کتاب اتاق شنود

کتاب «اتاق شنود» نوشتۀ مهدی سلطانی است و انتشارات سیب سرخ آن را منتشر کرده است. کتاب اتاق شنود یک مجموعه با ۶ داستان کوتاه با موضوعات متنوع و متفاوت است.

درباره کتاب اتاق شنود

اتاق شنود دربارۀ مرد جوانی است که حقوق خوانده و حالا قصد دارد که آزمون وکالت بدهد و وکیل شود، درست مثل دوست پدرش که باعث شده بود به این رشته و شغل علاقه‌مند شود. راوی، مرد همین جوان است و به شیوۀ اول‌شخص داستان را روایت می‌کند. او دوستی صمیمی دارد که همسرش به‌تازگی و ظاهراً بدون هیچ دلیل و مشکل خاصی قهر کرده و رفته است بنابراین از دوستش کمک می‌خواهد اما در ظاهر کمکی نمی‌شود به این زوج کرد تا اینکه اتفاق عجیبی می‌افتد.

اتاق شنود به موضوع جالب و تازه‌ای می‌پردازد. راوی جوان که آرزوی وکیل شدن را در سر می‌پروراند پاتوقی به نام اتاق شنود دارد که یک روز در هفته به آنجا می‌رود. اتاق شنود مکانی در دفتر دوستِ پدرش است که وکیل حاذق و باتجربه‌ای به شمار می‌رود. او آنجا می‌نشیند و به حرف‌های مراجعان و راه‌حل‌های وکیل گوش می‌سپارد تا با این کار بیشتر آشنا شود. در حقیقت اتاق شنود برای مرد جوان یک دورۀ کارآموزی است. داستان‌های دیگر این مجموعه‌ هم به موضوعات جدید و نو می‌پردازد و روند داستان‌ها به‌گونه‌ای است که خواننده نمی‌تواند پایان داستان را پیش‌بینی کند.

 مجموعۀ اتاق شنود شامل ۶ داستان کوتاه می‌شود. عناوین داستان‌های این مجموعه عبارت است از: «اتاق شنود»،«‌صندلی عقب»، «عوارض جانبی»، «مرد یک‌پا»،‌ «نوزاد اشکانی» و «حجله».

خواندن کتاب اتاق شنود را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به علاقه‌مندان به ادبیات داستانی و دوستداران داستان‌های کوتاه ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب اتاق شنود

«ما خودمان در این چندساله چیزهای زیادی پیدا کردیم مثل کوزه، دستهٔ شمشیر، سرنیزه شکسته و حتی سکه‌های مفرغی اما آن‌هایی که در کار گنج هستند می‌دانند این چیزها ارزش مادی زیادی ندارد یا باید برود آن‌ور آب تا خارجی‌ها از دیدنش در موزه لذت ببرند یا همین‌جا رویش تحقیقات مختلف انجام دهند؛ کسی بالایش پول نمی‌دهد، به‌هرحال ما به‌جز پسرعموها از بقیه جلوتر بودیم چون آن‌ها هیچ نیافته بودند. وقتی به نماد رخ برمی‌خوری، باید بگردی یک سنگ شاخص پیدا کنی، سنگی ایستاده شبیه مثلث که البته همیشه مثلث نیست، گاهی بیضی‌شکل و حتی استوانه و شکل‌های دیگر است، بستگی به دوره تاریخی‌اش دارد اما همین ایستاده بودنش می‌تواند یک نشانه باشد. به قول برادرم، کار باستان‌شناسی دریاست، هر چه بیش‌تر می‌فهمیدی چیزهایی تازه‌تر و عجیب‌تری در انتظارت بود. همین پارسال برادرم در رودخانه به یک سنگی برخورد که رویش ماری دوسر حکاکی شده بود این یعنی دو رودخانه که به هم می‌رسند»