کتاب دوباره فکر کن

کتاب دوباره فکر کن نوشتهٔ آدام گرنت را رضا اردلان ترجمه و خلاصه کرده است. این کتاب در انتشارات شنیدار منتشر شده است.

درباره کتاب دوباره فکر کن

کتاب دوباره فکر کن به شما یاد می‌دهد که برای برقراری ارتباط درست با خود و دیگران، نیازمند تغییر و بازنگری هستید. این کتاب به شما می‌آموزد قدر چیزهایی را که دارید، بدانید. کتاب «دوباره فکر کن» به شما یاد می‌دهد چرا باید در دیدگاه‌های گذشتهٔ خود تجدیدنظر کنید و چگونه می‌توانید در مناظره با دیگران بهترین عملکرد را داشته باشید. این خلاصه کتاب به شما یادآور می‌شود هرچه ذهنتان انعطاف کمتری داشته باشد، تجدیدنظرکردن فشار بیشتری بر شما وارد خواهد کرد. این کتاب با آموزش انعطاف و پذیرفتن اشتباه مسیر زندگی‌ شما را تغییر دهید. 

خواندن کتاب دوباره فکر کن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به یک زندگی شاد پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب دوباره فکر کن

«جرج برنارد شاو، نمایشنامه‌نویس مشهور ایرلندی می‌گوید: «بدون تغییر نمی‌توان پیشرفت کرد و آن‌ها که نتوانند ذهنیتشان را تغییر دهند، قادر به تغییر هیچ چیز نخواهند بود.»

ما اغلب به دانش و تخصص خود و همچنین به عقاید و باورهایمان افتخار می‌کنیم. همیشه نهایت تلاش خود را می‌کنیم تا به دیگران ثابت کنیم دانش و تخصص ما بسیار مفید و عقایدمان بسیار به حق هستند. ما همیشه دوست داریم به باورهایمان وفادار و پایبند باشیم و این را نشانهٔ قدرت و اعتماد به نفس خود می‌دانیم.

چنین رفتاری وقتی منطقی به نظر می‌رسد که ما در یک دنیای باثبات زندگی کنیم. داشتن ثبات عقیده و عمل در یک دنیای باثبات، قطعاً کلید موفقیت محسوب می‌شود؛ اما آیا ما در چنین دنیایی زندگی می‌کنیم؟ خیر! دنیای ما به سرعت و هر لحظه در حال تغییر است. پس چگونه می‌توان با یک طرز فکر ثابت و از پیش تعیین شده، با چنین جهانی مواجه شد؟

ما باید بتوانیم به فراخور تغییراتی که ما را احاطه کرده‌اند، زمانی را برای بازنگری و تجدیدنظر اختصاص دهیم و در مقابلِ تغییر افکارمان مقاومت نکنیم. در جهانی که در آن زندگی می‌کنیم، باید معادل زمانی که صرف تفکر می‌کنیم، زمانی را نیز صرف اصلاح تفکراتمان کنیم.

ما معمولاً لزوم تجدیدنظر از سوی دیگران را به سرعت تشخیص می‌دهیم. برای هر کسی پیش آمده است که با مراجعه به مطب یک پزشک و شنیدن تشخیص و نظر او، با خودش بگوید که چنین تشخیصی منطقی و قابل قبول نیست و باید به چند پزشک دیگر هم مراجعه کند، اما اغلب در مورد خودمان هیچ شک و تردیدی به خود راه نمی‌دهیم. کافی است به تشخیص‌هایی که در طول یک روز اعلام می‌کنید، فکر کنید. شما به راحتی بر اساس عقاید و باورهای ثابتتان تشخیص می‌دهید که چه کسی برای همکاری مناسب است، چه کسی استاد خوبی است، چه کسی در رابطه عاطفی‌تان مقصر است و الی آخر. نکته ترسناکِ این تشخیص‌ها، اطمینان شما از صحت آن‌هاست.

طبق گفتهٔ فیل تتلاک، ما هنگام صحبت کردن و فکر کردن، به سه روش عمل می‌کنیم؛ در واقع ذهنیت سه حرفهٔ متفاوت را به کار می‌گیریم: واعظ‌ها، دادستان‌ها و سیاستمدارها.»