دانلود و خرید کتاب زندگی را با چشمان بسته بخوان عاطفه ملک جعفریان
تصویر جلد کتاب زندگی را با چشمان بسته بخوان

کتاب زندگی را با چشمان بسته بخوان

دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب زندگی را با چشمان بسته بخوان

کتاب زندگی را با چشمان بسته بخوان نوشتهٔ عاطفه ملک جعفریان است و نشر پر نو آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب زندگی را با چشمان بسته بخوان

زندگی را با چشمان بسته بخوان یک کتاب انگیزشی است که به شیوهٔ نگاه و برخورد با مسائل زندگی می پردازد. داستان کوتاه زندگی را با چشمان بسته بخوان، به بلندی روزهایی است که فقط با امید به آمدن روز های خوب، می توان آن‌ها را پشت سر گذاشت.

این کتاب، روایت کوچکی از زندگی دختری است که پستی‌بلندی‌های روزگار سبب ناامیدی او از زندگی‌اش شده است و اتفاقاتی سبب تغییر زندگی‌اش می‌شود. «به سان نگاهی به خورشید/که فرو میبندد چشمانت را/و تو با تمام وجودت/پرتوهای درخشانش را می‌خوانی، پس چشمانت را ببند و زندگیت را با چشمان بسته بخوان».

خواندن کتاب زندگی را با چشمان بسته بخوان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

تمام کسانی که به سبب مشکلات راه امید را در زندگی خود بسته می‌دانند و به دنبال راهی برای یافتن معجزه هستند، حال آنکه معجزه‌ٔ امید همواره در زندگی رخ می‌دهد.

بخشی از کتاب زندگی را با چشمان بسته بخوان

«اون روز از سه نفر دعوت شده بود که بیان و در مورد کتاب‌‌های مورد مطالعشون صحبت کنند و من سومین نفری بودم که باید پشت تریبون می‌رفتم.

کمی مضطرب بودم و همیشه موقع نگرانی، گردنبندِ سنگی مادرم رو می‌فشردم و از مادر و پدرم می‌خواستم که برای آرامشم دعا کنند.

همین‌طور سیما هم کلی بهم انرژی خوب داد و گفت که به بهترین نحوِ ممکن ارائه میدم. واقعاً وجود یک آدم که همیشه کنارت باشه و بهت امید بده نعمت بزرگیه.

بالاخره ارائه نفر دوم هم به پایان رسید و نوبت من شد. نفس عمیقی کشیدم و از پله‌های سن رو بالا رفتم و شروع کردم به توضیح دادن درباره آخرین کتابی که خونده بودم و بعد به نقد کتاب پرداختم.

کتابی که قرار بود راجع بهش صحبت کنم کیمیاگر بود. زیباترین و بی‌نظیرترین کتابی که خوندم. کتابی که از نشونه‌ها و موهبت‌‌ها میگه.

نشونه‌‌هایی که خیلی وقته از زندگیم پاک شدن و هیچ اثری از اون ها توی اتفاقاتی که برام می‌افته نیست و حتی نمی‌دونم که میشه امیدوار بود یا نه. هیچ اتفاقی تلخ‌‌تر و سنگین‌‌تر از ناامیدی نیست یادمه یک معلم داشتم که همیشه می‌گفت آدم‌ها وقتی می‌میرند که هیچ امید و انگیزه‌ای برای ادامه زندگی نداشته باشند.

نمی‌دونم چرا ولی خیلی دلم می‌خواست باهاش حرف بزنم. من اصولاً از این که راجع به زندگیم با کسی حرف بزنم خوشم نمیاد اما این بار دلم خواست که از همه چیز براش بگم، گفتم:

- معذرت می‌خوام اگر تند شدم. ولی نمی‌دونم باید چکار کنم که زندگی باهام کنار بیاد.

- چرا فکر می‌کنی زندگی باهات مشکل داره؟

- فکر نمی‌کنم. مطمئنم!

- چرا؟ اصلاً چرا ما همیشه فکر می‌کنیم زندگی با ما مشکل داره و با ما کنار نمیاد. چرا اینجوری نگاه نکنیم که ما با اون کنار نمیایم؟

به نظرم برای آدمی با شرایط ایمان، تنها مشکل نابینایی بود، هرچند مشکل بزرگی بود اما حداقل مثل من نبود که هرروز صبح با یک دغدغه تازه شروع کنه.ادامه دادم:

- شما هیچ چیز راجع به زندگی من نمی‌دونید. زندگی من اصلاً قابل قیاس با زندگی شما نیست.»

 


میلاد خراسانی
۱۴۰۳/۰۲/۱۲

فضا سازی کتاب و نگرش نویسنده برام خیلی جالب بود.👏

امین
۱۴۰۱/۰۹/۲۶

فوق العاده عالی قدر داشته‌ها رو دونستن و شکر خدا بابت اون‌ها تقابل فقر و غنا مرز باریک بین ناامیدی و امید در زندگی روزمره در قالب داستان زندگی ترانه به خوبی روایت شده بود. خسته نباشید به نویسنده

ژیلا67
۱۴۰۱/۰۶/۲۵

همینطوری توی برنامه به چشمم خورد. خیلی مناسب حال این روزام بود. آدمی به امید زنده است. موفق باشی

kimiaroshan
۱۴۰۱/۰۱/۲۲

به عنوان داستان اول زیبا بود به امید موفقیت های بیشتر

حجم

۷۳۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۰ صفحه

حجم

۷۳۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۰ صفحه

قیمت:
۶,۰۰۰
تومان