کتاب استیون اسپیلبرگ چه کسی است؟

کتاب استیون اسپیلبرگ چه کسی است؟ نوشتهٔ استفانی اسپاینر و ترجمهٔ ابوالفضل طاهریان ریزی است و انتشارات طاهریان آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب استیون اسپیلبرگ چه کسی است؟

کتاب استیون اسپیلبرگ چه کسی است؟ شرح زندگی جالب استیون اسپیلبرگ، کارگردان بزرگ هالیوود است. این کتاب از کودکی او تا زمان موفقیت‌های بزرگ اسپیلبرگ را شرح داده است.

استیون آلن اسپیلبرگ کارگردان، تهیه‌کننده و فیلم‌نامه‌نویس آمریکایی است. او فعالیت حرفه‌ای خود را در دورهٔ هالیوود نو آغاز کرد و از چهره‌های برجستهٔ این دوره است. اسپیلبرگ دریافت‌کنندهٔ افتخارات گوناگونی از جمله سه جایزهٔ اسکار، یک جایزهٔ مرکز کندی، یک جایزهٔ گلدن گلوب سیسیل بی دمیل و جایزهٔ یک عمر دستاورد هنری بنیاد فیلم آمریکا بوده‌است. او در سال ۲۰۱۳ از سوی مجلهٔ تایم به عنوان یکی از ۱۰۰ شخصیت برجسته قرن بیستم انتخاب شده‌است.

او ابتدا کارگردانی قسمت‌های تلویزیونی و چندین فیلم کوچک برای یونیورسال استودیوز را بر عهده داشت و برای کارگردانی تریلر آرواره‌ها (۱۹۷۵) به شهرت رسید. او سپس کارگردانی فیلم‌های علمی تخیلی برخورد نزدیک از نوع سوم (۱۹۷۷) و ئی.تی. موجود فرازمینی (۱۹۸۲) و مجموعهٔ اکشن-ماجراجویی ایندیانا جونز (۱۹۸۱–۲۰۰۸) را بر عهده گرفت که در گیشهٔ جهانی با فروش بالایی مواجه شدند. اسپیلبرگ در فیلم‌های رنگ ارغوانی (۱۹۸۵) و امپراتوری خورشید (۱۹۸۷) به تجربهٔ ژانر درام پرداخت.

اسپیلبرگ پس از وقفه‌ای کوتاه در سال ۱۹۹۳ با فیلم اکشن علمی تخیلی پارک ژوراسیک و فیلم درام فهرست شیندلر به فعالیت در زمینهٔ فیلم‌سازی بازگشت و حرفه‌اش پی در پی در گیشهٔ جهانی با موفقیت همراه بود. او در سال ۱۹۹۸ فیلم حماسی نجات سرباز رایان دربارهٔ جنگ جهانی دوم را کارگردانی کرد که با موفقیت‌های تجاری همراه بود و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. اسپیلبرگ این روند را در دههٔ ۲۰۰۰ با کارگردانی فیلم‌های هوش مصنوعی (۲۰۰۱)، گزارش اقلیت (۲۰۰۲) و جنگ دنیاها (۲۰۰۵) ادامه داد. او از آن زمان تاکنون چندین فیلم فانتزی از جمله ماجراهای تن‌تن (۲۰۱۱) و بازیکن شماره یک آماده (۲۰۱۸)، درام‌های تاریخی اسب جنگی (۲۰۱۱)، لینکلن (۲۰۱۲)، پست (۲۰۱۷) و موزیکال داستان وست ساید (۲۰۲۱) را کارگردانی کرده‌ است.

خواندن کتاب استیون اسپیلبرگ چه کسی است؟ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای همهٔ نوجوانان شیفتهٔ سینما مناسب است.

بخشی از کتاب استیون اسپیلبرگ چه کسی است؟

«استیون آلان اسپیلبرگ در ۱۸ دسامبر ۱۹۴۶ در سین سیناتی اوهایو متولد شد. جنگ جهانی دوم سرانجام به پایان رسید و کشور در حال بازگشت به شرایط عادی بود. به این معنی که در اواسط دهه چهل پدرها به سر کار خود می‌روند، بیشتر مادران با بچه‌هایشان در خانه می‌مانند، ماشین‌ها همه آمریکایی هستند و تلفن‌ها هنوز سیم‌دار بودند. این دوره، زمانی بود که خانواده‌های طبقه متوسط به حومه‌های شهر سرازیر می‌شدند. زندگی در آنجا امن، مسالمت‌آمیز و البته اندکی کسل‌کننده بود.

استیون هم در حومه شهر بزرگ شد، اما خانواده او خیلی کسل کننده نبودند. والدین وی، لیا پوزنر و آرنولد اسپیلبرگ، یهودی و از فرزندان مهاجران بودند. اگرچه هر دو از سین‌سیناتی بودند، اما پس از وارد شدن آرنولد به ارتش، آنها یکدیگر را ندیدند. اندکی پس از اولین و تنها قرار ملاقات آنها، وی برای جنگ در برمه، یک کشور کوچک آسیایی در آن سوی جهان، اعزام شد. اما او و لیا به هم نامه می‌نوشتند تا اینکه در سال ۱۹۴۴ به خانه بازگشت و سال بعد آنها با هم ازدواج کردند.

آرنولد عاشق علم و ماشین بود. وی پس از پایان تحصیلات خود در رشته مهندسی برق، به سرعت در زمینه کاملاً جدید علوم کامپیوتر، کاری پیدا کرد. در آن زمان کامپیوترها به اندازه یک اتاق بزرگ بودند و افراد کمی از آنها اطلاع داشتند. آرنولد یکی از این اولین‌ها بود.

لیا از خانواده‌ای معتقد و بسیار خلاق بود. او اقوامی داشت که در زمینه نمایش و تئاتر کار می‌کردند. یکی از عموهای او رام کننده شیر بود (حرفه‌ای نسبتاً غیرمعمول برای شخصی در یک خانواده یهودی ارتدکس).

یافتن مکانی که خانواده بتواند در آن دائم بماند دشوار بود. از آنجا که آرنولد مهندس برجسته‌ای بود، همیشه کارهای جدید و بهتری به او پیشنهاد می‌شد. این بدان معنا بود که اسپیلبرگ‌ها بسیار جابجا می‌شوند. آنها از اوهایو، جایی که استیون متولد شد، به کامدن در نیوجرسی رفتند. پس از به دنیا آمدن خواهرش آن، خانواده به شهر هادون، نیوجرسی نقل مکان کردند و خواهرانش سو و نانسی در آنجا متولد شدند. هنگامی که نانسی هنوز کودک بود، آنها به فونیکس در آریزونا نقل مکان کردند. رفتن از یک مدرسه به مدرسه دیگر برای استیون سخت بود. به محض اینکه او با بچه‌های هم سن و سال خود دوست می‌شد، خانواده دوباره جابجا می‌شد. او همیشه پسر جدید کلاس بود و بسیاری از دوران کودکی خود را مانند یک فرد خارجی می‌گذراند. در فونیکس پناهگاه او اتاق خوابش بود. او لاک‌پشت‌ها، طوطی‌ها و مارمولک خود را در آنجا نگهداری می‌کرد و به جای انجام تکالیف، داستان می‌نوشت. استیون غالباً آرزو داشت دوستی داشت که به اندازۀ او متفاوت باشد. گاهی اوقات فکر می کرد که یک موجود بیگانه کوچک و مهربان دوست خوبی برای او خواهد بود.»