نظرات کاربران درباره کتاب گره

بهترین کتابی که در ژانر عاشقانه خوندم متن روان؛ پر محتوا و جذاب عاشقانه ست و معناگرا و درست پرداخته شده از مفاهیمی مثل اجل معلق و اجل مسمی(اجل حتمی) بسیار بجا و درست و اصولی استفاده شده و از اون داستانهایی هست که همه چیش سرجای خودشه. فقط تقدم و تاخر زمانی(رفت و برگشت زیاد به گذشته و حال) کمی اذیت میکرد و پیچیده میشد. یک چیزی هم که باید خواننده خیلی با دقت میخوند تا متوجه میشد این بود که یک شخصیت در ۱۸ سالگی به کما رفت و شخصیت دیگه در ۳۴ سالگی(فکر کنم)؛ این دو نفر در عالم دیگه باهم ملاقات کردن که قسمتهای گذر در کتاب شکل گرفت(اینو اگه خواننده از اول متوجه بشه کمی از پیچیدگی ها و قسمتهای حل نشده براش جا می افته) کتابیه که نمیتونید زمین بذارید و حس خوبی از خوندنش پیدا میکنید با تشکر از نویسنده محترم🌹🌹🌹

با لحظه لحظه‌های این کتاب زندگی و هم ذات پنداری کردم. هم لطافت و هم جذابیت و کشش داستان توأمان همراه بود. من واقعاً لذت بردم

اولین حرف سر موضوع داستان هست، موضوع جذابه، شاید کتابهایی نسبتا مشابه در این موضوعات مطالعه کرده باشید اما فرازو فرود داستان را نویسنده، پخته دراورده، کشش ماجرا زیاد و اواسط کتاب اوج داستان است که باعث میشود شما داستان را تا انتها ادامه دهید، گاهی ماجرا قابل پیش بینی بنظر میرسد اما نویسنده هربار با یک اتفاق یا روند جدید شما را پای داستان نگه میدارد... بعد از کتاب " اُرکیان" از همین نویسنده، این کتاب تجربه پخته تری را به نمایش گذاشت.

داستان روایت یک زن و مرد در سختیهای زندگی یک زنه خیلی زیبا و روان بود. خیلی دوستش داشتم اونقدر که تا مدتها بعد از تموم شدن کتاب دوست نداشتم کتاب دیگه ای رو شروع کنم ممنون از نویسنده

موضوع جالب و متفاوتی داشت👌🏻من دوسش داشتم یک عاشقانه زیبا

اوایلش یه مقدار گیج شده بودم ولی داستان جالبی بود دوسش داشتم

جالب بود از خوندنش پشیمون نیستم میشه گفت روایتش بلاخره یه منطقی داره.. برعکس خیلی از رمان‌های جدید این روزها!

زیبا و متفاوت

خیلی خیلی خوب بود من داستان کتاب رو بیشتر از داستان کتاب ارکیان دوست داشتم

قشنگ بود

داستانی بود که هیچ جا مشابهش رو ندیدم و من رو در دنیای خودش غرق کرد. چطور این ایده به ذهن نویسنده رسید؟

کتاب بدی نبود ولی یکم آدمو گیج میکرد چیزی که برای من به چشم اومد حیا و حجب موجود در این داستان بود اونم تو این دوره زمونه

مثل ارکیان واقعا عالی.ساختار پیچیده و معماگونه داشت.لذت بردم خیلی متفاوت و قابل تامل بود.ارزش چندین بارخوندن رو داره.قلمتون مانا

قشنگ بود ولی اولاش گیج کننده بود رفته رفته متوجه داستان شدم مرسی از نویسنده🌹

خیلیی کتاب عالی ای هست بسیار روان و پخته بود و پر از حس خوب. من که عاشق این کتاب شدم. عاشقانه ی زیبایی داره و پیشنهادمیکنم حتما بخونیدش. اگر با دقت بخونین متوجه میشین و گیج نمیزنین. ممنون و احسنت بر نویسنده به خاطر این اثر آموزنده و مفهوم دار که کلی چیز میشه از توش آموخت، هزاران آفرین.

عالی

به معنای واقعی کلمه عالی بود داستان جذاب و قلم قوی یه کتاب محشر درست کردن و من از خوندنش غرق لذت شدم. همه چیز به جا و خوب و درست بود ممنون نویسنده جان

تبریک میگم به نویسنده این کتاب که تونسته در این بحران و زوال رمان های عاشقانه ایرانی کتاب خوبی ارائه بده که هم عاشقانس هم از سیر منطقی پیروی میکنه، مشکلات زناشویی رو به خوبی بیان کرده، تلخ و شیرینی رو باهم داره، و هیجان و کشش داستان عالیه و نکته مهم تر اینکه شخصیت های داستان یه چارچوب و قید و بندی برای خودشون قائل بودن و بی بند و باری های کلیشه ایی رمان های امروزی درش نبود _________________________ و خوب درباره خود داستان باید عرض کنم از بیشتر همه این افراد دلم برای متین داستانمون خیلی سوخت کسی که عاشق بود ولی رسم دلدادگی رو بلد نبود، بد بود ولی ذاتش خراب نبود، پله اول رو اشتباه اومد ولی کسی فرصت بخشش بهش نداد که به بیراهه کشیده نشه و تا آخرش حسرت این عشق همراهش بود...

