نظرات کتاب فقط یک طاعون ساده
کتاب فقط یک طاعون ساده اثر لودمیلا اولیتسکایا

کتاب فقط یک طاعون ساده

انتشارات:نشر برج
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۳۴ رأی
۳٫۹
(۳۴)

نظرات کاربران

ر.د.ب
رمان های روسی با این اسمهای روسی همیشه برای من سخت بوده و خیلی راحت بگم، به سختی فهمیدم چی به چی شد. بدتر از همه اینکه این روسها برای صحبت باهم اسم کامل همدیگه را صدا میزنن!!! مثلا فکر کن هر وقت میخوای کسی را صدا بزنی اسم کاملش با پسوندشو بگی مثلا: «غضنفر سنبلیانی اصل مرنجانیف» نمک را بده من. کلا من درس آنچنانی از این رمان نگرفتم و به احتمال زیاد مشکل از گیرنده من هست. کار مترجم عالی بوده و خیلی خوب ترجمه کرده. به نظر من این رمان را باید چاپ شده خوند، چون فاصله بین پاراگراف ها برای درک داستان خیلی مهمه و توی نسخه الکترونیکی این فاصله گذاری ها وجود ندارن و درکش مشکل میشه.
ali mohammad
😉😉
fateme
یکی از دلایلی که اسم‌هاشون در برخی جاها طولانی و به اسم کامل عنوان می‌شه دلیلش می‌تونه این باشه که اسامی توی روسیه تا حدی نشون‌دهنده‌ی سلسه‌مراتبی از جایگاه افراده.
omid_qaemi
😂😂👍🏻
ایران
کتاب اصلا ترجمه خوبی نداشت . و البته این اثر گویا کتاب نیست و صرفا چیزی در حد یک فیم نامه شلوغه. ایده کلی داستاتش تا حد قابل قبولی جذاب بود، ولی نویسنده بنظرم میتونست قدرت پرداخت بهتری داشته باشه و اثر روان تر و کامل تری رو ارائه بده.
ایران
ترجمه کتاب های قلب سگی و حمام ها و آدم ها از همین مترجم روان و جذابه.
ایران
عجیبه که آبتین گلکار چنین ترجمه سطح پایینی انجام داده ،البته شاید اینجا واقعا عیب از کتابه.
Erfan
کتاب چهارم از چالش کتابخوانی طاقچه داستان خوب و جذابی داشت و داستانشو خیلی دوست داشتم مخصوصا اینکه درباره یه بیماری بود منو خیلی جذب کرد و مهمتر پایان خوشی داشت که فقط اخر داستان سه نفر مردند و پژشکا و پلیس مخفی روسیه به خوبی تونستند جلوی طاعون رو بگیرند ولی مشکل به قول یکی از دوستان که تو کامنتا نوشته بود روس ها اسم هاشونو کامل میگن و این باعث گیجی خواننده میشه و خیلی سخت میشه اسم ها رو حفظ کرد که بدونی شخصیت کدومه مثلا اگه شخصیتو مایر صدا میزدن خیلی اسون تر از رودلف .... مایر بود حتی الانم اسم کاملش یادم نیستم کار مترجم عالی بود و به خوبی ترجمه کرده بود و مشکلی تو ترجمه ندیدم کلا برای این کتاب پیشنهاد میکنم اول نمونه رو مطالعه کنید شاید مثل من اسم ها رو قاطی کنین و ندونین کی به کیه #الکترونیکی
مهدی صادقی
اونجا راهش رو گفتن
مهدی صادقی
برای قاطی نکردن اسم های روسی توی وبلاگ طاقچه اسم و مکافات رو بخونید
خدا کافیست
دوست عزیز در دنیایی که زندگی میکنیم عقاید افکار متفاوتی هست و شاید از کتابی که من خوشم نیاد یکی دیگه عاشقش باشه بخاطر همین نمیشه به یه نظر بسنده کرد از اونور بنظر من هر کتابی حداقل لایق یه فرصت هس
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
روایت رعب‌آور شیوع همه‌گیری طاعون در اتحاد جماهیر شورویِ هشتاد سال پیش، در روزگاری که جهانیان را بلای عالم گیر کووید19 گرفتار کرده است.💔 کتاب چیزی بین فیلم‌نامه و داستان است.اولیستکایا در فقط یک طاعون ساده به روایت ماجرایی پرداخته است که پنجاه سال قبل از نگارش آن، در سرزمین خودش، رخ داده اما، مثل اغلب نوشته‌هایش، موفق شده فضایی بسازد که امروز، هشتاد‌وچند سال پس از واقعه و سی‌وچند سال بعد از نگارش فیلم‌نامه، برای خوانندگانش در سراسر دنیا آشناست، به‌خصوص در دنیای دچار همه‌گیری. در این توفیق، غیر از تخیل نویسنده، احتمالاً باید سهمی هم برای زمینه‌ی تحصیلاتش قائل بود. می‌دانیم که او دانش‌آموخته‌ی زیست‌شناسی است و سال‌ها در حوزه‌ی بیوشیمی شاغل بوده.