نظرات کاربران درباره کتاب شب صورتی

کتابی توصیفی از احساسات و طرز تفکر و رفتار انسانهایی که در کنار هم اجتماع رو تشکیل میدن، خاکستری بودن تمام شخصیت های داستان و تلاش همه شخصیت ها برای بهبود شخصیتشون به وضوح در کتاب رویت میشد. داستانی که غم نداشت و هرلحظه اش شاد بود و با شادی پایان یافت. سپاس از جناب سالاری بابت خلق داستان هایی که باعث میشن مردم باهاشون خاطره بسازن و الگو بگیرن

پیشنهاد می کنم نوجوان ها حتما این کتاب را مطالعه کنند از نظر من کتاب خیلی قشنگی بود ، از خوندش خیلی لذت بردم :) متن قشنگی داشت و من رو خیلی جذب کرد..

حسی که از کتاب گرفتم فوق العاده بود ،،، تمام مدت که میخوندم لبخند روی لبام بود حدود ۴ یا ۵ بار خوندمش و به نظرم ارزش خرید نسخه چاپی هم داشت با جزئیات ظریفی که شرح داده بود ذهن آدم رو هنگام خوانش مرتب می‌کرد از اصطلاحات سنگینی هم استفاده نکرده بود حال و هوای نقش اصلی رو کاملا به خواننده القا می‌کرد و میشد با تمام وجود اون رو درک کرد با حال و هوای مذهبی هم که به خودش گرفته بود اشاره کردش که وسط داستان زندگی نباید دین و ایمان رو از یاد برد بخشی از کتاب از جملات کوتاه و پر معنی تشکیل شده بود. این داستان رو به دوستانی که دچار بحران های این چنینی میشن و شدن پیشنهاد بدید. با تشکر، این نقد ضعیف رو بپذیرید🙏

یک رمان عالی در جهت فانتزی‌سازی اشتباه برای نوجوانان =) مثل سایر رمان‌های عاشقانه‌ی ضعیف، اینجا هم با وجود یک دختر چشم سبز و بور و ... روبرو هستیم و اساسا رفتارهای دختر و پسر مذهبی عاشق در داستان، چندان سنخیتی با اصول مذهبی و اسلامی نداره. اتفاقات تخیلی‌ و کلیشه‌ای هم که در مسیر این عشق رخ می‌ده، بماند. به‌شخصه انتظار بیشتری از آقای سالاری بعد از اون رمان‌های درجه یک داشتم.

کتاب های مظفر سالاری عاااالیه و برای اونایی ک اهل رمان عاشقانه خوندنن خوبه و بدرد نوجوانان میخوره

با احترام به نویسنده برعکس کتاب های دیگه ای که نوشتن این داستان اصلا لذت بخش نبود

بنظرم نسبت به کارهای قبلی نویسنده ضعیف تر بود. خیلی زیادی رویایی با این اتفاق برخورد کرد. البته اگه بحث فرهنگ سازی باشه، قابل تقدیره ولی به عنوان تعریف ی داستان رئال، خیلی رویاییست. هیچ خانواده ای با نوجوونش متاسفانه اینجوری برخورد نمیکنه. اگر بخشهای آس مندلی را حذف کنیم، خیلی داستان جذابی نداشت.

کتاب نسبتا خوبی بود و برای نوجوان ها مناسب بود اما بیشتر تخیلی بود و از واقعیت دور بود. اما نصیحت های سید خیلی خوب بود و ای کاش همه یک نفر مثل سید را در زندگی شان داشتند که این قدر خوب انسانها را نصیحت میکرد‌.

کتاب خودمونی و فضای دلچسبی داشت اما سطحی بود داستان پردازی انجام شده بود اما مفاهیمی که قرار بود ضمن داستان منتقل بشه(که رسالت رمان هم انتقال مفهومیه که رمان حتل اون شکل گرفته) چنان موضوع خاصی نبود یک سری کارهای خوب که همه میدونیم مقل بخشش و احترام ب بزرگ تر و اخلاق خوب و... خیلی مستقیم و اون هم پشت سر هم و رگباری ب خورد مخاطب داده شد تازه موضوع اصلی داستان که عشق بود،هرچند یه موضوعیه ک نوجوون ها باهاش درگیری دارن و از این جهت انتخاب خوبی بوده اما نوع پاسخ دهی به این مسئله و مواجهه باهاش خیلی سطحی بود و گرهی برای مخاطب درگیر با این عشق باز نمیکنه خصوصا که دختر و پسر ها توی این سن درگیر روابط دوست دختر و پسر میشن و مثل سینا و نگین قصه ی ما انقد پاک و اتوکشیده نیستن🙂

کتاب خوبی بود و فضاسازیش عالی بود و مناسب نوجوانان. یکجورایی وقتی میخوندمش همش فضای مدرسه و نوجوونی خودم میومد جلوی چشمم.

کتاب خوبی بود اما به درد نوجوان ها میخورد. یک زندگی شاد و بدون غصه ی خیالی که هرکس به راحتی به مراد دلش میرسه...

عصر‌چهارشنبه ساعت۵:۴۸ کتابی که ماجراش تو یزد اتفاق میوفته با آدم های مختلف و متفاوت دوست داشتنی. محور اصلی کتاب احساسی هست بنام عشق ولی شما محبت بخونید. یچیزی که یه مقدار برخی جاهاش اذیتم‌می‌کرد احساسی بودن بعضی شخصیت‌هابود. اینکه ماجرا تو یزد اتفاق میوفته خیلی رو جذابیت کتاب اثر داره‌.