یکی از بهترین ها درژانر عاشقانه بود.اولین کتابی بودکه ازخانم کمال خواندم.تبریک میگم که این داستان رو بسیار جذاب وروان وپخته درآوردن...آرزوی موفقیت برای ایشان واینکه شاهد اثرهای جدید دیگری باشیم.انشاالله💙

متفاوت و قشنگ بود عاشقانه ای آرام میتونستی حسشون کنی باهاش گریه کنی،دعاکنی

کتابی فوق‌العاده جذاب...با جملات و محتوایی آموزنده..یادمون میندازه که زندگی چقدر بالا پایین داره اما تو همین فراز و نشیب‌ها چطور میشه خوب بود و دیگران رو هم خوب کرد..به نظر من در مقایسه با رمان های دیگه خیلی نکات مثبت اضافه ای داره و هر بخشش یک چیزی به آدم یاد میده و محتوای بی فایده نداره

کتاب موضوع جدیدی نداشت،ولی قلم نویسنده و خلاقیتشون توی روایت داستان خیلی جالب و خوندنی بود.

بسیار بدیع و زیبا کاش ما هم بعد از رفتن نور ستاره مون خاموش نشه ...

کتاب گره به نوعی زندگی همه مارا به تصویر کشیده بود ومن واقعا از آن لذت بردم،چرا که درآن به ما فهماند که میتوان اختیار زندگی را بدست گرفت و خوب وبا عشق زندگی کرد،یا با خودخواهی وغرور ان را به نابودی کشاند، در واقع این گره هاوریسمانها در این رمان هر کدام نمادی از یک مرحله از زندگی بودکه مابافکر یا بدون فکر آن را رقم میزنیم این کتاب آنقدر برای من جذاب وشیرین بود که آن را خریدن تا همیشه آن را داشته باشم ودوباره ودوباره آن را بخوانم چرا که واقعا ذهن را درگیر می‌کند وباعث می‌شود جور دیگری به زندگی نگاه کرد با سپاس فراوان از نویسنده این رمان عاشقانه متفاوت

نویسنده ای بسیار توانا.

عاشقانه ی قشنگی بود و ارزش خوندن رو داشت

عالی بود واقعا

بین تمام رمانهای عاشقانه داستان متفاوتی نداشت ولی روایت کردن بصورت فلش بک جذاب کرده بود و نیز اینکه خیلی عشق فانتزی و دور از ذهنی نبود و کاملا ملموس بود .

کتاب خوبی بود با اینکه داستان تقریبا پراکنده هست چون بین گذشته و حال در تغییر هست ولی انسجام خودش رو حفظ کرده و یک حالت معمایی هم داره

خوب بود فقط کاش اون قسمت های تخیلی و فانتزی رو نداشت.

با خسته نباشید به نویسنده ی عزیزرمان گره واقعا گره ی نوشتاری هم داشت آخه می شد نویسنده بجای پیچیده کردن کتاب خیلی ساده از زبان خود مرجان داستانو نقل کنه نه گاهی از یه جایی به یه جای دیگه بپره یا از زبان حتی یه بچه ی چهار ساله بخواد گفته بشه من با این نوع نوشتار موافق نیستم شاید نویسنده میخواسته با این نوع نوشتن جذاب کنه کتابو ولی گمراه میکنه خواننده رو که این ضعف کتابه به نظر من و می تونست آخر داستان به شرح حال افراد دیگه هم که توی داستان بودن مثل متین سرو سامان میداد موفق باشید

متاسفانه تا سیصد صفحه اول اصلا متوجه نوع نوشتاری نشدم.به نظر من این کتاب فقط صفحه ها رو پر کرده بود و من با ورق زدن صفحه ها به جلو میرفتم تا تمام شود.من این کتاب را اصلا توصیه نمیکنم برای خواندن .

با توجه به نطرات مثبت کتاب را خریدم و انتظار بالایی از کتاب داشتم اما در آن حد نبود. کتاب سه راوی داشت که روایت از زبان کودک و زمان جوانی زن مصنوعی و اذیت کننده بود. اما روایت به زیان حال و مرد و زن کاملا روان و دوست داشتنی بود. قسمت فانتزی داستان هم، شباهت بسیاری به پایان بندی هری پاتر و کتابخانه نیمه شب داشت و این شباهت ها توی ذوق می زد. در کل کتاب بدی نبود اما فوق العاده و خاص نبود. شاید اگر نظرات سطح انتظارم را بالا نمی بردند از خواندنش لذت بیشتری می بردم.

قصه مرجان وپسرعموش متین که از کودکی در یک منزل سکونت داشتن وبا دلباختگی بزرگ شدن وبرادردیگر معین که برای تحصیل خارج از کشور بوده وبعداز اومدن اقدام برای ازدواجش با مرجان می کنه ومرجانم دلباخته معین می شود بعداز به دنیا آمدن امین پسرشون معین همش شک به مرجان داره که بازم دلش درگروبرادرش معینه یک سری اقدام برای جدایی می کنن چون مرجانم العن که معین استاد دانشگاهه به معین شک داره دوباره با مرورخاطرات وصحبت با هم رفع سوع تفاهم بین معین ومرجان می شود وباهم کنارمی آیند که متین به عنوان برادر باید از زندگیشون دورباشه تا عشقی که دردل دارد به زندگیشون لطمه وارد نکنه