کتاب مجموعه شعر رستاخیز عشق

معرفی کتاب مجموعه شعر رستاخیز عشق

کتاب الکترونیکی «رستاخیز عشق» (شعر فارسی قرن ۱۵) اثر «سجاد رجبی درچه» با نام هنری «گلشن» و به همت انتشارات زهره علوی منتشر شده است. این مجموعه شامل سروده‌هایی عاشقانه و اجتماعی است که دغدغه‌های شاعر را در قالب غزل و مثنوی بیان می‌کند. اشعار کتاب، مضامین متنوعی از عشق، تنهایی، امید و مسائل اجتماعی را در بر می‌گیرد. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب مجموعه شعر رستاخیز عشق

«رستاخیز عشق» مجموعه‌ای از اشعار معاصر است که در زمستان ۱۴۰۲ منتشر شده و شاعر آن، «سجاد رجبی درچه» با تخلص «گلشن»، به بیان احساسات و تجربه‌های شخصی خود در قالب شعر پرداخته است. فضای کلی کتاب، تلفیقی از عاشقانه‌های کلاسیک و نگاه شاعر به مسائل روزمره و اجتماعی است. در این مجموعه، علاوه بر غزل‌های عاشقانه، اشعاری با مضامین مذهبی و آیینی نیز دیده می‌شود که به وقایع تاریخی و باورهای دینی اشاره دارند. شاعر در این اثر، با زبانی صمیمی و بی‌پیرایه، تلاش کرده است تا احساسات انسانی را به تصویر بکشد و از دغدغه‌های فردی و جمعی سخن بگوید. کتاب در قالبی جمع‌وجور و با تعداد محدودی شعر، مخاطب را با دنیای درونی شاعر آشنا می‌کند و تصویری از حال و هوای شعر معاصر فارسی ارائه می‌دهد.

چرا باید کتاب مجموعه شعر رستاخیز عشق را خواند؟

این مجموعه شعر، فرصتی برای آشنایی با نگاه و زبان شاعری جوان است که دغدغه‌های عاشقانه و اجتماعی را در کنار هم روایت می‌کند. در «رستاخیز عشق» می‌توان ردپای احساسات صادقانه، تجربه‌های زیسته و واکنش به رویدادهای پیرامون را دید. خواندن این کتاب، امکان هم‌ذات‌پنداری با لحظات شادی و اندوه، امید و ناامیدی را فراهم می‌کند و مخاطب را به تامل درباره مفاهیم عشق، تنهایی و گذر زمان دعوت می‌کند.

خواندن کتاب مجموعه شعر رستاخیز عشق را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به شعر معاصر فارسی، دوستداران غزل و مثنوی و کسانی که به دنبال بیان احساسات عاشقانه و اجتماعی در قالب شعر هستند، مناسب است. همچنین برای کسانی که دغدغه‌هایی مشابه با موضوعات عشق، جدایی، تنهایی و امید دارند، می‌تواند همدلانه و تاثیرگذار باشد.

فهرست کتاب مجموعه شعر رستاخیز عشق

- افسانه: شعر آغازین مجموعه که به دلتنگی و آغاز عاشقی می‌پردازد.- عاشق مهتاب: روایت دلدادگی و نیاز به مهر معشوق.- پریشانی: بازتاب رنج‌های عاشقانه و بخشش در مسیر عشق.- غدیرخم: شعری آیینی درباره واقعه غدیر و جایگاه آن در باورهای دینی.- نقاب ماه: توصیف زیبایی معشوق و تاثیر آن بر شاعر.- یادگار تو: بیان خاطرات و تاثیر جدایی بر زندگی شاعر.- سکوت: پرداختن به تنهایی و ناگفته‌های شاعرانه.- بی کسی: شرح رنج‌های تنهایی و جدایی.- پردهٔ فراق: مواجهه با دوری و تاثیر آن بر روح شاعر.- قتل فرهاد: اشاره به اسطوره‌های عاشقانه و رنج جدایی.- نگ کوچک: تامل بر زندگی و سهم عاشق از رنج‌ها.- بی مخاطب: شعرهایی درباره عشق بی‌پاسخ و خاطرات گذشته.- بهای عشق: تامل بر ارزش و هزینه‌های عاشقی.- زخم‌های بی‌شمار: شرح دردهای عاشقانه و تنهایی.- حسرت: بیان آرزوهای برآورده‌نشده و رنج‌های درونی.- تاوان: روایت سوختن در عشق و پیامدهای آن.- نفرین: شعر درباره جدایی و نفرین عاشقانه.- شهر جنون: جست‌وجوی معشوق در دنیای دیوانگی عشق.- زمستان: توصیف سردی جدایی و آغاز زمستان زندگی.- جدایی: تامل بر پیامدهای جدایی و بی‌مهری.- احساس: بازتاب احساسات عاشقانه و تاثیر معشوق بر شاعر.- مسیح غزل: نقش شعر و احساس در زندگی شاعر.- کوچ: روایت کوچ عاشقانه و دشواری‌های آن.- خزان: توصیف پایان عشق و ورود به فصل سرد زندگی.- بوی باران: یادآوری خاطرات عاشقانه با باران.- دیدار: آرزوی دیدار و امید به بازگشت معشوق.- در بند عشق: اسارت شاعر در بند عشق و خاطرات.- خون جگر: شرح رنج‌های عاشقانه و وفاداری.- پنجره: تاثیر نگاه معشوق بر شاعر.- بی وفا: گلایه از بی‌وفایی معشوق.- کابوس ممتد: روایت تنهایی و نوشتن از دردها.- چشم به راه: انتظار عاشقانه برای بازگشت معشوق.- داستان کربلا: شعری آیینی درباره واقعه کربلا و پیام آن.- دنیا: تامل بر بی‌وفایی دنیا و رنج‌های آن.- معشوق من (مثنوی): روایت گفت‌وگوی عاشقانه و امید به آینده.- شمع بزم: نقش معشوق در زندگی شاعر و تاثیر حضور او.- پیام عاشق: بیان دلتنگی و آرزوی بازگشت معشوق.- ساحل: تامل بر تنهایی و پایان یک رابطه.- رفیق دیرین: یادآوری دوستی و تاثیر جدایی.- مثل باران: امید به بازگشت عشق و تاثیر آن بر زندگی.- در جست‌وجوی یار: جست‌وجوی معشوق و بیان دلدادگی.- همدم مهتاب: روایت دلتنگی و تاثیر جدایی بر شاعر.- مهمان: شعر پایانی درباره خاطرات و تاثیر حضور معشوق.

بخشی از کتاب مجموعه شعر رستاخیز عشق

«سکوت می کنم اما سخن فراوان استکسی که بی تو بماند زخود گریزان استبرای شاعر تنها نجات ممکن نیستتمام وسعت دنیا شبیه زندان استسپرده ام گل عمر به دست تنهاییکه شاعرانه ترین سرنوشت انسان استغزل شکسته و با صد هراس می آیدردیف و قافیه ها تا ابد پریشان استقسم به لحظهٔ دیدارمان زمین خوردمبگیر دست مرا گرچه رفتن آسان است»