کتاب سیلوانا

کتاب سیلوانا نوشته مصیب معصومیان است. کتاب سیلوانا صفحاتی از تاریخ این مرزو بوم است و شما را به شناخت بخشی از تاریخ ایران می‌برد.

درباره کتاب سیلوانا

سیلوانا به معنای دشت بارانی یا زمین بهشتی و همچنین دختر جنگل و دختر بهشتی است. سیلوانا در غرب شهرستان ارومیه قرار دارد. این منطقه در دامنهٔ ارتفاعات رشته‌کوه‌های زاگرس، با وسعت نسبتاً زیاد، و جزو ده منطقهٔ اول جهان از نظر وجود اکسیژن خالص است. تمامی ساکنان منطقه کُردزبان هستند و از عشیره‌های بزرگی همچون سادات، هرکی، شکاک و... هستند. بخش سیلوانا خود شامل چند منطقه می‌شود به نام‌های ترکور (منطقهٔ تگرگ خیز) و مرگور (منطقهٔ دارای چشمه و سبزه‌زار) و منطقهٔ دشت.

از روزهای اول پیروزی انقلاب اسلامی تا هم‌اکنون حضور مدافعانِ امنیتِ پایدار در مرزها، باعث امنیت، آرامش، و آسایش ملت بزرگ ایران اسلامی شده است. لشکر ویژه و عملیاتی ۲۵ کربلا، در تاریخ جهادی انقلاب اسلامی درخشیده‌اند. حماسه‌های این لشکر الهی و یاران شهید و جانباز، آزاده، و ایثارگرش در تاریخ الهی ثبت و ضبط شده است. این کتاب روایت فعالیت‌ها و شجاعت‌های این گروه است که با تلاش‌هایشان مدافعانی برای مذهب و خاک ایران بودند.

خواندن کتاب از روزهای اول پیروزی انقلاب اسلامی تا هم‌اکنون حضور مدافعانِ امنیتِ پایدار در مرزها، باعث امنیت، آرامش، و آسایش ملت بزرگ ایران اسلامی شده است. لشکر ویژه و عملیاتی ۲۵ کربلا، در تاریخ جهادی انقلاب اسلامی درخشیده‌اند. حماسه‌های این لشکر الهی و یاران شهید و جانباز، آزاده، و ایثارگرش در تاریخ الهی ثبت و ضبط شده است. این کتاب روایت لشکر ۲۵ کربلا است که با شجاعت و قدرت مقابل دشمنان خاک ایران و اسلام ایستاده‌اند.

حماسهٔ مدافعان مرزهای شمال‌غرب (سیلوانا، کوه‌های شهیدان) در سال‌های ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ یکی دیگر از مجاهدت‌های مردان مرد شمالی در حراست، حفاظت، و کنترل دفاع از مرزهای این منطقه است که بالغ بر شصت کیلومتر طول مرزی بوده که باعث ثبات در منطقه شده است.

هدیهٔ لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا در مأموریت دوساله در منطقهٔ سیلوانا و کوه‌های شهیدان، جان‌فشانی دو شهید عزیز یادگار حماسهٔ خان‌طومان، میثم علیجانی و سرباز عاشق ولایت، عارف نوریان بوده است که در بخشی از این کتاب به آنان پرداخته می‌شود. 

خواندن کتاب سیلوانا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به تاریخ معاصر پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سیلوانا

در حماسهٔ خان‌طومان در فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۵، که توسط شیرمردان مازندرانی به وقوع پیوست، بیش از ۷۰۰ تکفیری به هلاکت رسیدند و تعداد زیادی از ادوات سنگین و سبک دشمن منهدم شد، که جزو افتخارات لشکر ویژهٔ ۲۵ کربلا به حساب می‌آید. گرچه طی این مدت ۷۰ شهید از فاطمیون و انصار تقدیم کرده‌ایم، امّا ثمرهٔ این خون، به خاک مالیده شدن پوزهٔ دشمن بود در منطقهٔ حلب و حومه!

بعد از مأموریت خطیری که لشکر ۲۵ کربلا در سوریه داشت و بازگشت به ایران، در بهار سال ۱۳۹۶، لشکر ۲۵ کربلا در مأموریت جدید عازم آذربایجان غربی و نقطهٔ صفر مرزی ایران و ترکیه شد و تا پاییز سال ۱۳۹۷ این مأموریت ادامه پیدا کرد. بااینکه من بازنشسته شده بودم، امّا خیلی دلم می‌خواست در این مأموریت هم حاضر باشم. دست به دعا برداشتم و سپس از سردار رستمیان خواستم که جایی هم در این مأموریت برای من در نظر بگیرند. تا اینکه در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ از طرف سردار بزرگوار رستمیان پیامی به دستم رسید: «سلام. جمعه ساعت ۵ صبح آمادهٔ حرکت به‌سمت... هستی؟» و من هم در جواب آمادگی‌ام را تمام‌قد اعلام کردم.

جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۶ روز اعزام بود، مصادف با میلاد امام‌رضا (ع). دو اتفاق مبارک در یک روز، حلاوت این سفر را دوچندان می‌کرد. ساعت ۵ صبح وسایل شخصی‌ام را جمع کردم و آمادهٔ حرکت به قائم‌شهر بودم که ازآنجا با کاروانِ اعزامی به‌سمت مناطق عملیاتی در شمال‌غرب کشور رهسپار شویم. پسر دومم «محمدعلی» — که نام برادر شهیدم را دارد — هم آماده شده بود که مرا برساند پای کاروان؛ برادری که در کربلای ۴ مفقود شد و سال‌ها چشم‌انتظاری ما را با چند تکّه استخوان و یک پلاک رنگ‌ورو رفته پاسخ داد. برادری که نفسم به نفس او بند بود، حامی‌ام بود، دستم را گرفته بود، تمام لحظاتِ جنگ را در کنار هم و در یک سنگر بودیم. پسر ارشدم هم متولد ۱۲ بهمن است، روز ورود امام (ره) به کشور؛ و برای همین نامش را «روح‌الله» گذاشتیم.