر رشد فردی و جمعی، ارزش‌آفرینی برای دیگران به جای صرفاً کسب پاداش، و جایگزینی اقتدار اخلاقی به جای اقتدار مبتنی بر جایگاه. 

نویسنده با مثال‌هایی از زندگی شخصی و حرفه‌ای خود، نشان می‌دهد که رهبری موفق نیازمند یادگیری مداوم، شجاعت در مواجهه با عدم قطعیت و توانایی ایجاد انگیزه در دیگران است. پیام اصلی کتاب این است که رهبران باید همواره آماده‌ی تغییر باشند، به‌جای تکیه‌بر دستاوردهای گذشته، به آینده نگاه کنند و با ایجاد محیطی حمایتی، به رشد و موفقیت تیم خود کمک کنند.

چرا باید کتاب تغییر رویکرد رهبری را خواند؟

این کتاب با تمرکز بر تغییرات بنیادین در رهبری، به رهبران و مدیران کمک می‌کند تا با چالش‌های دنیای متغیر امروز روبه‌رو شوند. نویسنده با ارائه‌ی مثال‌های واقعی و تجربیات شخصی، نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با تغییر نگرش و رفتار، تأثیرگذاری بیشتری بر تیم و سازمان داشت. مطالعه‌ی این اثر فرصتی است برای بازنگری در شیوه‌های رهبری و یافتن راه‌هایی برای رشد فردی و جمعی.

خواندن کتاب تغییر رویکرد رهبری را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای مدیران، رهبران سازمانی، کارآفرینان و هر کسی مناسب است که دغدغه‌ی توسعه‌ی فردی و رهبری مؤثر دارد؛ همچنین برای کسانی که با چالش‌های تغییر، انگیزش تیمی و رشد سازمانی روبه‌رو هستند، می‌تواند راهگشا باشد.

بخشی از کتاب تغییر رویکرد رهبری

«مدت‌ها بود ایده‌ی نوشتن کتاب درباره‌ی تغییر رویکرد رهبری داشتم؛ زیرا ده‌ها سال بود درباره‌ی رهبری مطالعه و تمرین کرده‌ام و در این مدت تغییرات زیادی در این زمینه رخ داده است. در دهه‌ی ۱۹۷۰ وقتی وارد این حرفه شدم تازه‌کار بودم و کتاب‌های معدودی درباره‌ی موضوع رهبری در دسترس بود. در آن زمان مدیریت بر دنیای کسب‌وکار حاکم بود و پیتر دراکر پادشاه این ملک بود. این وضعیت در اواخر دهه‌ی ۱۹۸۰ با لیف کتاب‌های رهبری تغییر کرد. مردم با اشتیاق کتاب‌ها را می‌خریدند و می‌خواندند. چرا؟ چون می‌توانستند سرعت حرکت زندگی را حس کنند. تغییر روزمره برایشان عادی شده بود و دنبال راهی می‌گشتند تا از پس پیچیدگی‌های دنیا برآیند که هر روز چالش‌برانگیزتر از روز قبل شوند. انسان‌ها برای موفق شدن باید رهبری را یاد بگیرند. اصول مدیریتی که سال‌ها تدریس می‌شد به ثبات و عوامل شناخته‌شده‌ای بستگی داشت. همان‌طور که مدیر تحقیقات مرکز آمادگی ملی برای پیشگامی در رهبری عنوان کرد: اریک جی. مک‌نالتی، سیستم‌ها و فرایندهای مدیریتی به خطی بودن گرایش دارند. آن‌ها فرض می‌کنند ورودی‌های مشابه به خروجی‌های مشابه منجر می‌شوند و این موضوع در بسیاری از شرایط صدق می‌کند. بااین‌حال رهبری مستلزم نگاه ریزبینانه به جهان است؛ زیرا افراد را با این پرسش‌ها درگیر می‌کند: عامل برانگیزاننده چیست، علایقشان چیست و چقدر درگیر می‌شوند. سیستم‌های غیرفکری ممکن است خطی باشند اما به‌محض ورود عنصر انسانی این سیستم هم پیچیده و هم سازگار می‌شود.»