خب... بابای من هم یجورایی شغلش مربوط به زباله هاست... و با هر کلمه از این کتاب تمام خاطرات کودکیم و حتی همین چند سال پیش در ذهنم زنده میشد و با هر قطره از اشک جودی من هم اشک ریختم...

- بیشتر

🌈خیال‌پرواز🍊

۱۳۹۹/۰۸/۳۰

سلام. پیشنهاد می‌کنم اگه بچه‌ای رو می‌شناسین که تحت تاثیر حرفای دوستاش، اعتماد به نفسشو از دست داده و خودش و داشته‌هاش رو نمی‌پذیره و دوست نداره (خصوصا درمورد چیزایی که توانایی تغییرشو نداره)؛ این کتابو براش بخونین. ^-^

حاتمی

۱۳۹۹/۰۷/۱۴

با اینکه بارها کتابهایی خوندیم یا فیلم و کارتونهایی دیدیم، اما بازم جا داره که روی این موضوعات کار فرهنگی بشه. به هر حال کتاب خوب و آموزنده ای بود

لونا

۱۳۹۸/۱۲/۲۲

داستان کتاب خیلی جالب بود، ولی در صفحه ۱۸، نام جودی را به اشتباه "سیندی" نوشته بودند. نمی دانم اشکال از نویسنده است یا مترجم، اما به هر حال، اشتباه عجیبی بود.

🧚‍♂️💚𝙃𝙖𝙨𝙩𝙞💚🧚‍♂️

۱۳۹۹/۰۴/۰۸

حتما این کتاب رو بخونید خیلی آموزنده و زیبا😇👌👌👏👏

Zahra Yasi

۱۳۹۶/۰۷/۰۳

خوب و آموزنده بود شاید خیلیا میگن این برای فرهنگ سازی کودکان و نوجوانانه اما امروزه کم هم نیستند ک دیگران رو به مسخره میگیرند چه در زمینه ی شغلی و چه در جهات دیگر ،رفتگربودن ک هیچ، این ک کارگر هم

- بیشتر

hossain Assari

۱۳۹۶/۰۶/۲۳

از داستان های کوتاهی ک خوندم ب نظرم بهترین بود و من خیلی خوشم اومد

Rezi#

۱۳۹۶/۰۵/۲۵

بقول موریس مترلینگ:انسان یه ماشین کثافت سازیه.. برداشت خوبی بود ازشツ..باحال بود♥

بریده‌هایی از کتاب

مشاهده همه (۲۴)

جودی طنابی را کشید و بوق زد.

😂😂😂😂😂😂😂

«اما یادت باشه، کار سختی که خوب انجام بشه، چیزیه که باید بهش افتخار کرد.

صلوات

همه زباله تولید می‌کنند، اما بابای من همه‌ی زباله‌ها رو از بین می‌‌‌بره

سیامک

هر وقت یکی از جودی می‌‌‌پرسد که پدرش برای گذران زندگی چه کار می‌کند، او می‌‌‌گوید: «او آشغالیه!» و اگر آن‌ها بگویند: «اوه!» او می‌‌‌گوید، «همه زباله تولید می‌کنند، اما بابای من همه‌ی زباله‌ها رو از بین می‌‌‌بره».

مرضیه دانایی

وقتی کسی پشت سرِ آدم می‌‌خندد نمی‌شود بی‌خیال بود. جودی در واقع چیزی نشنیده بود، شاید پچ‌پچی، اما وقتی برگشت، دخترها در ردیف پشتی کلاس به او نگاه می‌کردند، آن‌ها دستپاچه شدند و سعی کردند نیشخندها و هرهر خندیدنشان را پنهان کنند.

#Mohad3h#

وقتی کسی پشت سرِ آدم می‌‌خندد نمی‌شود بی‌خیال بود.

اقیانوس آرام

آشغالی بودن... منظورم اینه که، یعنی...مأمور جمع‌آوری زباله، کاری بسیار مفیده. ما باید همگی قدردان آقای هریس باشیم. ما بدون او کجاییم؟ تا گردنمون توی آشغال، دوست دارید؟

📚عشق کتاب📚

حالا نوبت بهترین قسمت کاره، جودی. وقتی می‌‌‌شه گفت همه هنوز کار می‌کنند، من به خونه می‌‌‌رم، خودمو تمییز می‌کنم، بوسه‌ی عمیقی از مادرت می‌‌‌گیرم... و بعد به مدرسه می‌‌‌آم تا مثل هر روز از مدرسه تو رو بیارم. این دلیل اصلیه که آشغالی بودنو خیلی دوست دارم.

📚عشق کتاب📚

ـ بابا پشت پیشخوانه و مامان حساب و کتابو نگه می‌‌‌داره. اما من می‌‌‌خوام که خلبان باشم

الهه

خیلی از مردم بلند نمی‌شن که اینو ببینن. در بیرون پنجره و در فضای تاریک، جودی ابرهای صورتی روشن را دید. چراغ‌های شهر سوسو می‌‌‌زد. افق پشت رودخانه به رنگ آبی و سبز می‌‌‌درخشید.

Mohammad Bagheri

بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم

نادر ابراهیمی