کتاب جزیره

«جزیره» نوشته پریسا شمس(-۱۳۶۱)، نویسنده ایرانی است. این کتاب که یک رمان نوجوانان است درباره جزیره‌ای شگفت‌انگیز است که شبیه یک ساعت شنی است و موجودات عجیبی در آن زندگی می‌کنند. در بریده‌ای از کتاب می‌خوانیم: «روزها و هفته‌ها از پی هم می‌گذشتند و زندگی در ری‌را، مانند همیشه غرق در آرامش و نظم بود. تمام اهالی هر صبح از خانه‌هایشان بیرون می‌زدند و بر سر کار و مسئولیتشان می‌رفتند و هر غروب برای صرف شامی خانوادگی دوباره دور میزهای غذاخوری خانه‌ها جمع می‌شدند. از وقتی که به حکم اعضای انجمن، سامی به غربی‌ترین نقطه ساحلی جزیره تبعید شده بود، کسی خبری از او نداشت و روال روزمره زندگی آن‌قدر به‌سرعت ذهن مردم را پر کرد که پس از یکی دو هفته، حتی دیگر کسی از مرد موسرخی که روزی جزیره را با حرف‌هایش به هم ریخته بود، یادی نمی‌کرد. بچه‌کوسه، سارا و دانا هم به روال معمول دوباره سر کلاس‌های پیربابا حاضر می‌شدند و درس می‌خواندند و پژوهش می‌کردند. جشن تولد یازده سالگی بچه‌کوسه و دانا، درست مصادف شد با اوج هیاهوهای سامی و بیماری بچه‌کوسه. به همین دلیل هم بود که برای اولین بار، پیربابا، جشنی برای پسرها برپا نکرد. در آن روزها، آن‌قدر حضور سامی در خیابان‌های جزیره، آرامش همیشگی ری‌را را به هم زده بود که کسی دیگر به فکر جشن تولد بچه‌ها نبود. دانا که اصولاً اهمیت چندانی به برپایی جشن نمی‌داد و تمام هوش و حواسش به آزمایشگاه بود، بچه‌کوسه هم که در آن دوران، در بدحالی و تب، جایی بین خواب و بیداری گرفتار بود. به این ترتیب جشن یازده سالگی پسرها، با کیک میوه‌ای‌ای که مادر دانا پخته بود، چند روزی بعد از روز تولد بچه‌ها، در قلعه برگزار شد.»