کتاب شرابه
معرفی کتاب شرابه
کتاب شرابه نوشتهٔ سرور محمدی است. نشر جابیرو این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی ۱۵ داستان کوتاه است.
درباره کتاب شرابه
کتاب شرابه مجموعهداستانی از نویسندهای معاصر است. موضوع همهٔ این داستانها بهجز آخرین داستان زن و مسائل اجتماعی اوست. درست مثل زندگی، برخی داستانها فرجام تلخی دارند و برخی شیرین. بعضی هم طنزآلود و کنایهآمیزند. «تنها خودش میدانست»، «میترسم مامان»، «منو جا گذاشتی!»، «ای وای چی گفتم!» و «زنی منتظر در برف» عنوان بعضی از این داستانها هستند.
داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
خواندن کتاب شرابه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب شرابه
«- ببخشید خانم منشی، اینجا مطب دکتر هاسمیک ... آهان همین که میگید، هاسمیک جان. شیش ماه پیش وقت گرفتم. خیلی باید بشینم تا نوبتم بشه؟ راستش از اون سر شهر کوبیدم اومدم اینجا.
عطر خنک و ملایمی، شبیه به طعم و بوی لیمو، فضا را در برگرفته است. صدای گوشنواز موســیقی به اعصاب آرامش میبخشد. ماهیهای سرخ و طلایی آکواریوم سر توی دهان صدف فرو بردهاند.
- ویزیتش چقد میشــه؟ یه وقت فکر نکنین میخوام بگم گرونه. میگن دکتر خیلی حاذقیه، دستش سبکه. انشاءالله مشکل منو حل بکنه. الهی قربونت برم، من پیش همین خانم خوشــگل میشینم، منو زودتر بفرست تو. آخه به شوهرم نگفتم مییام اینجا ...
میز منشــی از جنس چوب گردو با پایههای خراطیشده به شکل گل رز اســت. کنار میز، گلدان بنجامین، مثل چتر طاووس، شــاخ و برگ گشــوده است. ســمت راست میز، مبل چرمی سبز رنگ گرانقیمتی قرار دارد. منشی مطب، دختر جوانی که چشمان خمارآلودی دارد، گوشی تلفن را به شانهاش چسبانده است.
- مردا اخلاق درست و حسابی ندارن، دروغ میگم خانم جون؟ عجب مبل نرم و راحتیه! راستش خیلی راه اومدم، حسابی خسته شدم. یه وقت از حرف من دلگیر نشده باشید که پیش منشی به شما گفتم خانم خوشگل. ماشاءالله، هم خوشگلید، هم جوون!
شــانههای صاف زن جوان، استوار به پشــتی مبل چسبیده است. مژههای بلندش، حالت نگاهــش را جذابتر میکند. ناخنهای بلندش را لاک قرمز زینت بخشیده.»
حجم
۵۵۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۸ صفحه
حجم
۵۵۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۸ صفحه
نظرات کاربران
داستان هاش برام جذابیت و کششی نداشت.
پایان های تلخ،چرا اینهمه غم ودرد،من دوس نداشتم
داستان هاش برام جذاب بود
دوستش داشتم
بسیار محتوای مزخرفی داشت انقدر که به نیمه رها کردم
چقدر تلخ و غم انگیز بود بعضی داستانها پایان مبهمی داشت کلا آنچنان جذابیتی نداشت
برای سرگرمی کتاب جالبیه،بیشتر مناسب افراد میان سال و دهه پنجاهی هست،کتاب شامل یه سری داستان های کوتاه آموزنده و دلی هست
چرت و پرت
خوب وجالب بود
جالب بود