کتاب زنی در شب قطبی
معرفی کتاب زنی در شب قطبی
کتاب الکترونیکی «زنی در شب قطبی» نوشتهٔ کریستین ریتر با ترجمهٔ هستی تاری در انتشارات نسل روشن چاپ شده است. این کتاب تجربیات واقعی کریستین ریتر از زندگی در قطب شمال را به تصویر میکشد. این کتاب اولین بار در سال ۱۹۳۸ منتشر شد. در سال ۲۰۱۰، این کتاب مجدداً منتشر شد و مورد توجه خوانندگان جدید قرار گرفت.
درباره کتاب زنی در شب قطبی
زنی در شب قطبی کتابی است که تجربههای شخصی کریستین ریتر را از زندگی در شرایط سخت و بیرحم قطب شمال به تصویر میکشد. کریستین ریتر، نقاش و نویسندهٔٔ اتریشی، تصمیم گرفت تا یک سال را با همسرش که یک شکارچی خز بود، در اسپیتسبرگن، یکی از جزایر شمالی نروژ، بگذراند. این تصمیم، او را به دنیای جدید و غیرقابل پیشبینی قطب شمال برد، جایی که تاریکیهای طولانی زمستان، برفهای بیپایان و سرماهای سخت او را به چالش کشیدند.
کتاب به شکل یک دفترچهٔ خاطرات نوشته شده و با زبانی ساده و شاعرانه، تجربیات روزانهٔ ریتر را در این محیط سخت و بیرحم شرح میدهد. او از مواجهه با طبیعت بیپایان و بیرحم قطب شمال، از دیدن شفق قطبی و زیباییهای طبیعی آن و از تلاشهای خود برای بقا در این محیط سخت مینویسد. این کتاب یک روایت شخصی از یک تجربه خاص است که تأملاتی عمیق دربارهٔ انسان و طبیعت و چالشهای بقا و زندگی در شرایط غیرمعمول را نیز در بر دارد.
ریتر با نگاهی دقیق و احساسی به توصیف جزئیات محیط پیرامونش میپردازد و خوانندگان را با خود به دنیایی سرد و زیبا میبرد. او همچنین از روابط انسانی، تعاملات با دیگران و احساسات درونی خود در طول این سفر مینویسد. این کتاب نشان میدهد که چگونه انسان میتواند در مواجهه با طبیعت وحشی، مقاومت کند و خودش را با آن وفق دهد.
کتاب زنی در شب قطبی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به داستانهای سفر و ماجراجویی، طبیعتدوستان و کسانی که به خواندن زندگینامهها علاقهمند هستند، پیشنهاد میکنیم. این کتاب برای دانشجویان و پژوهشگران در زمینههای مطالعات زنان، تاریخ طبیعی و جغرافیا نیز میتواند جالب باشد.
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۲۲ صفحه
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۲۲ صفحه
نظرات کاربران
دلنشین بود، شاید واقعا زندگی به بیراهه ترین مسیر ممکن کشیده شده، و این کتاب چشمه ای از معنای زندگی کردن باشه، نیم نگاهی به مسیری که آرامش رو درونش میشه یافت... اولش با قطب سرد و بی روح شروع شد، من