کتاب مقایسه اندیشه سیاسی علی شریعتی و مرتضی مطهری

کتاب الکترونیکی «مقایسه اندیشه سیاسی علی شریعتی و مرتضی مطهری» نوشتهٔ امیر روشن در انتشارات کنکاش چاپ شده است.

درباره کتاب مقایسه اندیشه سیاسی علی شریعتی و مرتضی مطهری

این کتاب در چهار فصل به شرح زیر نوشته شده است:

فصل اول: آزادی؛ مباحث کلی

فصل دوم: اندیشه سیاسی شریعتی

فصل سوم: اندیشه سیاسی مطهری و جایگاه آزادی

فصل چهارم: مقایسه اندیشه سیاسی شریعتی و مطهری

کتاب مقایسه اندیشه سیاسی علی شریعتی و مرتضی مطهری را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به فلسفه و علوم سیاسی پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب مقایسه اندیشه سیاسی علی شریعتی و مرتضی مطهری

در طول تاریخ همیشه انسانها به یکدیگر ظلم می‌کرده‌اند و به آزادی یکدیگر تجاوز می‌نموده‌اند. ولی این دولت بوده است که عامل بازدارنده و مانع اصلی آزادی است و به خاطر همین، متفکرین لیبرال فرد را در مقابل دولت قرار می‌دادند و خواستار حمایت از فرد در مقابل دولت بوده‌اند و اینکه فرد اصیل‌تر و مهم‌تر از جامعه و دولت است و دولت تنها نگهبان و حافظ منافع افراد می‌باشد و باصطلاح یک شر ضروری است که انسانها پذیرفته‌اند تا اینکه منافع خود را حفظ کنند و از آزادیشان در مقابل یکدیگر پاسداری شود. جان استوارت میل نیز از آزادی همین منظور را دارد «استوارت» میل کسی که لیبرالیسم جدید را پی افکند در «رساله دربارة آزادی»، که فشار محدودکنندة جامعه را به اندازه قدرت دولت در نظر داشت نتوانست لیبرالیسم را از این وسواس همیشگی که دولت دشمن اصلی آزادی فردی است نجات دهد. لیبرال‌ها همچنان خصومت خود با افزایش قدرت دولت را فرقی اساسی تلقی می‌کنند که بین آنها و سوسیالیست‌ها وجود دارد. بنابراین آزادی برای لیبرال‌ها همچنان مهمتر از هر چیز به معنی آزادی از کنترل، اجبار، محدودیت و مداخله دولت است».

مونتسکیو که مسئله تفکیک قوا را به خوبی تشریح کرده است و قوانینی را قبول دارد که توسط حکومتی وضع شده باشد که در آن تفکیک قوا رعایت شده باشد، راجع به آزادی اینچنین می‌نویسد «آزادی چیست؟ راست است که در حکومت دموکراسی ظاهراً توده هر کاری دلش می‌خواهد می‌کند اما باید دانست آزادی این نیست که هر کسی هر چه می‌خواهد بکند بلکه در جامعه و حکومتی که قوانین حکمفرماست آزادی معنای دیگری دارد. آزادی آنست که افراد آنچه را باید بخواهند، بخواهند و بکنند و آنچه را موظف بخواستن آن نیستند مجبور نباشند انجام دهند... . آزادی عبارت از این است که انسان حق داشته باشد هر کاری را که قانون اجازه داده و می‌دهد بکند و آنچه که قانون منع کرده و صلاح او نیست مجبور به انجام آن نگردد».

از نظر اریک فروم، هیچ چیز بالاتر و برتر از نفس انسان نیست و این نفس باید محترم باشد و کسی نمی‌تواند به بهانه و مصلحت‌های دیگر آن را دستاویزی برای کارهای خود قرار دهد. «آزادی آن است که هیچ قدرتی بالاتر از این نفس یکتا و منفرد نیست و آدمی مرکز و غایت حیات خویشتن است و رشد و تحقق فردیت انسان هدفی است که هرگز نمی‌تواند تابع هدفهایی که دارای حیثیت بیشتر قلمداد می‌گردند. واقع شود»