کتاب دست سرنوشت

کتاب دست سرنوشت نوشتهٔ معصومه ملاک زاده است. انتشارات آوای آرامش این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان درمورد دشواری‌هایی است که در فرازونشیب زندگی نوع بشر قرار گرفته‌اند.

درباره کتاب دست سرنوشت

کتاب دست سرنوشت یک راوی اول‌شخص دارد.

داستان از یک روز سرد پاییزی آغاز می‌شود. در این روز راوی برای خرید از خانه خارج می‌شود. او وقتی لباس موردعلاقه‌اش را می‌خرد به خانه بازمی‌گردد و می‌بیند که خواهرش «سیمین» مشغول مطالعه است.

راوی و خواهرش با مرورو خاطراتشان به گذشته سفر می‌کنند. آنها از روزهای پیش از انقلاب ۱۳۵۷ و حکومت شاهنشاهی می‌گویند.

رمان دست سرنوشت نوشتهٔ معصومه ملاک زاده ۱۴ فصل دارد.

خواندن کتاب دست سرنوشت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخش‌هایی از کتاب دست سرنوشت

«سه سال گذشت:

اول مهر بود پريناز روپوش مدرسه‌اش را پوشید و کوله‌اش را روی دوشش انداخت خیلی ناز شده بود من امید را آماده کردم و هر سه به مدرسه رفتیم امید را به مربی مهد کودک تحويل دادم خیلی گريه می‌کرد و نمی‌خواست از من جدا شود خیلی نگران او بودم ولی مربی مهد گفت نگران نباشید من او را آرام می‌کنم و پريناز را به کلاسش راهنمايی کردم و با معلمش آشنا شدم او همکارم بود و سفارش پريناز را به او کردم و وارد کلاس خودم شدم من در کلاس چهارم تدريس می‌کردم مدرسه و همه همکاران خوب بودند و از اينکه هر دو فرزندم با من هستند بسیار خوشحال بودم و زنگ‌های تفريح به آنها سر می‌زدم و از حال آنها باخبر می‌شدم بعد از تعطیل شدن مدرسه هر سه با هم به خانه، می‌آمديم.

به لطف خدا همه چی به خوبی می‌گذشت دخترم به کلاس اول رفته بود و حال و هوای خاصی داشتم بچه‌ها خیلی زود به جو مدرسه عادت کردند.»