کتاب مینای دل

کتاب مینای دل نوشتهٔ مریم طلایی است و انتشارات نظری آن را منتشر کرده است. این کتاب مجموعه‌اشعاری از مریم طلایی است.

درباره کتاب مینای دل

مینای دل مجموعه شعر و دل‌نوشته‌های مریم طلایی است که با زبان ساده و احساساتی بیان شده است. او سعی کرده است لحن صمیمی خود را در تمام شعرهایش که روایت‌کنندهٔ زندگی او هستند، حفظ کند. شعر یکی از راه‌های انتقال احساسات است. شاعر برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و شعر همین زبان است. با شعر از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله می‌گیرید و گمشده وجودتان را پیدا می‌کنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که قرن‌ها شاعران در شعرشان بازگو کرده‌اند.

شعر معاصر در بند وزن و قافیه نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده‌ است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. شاعر در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور می‌کند و کمک می‌کند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینه‌ای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.

خواندن کتاب مینای دل را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران شعر معاصر فارسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب مینای دل

دل مسکین

شاید آن بنده نواز مهربانم

کمکی کند به راهش

که تو ای عزیز دل‌ها

دری از غیب کنی باز

که کند نگاه پر راز

نگهی کند به این دل

نظری کند به قولش

کمکی برای راهم

برای دل مسکین

به تو بخشنده پر ناز

حضرت حق

شاید شبی مست شوم

با حضرت حق این‌چنین

گویم سخن‌های دراز

شاید که او لطفی کند

شاید شبی هست شوم

شاید شبی مست شوم

از دردمند و بی‌نیاز

شاید برای بنده‌اش حظی کند

معبود من

رندانه گر مست شوم

زاهد شوم، پست شوم

دیدار رویت واجب است

خندیدنت مستلزم است

می‌جویمت، می‌بویمت، می‌خواهمت

ای لعبت زیبای من

اینک که من خسته‌تر از هر خسته‌ام

رندانه عاشق می‌شوم، رندانه فارغ می‌شوم

می‌جویمت، می‌بویمت، می‌خواهمت

شاید در این دیر کهن، یابی توهم یاری چو من

دیدار رویت واجب است

خندیدنت مستلزم است

معبود من، زیبای من،

ای گوهر یکتای من

یاور تنهایی من

من اینجا با تو می‌مانم

من اینجا با تو می‌مانم

از اینجا ماندنم تنها

از این راه پر از افسون و نیرنگ

نمی‌دانم چه می‌خواهم

در این شب‌های تنهایی

تویی امید راه پر ز خاشاک

خدایا یاورم باش

برای نور ایمانم

تویی تو نوید صبح فردایم

نمی‌دانم چه می‌خواهم

نمی‌دانم چه می‌خواهم

نمی‌دانم چه می‌خواهم

از این بازار پر غوغا و شبرنگ

نمی‌دانم که می‌مانم

خدایا یاورم باش

تویی نورِ امیدِ این دلِ چاک

برای آرزوهایم

برای دردمندی‌های بی‌پایان

تویی تو شب‌چراغ راه دنیایم

بال پرواز

ای که تویی آغاز من، پایان من

با من بمان محبوب من

اوج و حضیض من تویی

در شاهراه زندگی

ْبال و پر پرواز من

رؤیای بی‌پایان من

پایان دنیایم تویی

ساز و نواهایم تویی