شخصیت اصلی داستان، رودُلف ایوانویچ مایِر، میکروبیولوژیست است و در آزمایشگاهی مشغول تحقیق برای ساختن واکسن ضد طاعون. ترس و اضطراب حاکم بر فضای فقط یک طاعون ساده‌ البته، بیش از آنکه ناشی از شیوع بیماری باشد، حاصل راه‌حلی است که زمامداران جامعه به آن روی آورده‌اند: پنهان‌کاری و سرکوب. ردیابی ناقلان احتمالی را به سازمان مخوف «ان.کا.و.د» (پلیس مخفی و سلف کاگ‌ب) سپرده‌اند، در سال‌های «بازداشت‌های فراگیر»، سال‌هایی که مأموران این سازمان ممکن بود هر نیمه‌شب، با اتومبیل‌هایی که در میان مردم به «کلاغ» شهرت داشت، زنگِ خانه‌‌ها را بزنند و یک یا چند نفر از ساکنان خانه را با خود ببرند. حکومت استالین، که اکثر شهروندان را به چشم مجرمِ بالقوّه می‌بیند، برای باکتری طاعون هم نسخه‌ای بهتر از بگیروببند نمی‌‌شناسد. منظور نویسنده از «طاعونی در میانه‌ی طاعون دیگر» همین است. وحشت مردم از شیوه‌ی رفتار سازمان‌های امنیتی است، و بی‌خبر بودن از امور. بیماری باشد یا نباشد، در بر همان پاشنه می‌چرخد. نه‌فقط عموم مردم بلکه مبتلایان به طاعون و افراد مشکوک به ابتلا هم خبر از شیوع بیماری ندارند: علتِ روی آوردن به اقدامات احتیاطی و امنیتی در بیمارستان، به بیماران و پرستاران، شیوع آنفلوانزا اعلام می‌شود. آنان هم که احتیاطاً، به‌سبب تماس با افراد مبتلا، بازداشت شده‌اند چنین می‌پندارند که تاوان یکی از گناهان کرده یا ناکرده‌‌ی خود را می‌دهند.طنز ملایم و دلپذیری را که اغلب داستان‌‌های اولیتسکایا خالی از آن نیست در فقط یک طاعون ساده هم می‌توان دید. تعدد شخصیت‌ها و نام بردن از آنان به دو شیوه‌ی مرسوم در زبان روسی گاهی با نام‌خانوادگی (مثل «مایر») و گاهی با ترکیبی از اسم‌کوچک و نام پدر (مثل «رودُلف ایوانویچ»)‌‌ در برخی قسمت‌ها ممکن است دنبال کردن داستان را سخت کند، اما روایتِ گیرای اولیتسکایا و ترجمه‌ی دلچسب این دشواری‌ِ احتمالی را هم جبران می‌کند. 🍁
esrafil aslani
عالی بود..
بیوتن
داستان برگرفته از رخدادی واقعی است که در سال 1939( در دوران اختناق استالینی)رخ داده است.نویسنده سعی کرده در ضمن روایت اصلی داستان، خرده روایتهایی را از طریق خلق شخصیتهای پر شمار برای روشن کردن زمانه و زندگانی مردم شوروی بیان کند. درونمایه سیاسی داستان کاملا آشکار است و نویسنده به خوبی توانسته مقصودش را به مخاطب برساند. شاید نکته منفی داستان، تعدد شخصیتهاست،که ممکن است سبب سردرگمی خواننده شود.
عطریاس
عاااالی.....❤️
نرگس
ترجمه را دوست نداشتم و با داستان هم همرا نشدم.
Tamim Nazari
یاد وضعیت خودمون افتادم انگار نویسنده این روزها رو به تصویر کشیده بود ولی بالاخره این وضعیت تموم میشه و همه یه نفس راحت میکشیم😊
کاربر ۳۳۹۶۲۲۹
نتیجتون از خوندن این کتاب چی بود؟
وحید
آن قدر جزئیات و اسامی زیاد است که خواننده گیج می‌شود... داستان گزارش‌وار که گویا واقعی است، جریان گسترش طاعون در بین یک تعداد افراد است. افرادی که نویسنده تلاشی در شخصیت‌پردازیشان نمی‌کند و خواننده در مورد آنها هیچ حسی ندارد. ابتدای داستان جذابیت اندکی دارد ولی در ادامه به فدری با جریانات درهم پشت سر هم مواجه می‌شود که از ادامه‌ی خواندن کتاب منصرف می‌شود. در کل کتاب برای ادامه کششی در خواننده ایجاد نمی‌کند.

حجم

۱۳۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۱۳۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۱۲,۵۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد