دانلود و خرید کتاب غنچه خونین مجید زجاجی مجرد کاشانی
تصویر جلد کتاب غنچه خونین

کتاب غنچه خونین

معرفی کتاب غنچه خونین

کتاب غنچه خونین نوشتهٔ مجید زجاجی مجرد کاشانی است. انتشارات مرسل این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی شرح‌حال حضرت علی اصغر (ع) است.

درباره کتاب غنچه خونین

نویسندهٔ کتاب غنچه خونین گفته است که آنچه او را واداشت دررابطه‌با حضرت علی اصغر (ع) تحقیق کند، همان عشقی است که او به این باب‌الحوائج ۶ماهه داشته است. کتاب حاضر دربارهٔ کودکی است که نویسنده او را سند مظلومیت و شجاعت سیدالشهدا، غنچهٔ پرپر کربلا، جگرگوشهٔ امام حسین (ع) و مادرش رباب و پیرترین جوان کربلا نامیده و خوانده است. بخش اول این کتاب «زندگی‌نامهٔ مخدرهٔ مکرمه رباب»، بخش دومش «شرح زندگانی و شهادت حضرت علی اصغر (ع)» و بخش آخر آن نیز «مواردی مربوط به شهادت حضرت علی اصغر (ع)» نام دارد.

حضرت علی اصغر خردسال‌ترین کشتهٔ واقعهٔ کربلا و کوچک‌ترین فرزند حسین بن علی (ع) است. مادرش را رباب بنت امرئ‌القیس گزارش کرده‌اند. در اینکه او هنگام کشته‌شدن در چه سنی بوده، اختلاف است و بین یک روز تا ۷ سال در منابع گزارش شده است. حضرت علی اصغر یکی از چند نفری است که در بین شیعیان به باب‌الحوائج معروف است.

خواندن کتاب غنچه خونین را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران آشنایی با حضرت علی اصغر (ع) پیشنهاد می‌کنیم.

بخش‌هایی از کتاب غنچه خونین

«در میان موجودات بعضی نسبت به بعض دیگر، به‌منزله نسبت سر به بدن هستند. بنابراین در میان حیوانات به‌طور کلی آهوبره محبوب‌القلوب است؛ لذا این حیوان را همیشه برای بزرگان در ایام و مناسبت‌ها هدیه می‌برند. صیادان هم اگر آهوبره‌ای را به‌دست می‌آوردند، ذبح نمی‌کردند تا بتوانند هدیه ببرند. حاج ملااسماعیل سبزواری به نقل از صاحب عوالم می‌نویسد: «روزی عربی بره‌آهویی را به رسم آن روزگار خدمت حضرت ختمی‌مرتبت محمد مصطفی (ص) هدیه آورد. حضرت در مسجد نشسته بود و عده‌ای از اصحاب هم در آن مجلس حاضر بودند. پس از اینکه آن عرب بره‌آهو را هدیه نمود، در آن حال فرزند بزرگ فاطمه زهرا (س) امام حسن مجتبی (ع) در مجلس حاضر بود، پیامبر (ص) آن آهوبره را به سبط اکبر امام حسن (ع) هدیه نمود.

عزیز زهرا (س) آهوبره را به منزل آورد، در این حال آقا امام حسین (ع) از برادر پرسید: این بره‌آهو را از کجا آوردی؟ برادر نقل ماجرا نمود. امام حسین (ع) فرمود: همین الان می‌روم به مسجد و از جدّم رسول‌الله (ص) آهوبره می‌گیرم. حضرت وارد مسجد شد و به خدمت رسول‌الله (ص) رسید و عرضه داشت: یا جدّا! چرا به برادرم آهوبره عطا کردی ولی به من نه؟ حضرت در پاسخ فرمود: حسینم! هنگامی که آن عرب آهوبره را هدیه آورد، برادرت امام حسن (ع) در مسجد حاضر بود و من این حیوان را به او بخشیدم. عرض کرد: ای جدّ بزرگوار! اگر از دو چشم یکی را سرمه بکشی و دیگری را سرمه نکشی، گِله می‌کند. نزدیک بوده دیده حق‌بینش گریان شود که سلمان صحابه بزرگ پیامبر (ص) می‌گوید: در این موقع صدای باز شدن درِ مسجد بلند شد، دیدند آهویی با بچه‌اش و یک گرگ که همراه آنها بود، وارد مسجد شدند. آهو به سخن درآمد و عرض کرد: من دو بچه داشتم، یکی را صیاد گرفت، دلم به این یکی خوش بود و الان او را شیر می‌دادم که هاتفی صدا زد: «اسرعی اسرعی یا غزاله» زود بچه را بردار ببر پیش حضرت محمد (ص) که نزدیک است حسین گریان شود و این گرگ را بر تو گماشتم که دیر نروی. راه دور بود، ولی زمین درهم پیچیده شد، الحمدلله چنان رسدیم که اشک از چشم حسین (ع) جاری نشده.»

کاربر 7518919
۱۴۰۳/۰۲/۲۸

بسیارعالی

حجم

۹۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۸

تعداد صفحه‌ها

۱۴۱ صفحه

حجم

۹۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۸

تعداد صفحه‌ها

۱۴۱ صفحه

قیمت:
۱۷,۰۰۰
تومان