نظرات کاربران درباره کتاب ساعت مادربزرگ

یک کتاب خوب برای نوجوانان :) در این کتاب، یک سفر آرام و شیرین رو تجربه میکنیم. سفر پاتریشیا، یک دختر درونگرا به گذشته مادرش. سفر به گذشته همیشه یکی از رویاهای من بوده و هست ولی انگار فقط در کتاب ها میشه به این رویا رسید. در یک جمله: ساده و لذت بخش بود.

شخصیت اصلی به خاطر این که درگیر مشکلات طلاق پدر مادرش نشه به خونه خالش در یه روستایی می‌ره که چون خیلی اونجا تنها بوده میرفته به انباری و یه ساعت پیدا می‌کنه که از قضا این ساعت مال مادربزرگش بوده که چندین سال پیش گم کرده بوده و مادرش ساعت رو توی انباری به خاطر اینکه با مادر خودش لج داشته قایم می‌کنه. این ساعت قابلیت این رو داشته که وقتی کوکش میکردی به گذشته ببرتت در کل کتاب جالبی بود پیشنهاد می کنم بخونیدش

پاتریشیا دختری ساکت و خجالتی است که برای تعطیلات پیش خاله و دختر و پسر خاله هایش میرود. او ساعتی را آنجا پیدا میکند که متعلق به مادر بزرگش بوده است. او ساعت را کوک می‌کند. همان کلبه رو میبند اما اکنون کلبه متفاوت است... کمی برام حوصله سر بر بود اما بسیار دلنشین بود.

قشنگ بود کاش منم یکی از این ساعتا داشتم 😅⏱

خییخی باحال بید :))) پاتریشیا اسم اون زنه بود تو خانواده آدامز😂با چهارده سال سن اینو میگم😂