کتاب علل گرایش به مواد براساس سه متغیر اساسی در روانشناسی (تاب آوری و تنظیم شناختی و طرحواره های ناسازگاری)

کتاب علل گرایش به مواد براساس سه متغیر اساسی در روانشناسی (تاب آوری و تنظیم شناختی و طرحواره های ناسازگاری)، نوشته شهربانو ساعت لو و به کوشش نشر یافته به بررسی عوامل روان‌شناختی مؤثر بر گرایش به مصرف مواد در میان دانشجویان پرداخته است. این اثر با رویکردی پژوهشی، سه متغیر کلیدی تاب‌آوری، تنظیم شناختی هیجان و طرحواره‌های ناسازگار را به‌عنوان عوامل پیش‌بینی‌کننده‌ی گرایش به مواد بررسی کرده است. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب علل گرایش به مواد براساس سه متغیر اساسی در روانشناسی (تاب آوری و تنظیم شناختی و طرحواره های ناسازگاری)

کتاب علل گرایش به مواد براساس سه متغیر اساسی در روانشناسی (تاب‌آوری و تنظیم شناختی و طرحواره‌های ناسازگاری) به بررسی علمی و پژوهشی علل گرایش به مصرف مواد مخدر در میان دانشجویان پرداخته و سه متغیر اساسی روان‌شناسی، یعنی تاب‌آوری، تنظیم شناختی هیجان و طرحواره‌های ناسازگاری را محور تحلیل خود قرار داده است. اثر حاضر، تصویری جامع از عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی مؤثر بر اعتیاد ارائه داده است. شهربانو ساعت‌لو با مرور نظریه‌ها و پژوهش‌های پیشین، اهمیت نقش متغیرهای روان‌شناختی را در پیشگیری از گرایش به مواد مخدر مشخص کرده است.

کتاب علاوه‌بر ارائه‌ی مبانی نظری، به پژوهش میدانی در میان دانشجویان دانشگاه آزاد تهران شمال نیز پرداخته و یافته‌های خود را در قالب تحلیل‌های دقیق ارائه داده است. این اثر برای پژوهشگران، مشاوران، روان‌شناسان و دانشجویان علاقه‌مند به حوزه‌ی اعتیاد و سلامت روان، منبعی قابل‌توجه به‌شمار می‌آید.

خلاصه کتاب علل گرایش به مواد براساس سه متغیر اساسی در روانشناسی (تاب آوری و تنظیم شناختی و طرحواره های ناسازگاری)

کتاب حاضر با تمرکز بر دانشجویان، به‌دنبال پاسخ به این پرسش است که چگونه تاب‌آوری، تنظیم شناختی هیجان و طرحواره‌های ناسازگار می‌توانند گرایش به مصرف مواد را پیش‌بینی کنند. نویسنده ابتدا مفهوم اعتیاد و اختلال‌های مصرف مواد را شرح داده و به طبقه‌بندی مواد اعتیادآور و عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی موثر بر گرایش به مواد پرداخته است؛ سپس، مفهوم تاب‌آوری را به‌عنوان توانایی مقابله با استرس و بازگشت به شرایط عادی پس از بحران معرفی کرده و نقش آن را در کاهش آسیب‌پذیری نسبت به مصرف مواد بررسی کرده است. 

بخش بعدی کتاب به تنظیم شناختی هیجان اختصاص دارد؛ این متغیر به‌عنوان توانایی فرد در مدیریت و تعدیل هیجانات، نقش مهمی در مقابله با استرس و پیشگیری از رفتارهای پرخطر ایفا می‌کند. در ادامه، طرحواره‌های ناسازگار اولیه به‌عنوان الگوهای ذهنی ناکارآمد که از دوران کودکی شکل می‌گیرند و می‌توانند رفتارهای ناسازگارانه، مانند گرایش به مواد را تقویت کنند، مورد بحث قرار گرفته‌اند. پژوهش میدانی کتاب با استفاده از پرسشنامه‌های معتبر، رابطه‌ی میان این سه متغیر و گرایش به مصرف مواد را در میان دانشجویان بررسی کرده و نشان داده است که تاب‌آوری پایین، تنظیم هیجان ناکارآمد و وجود طرحواره‌های ناسازگار، احتمال گرایش به مواد را افزایش می‌دهد. در نهایت، کتاب بر اهمیت آموزش مهارت‌های تاب‌آوری و تنظیم هیجان و شناسایی طرحواره‌های ناسازگار برای پیشگیری از اعتیاد تأکید کرده است.

چرا باید کتاب علل گرایش به مواد براساس سه متغیر اساسی در روانشناسی (تاب آوری و تنظیم شناختی و طرحواره های ناسازگاری) را خواند؟

این اثر با رویکرد پژوهشی و تحلیلی، سه عامل مهم روان‌شناختی را که در گرایش به مصرف مواد نقش دارند، به‌طور جامع بررسی کرده است. اثر حاضر با ترکیب نظریه‌های علمی و داده‌های میدانی، به مخاطب کمک می‌کند تا درک عمیق‌تری از ریشه‌های روانی اعتیاد به‌دست آورد و اهمیت آموزش مهارت‌های مقابله‌ای و شناختی را در پیشگیری از مصرف مواد دریابد؛ همچنین کتاب با ارائه‌ی یافته‌های پژوهشی نوین می‌تواند راهنمایی برای طراحی مداخلات پیشگیرانه و درمانی در حوزه‌ی اعتیاد باشد.

خواندن کتاب علل گرایش به مواد براساس سه متغیر اساسی در روانشناسی (تاب آوری و تنظیم شناختی و طرحواره های ناسازگاری) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

اثر حاضر برای دانشجویان، پژوهشگران، روان‌شناسان، مشاوران، فعالان حوزه‌ی سلامت روان و افرادی که دغدغه‌ی پیشگیری از اعتیاد یا شناخت عوامل روان‌شناختی موثر بر گرایش به مواد را دارند، مناسب است؛ همچنین برای کسانی که به‌دنبال راهکارهایی برای افزایش تاب‌آوری و بهبود تنظیم هیجان هستند، مفید خواهد بود.

بخشی از کتاب علل گرایش به مواد براساس سه متغیر اساسی در روانشناسی (تاب آوری و تنظیم شناختی و طرحواره های ناسازگاری)

«سوء مصرف مواد مخدر بی‌شک بسیاری از افراد و خانواده‌های کشور را درگیر خود ساخته است و این موضوعی نیست که بتوان آن را کتمان و یا بی‌اهمیت قلمداد کرد. وابستگی به مواد به عنوان اختلال مزمن و عودکننده مغزی شناخته می‌شود که به رغم پیامدهای زیان‌آور با جست‌وجو و مصرف اجباری دنبال می‌شود. این پیامدهای زیان‌آور که جنبه‌های فیزیکی، روان‌شناختی، اجتماعی و ماهیتی حاد و مزمن دارند، به مشکلات اجتماعی جدی همچون جرم، بیکاری، نارسا کنش‌وری خانواده و استفاده نامناسب از مراقبت‌های پزشکی منجر می‌شوند. مسائل و مشکلات یاد شده جهان‌شمول بوده؛ زیرا نتایج مطالعات همه‌گیرشناسی طبق آمار منتشر شده از سوی سازمان بهداشت جهانی نشان می‌دهد که حدود سه درصد از جمعیت جهان به این اختلال مبتلا هستند.»