کتاب یک حالت عاشقانه نوجوانانه است. در مورد سینا و خانوادش... رفتار های آبابا در یه مواردی واقعا جذاب بود. ولی بعد قضیه عشق و عاشقی بچه گانه ب نظر میرسید. توصیفات از شهر خسته کننده بود به جای اینکه آدم رو به بافت شهری علاقمند کنه. داستان هم ضعف داشت. هم از نظر روایی هم از نظر ماجرا ها. به هرحال خوندم و تمومش کردم ولی خیلی خیلی میتونست بهتر باشه.

این کتاب تابستونم رو ساخت❤️

من نسخه چاپی رو خوندم راستش رویای نیمه شب و مرا با خودت ببر از همین نویسنده خیلی قشنگ تره. شب صورتی از لحاظ نگارش به پای اون دوتا نمیرسه. اما این کتاب بیشتر برای نوجوان های دوره ی راهنمایی خوبه . اوایل و اواخرش جالب نبود اما از اواسط کتاب و به خصوص از بعضی حرف های آس مندلی خوشم اومد. اواسط کتاب رو که می خوندم با خودم گفتم کاش وقتی بچه تر بودم می خوندمش شاید تو اون دوران کمکم می کرد. کتاب در مورد عشق دوران نوجوانی اما محتواش یه جاهاییش خوب بود ویه جاهاییش هم دور از نظر بود و جالب نبود به نظرم . در کل نمیتونم بگم کتاب خوبیه، چون برخی راهکار های خانواده سینا در مورد عشق دوران نو جوانی به نظر اشتباه میومد.

خیلی کتاب زنده و روح داری بود و بنظرم بیشتر مخصوص نوجونا... در کل منکه دوستش دارم صحنه پردازی خیلی عالی

قشنگ بود اما نمی دونم واسه چه سنی مناسبه

عالی بود!!نوجوان ها حتما بخون، من راضی بودم. شبیه حال و هوای خودم بود.خیلی امید وار کننده🌱

نثر و شیوه ی نگارش نویسنده نسبت به کتابای قبلی خیلی قوی تر شده اما هم چنان پیچش های داستانی ضعیفه و جای کار داره....تا یک چهارم کتاب سردرگم هستی که اصل داستان چیه و تمرکز نویسنده کجاست! نه میشه گفت خیلی قوی نه میشه گفت خیلی ضعیف یه کتاب کاملا متوسط که اگه مجبور نبودم بعید میدونم دوباره سراغ آثار مظفر سالاری میرفتم و این اثر هم نظرم رو درباره ی کتاب‌های این نویسنده عوض نکرد!

از لحاظ روحی احتیاج دارم با کسی مثل آس مندلی رفیق باشم، همونقدر راه گشا :)))

خیلی فیلم هندی نگاشته شده . و مناسب هر سنی هست به جز نوجوان.. اگر بچه ها در اون سن چالش جنس مخالف رو هم نداشته باشن با همین کتاب دچار میشن! در کل هدف نویسنده محترم رو از داستان پردازی نفهمیدم:/ رفته رفته شخصیت آبابا برام از یک آدم جاافتاده مهربان به کاراکتری در پیچ و تاب بلوغ با چاشنی حماقت (!) تبدیل شد که عمیقا حیف بود.. نویسنده دست روی نقطه مهمی گذاشته اما نحوه پرداختش هیچ کمکی به بحران های نوجوان نمی‌کنه. در نهایت به دوشرط کتاب رو بخونید: اگر ۱‌‌.نوجوان نیستید ۲.حوصله تون سررفته و به دنبال سرگرمی هستین.

داستان درفضای شهر یزد اتفاق می افتد.نوجوان کلاس یازدهمی که دربافت جدید شهر زندگی میکند اما هنوز ارتباط قدیمی همسایه برقرار است. نقش پررنگ ننه آغا و آباباها در حمایت وراهنمایی نوه ها در مشکلاتی که با آن مواجه میشوند مثل اکثر اثار اقای سالاری پررنگ است،گرچه اینروزها دیگر کمتر شاهد این نسل پدربزرگ ومادربزرگ های دانا اما امروزی هستیم اما چون بسیاری از جمله حکمت خدا و نقش استخاره مسایل اززبان آنها و آسید مندلی پیر زاهد محله بیان میشود کتابی مفید و ارزشمندوالبته جذاب برای مطالعه نوجوان وبزرگسال است .

اوایل کتاب، جذاب نبود. رفته رفته بهتر شد.

اصلا به نوجوان ها توصیه نمیشه چون اونهارو بیشتر به این عشق و علاقه نوجوانی جذب میکنه و اصلا کتاب راهی برای حل این مشکل نداشت. کتاب خوبی بود ولی من توقع بیشتری داشتم،فکر میکردم اخرش یجور دیگه تموم بشه صحبت های دختر و پسر داستان اصلا دوست نداشتم که اینجوری باهم صحبت کنن چون اینا یعنی مذهبی هستن ولی طرز حرف زدنشون باهم جالب و خیلی با حیا نبود،اشارات زیادی به عشق علاقه،دوستی،باهم بودن،بخشندگی داشت.. و این نکته اش خیلی قشنگ بود که نوجوان ها یاد بگیرن بخاطر امام زمان عج از چیزای که دوست دارن بگذرن،قسمت های بارونی کتاب واقعا حس حال خوبی میداد.ولی هیچی رویای نیمه شب نمیشه.

رمان خیلی خوبی بود. حس خوبی ازش گرفتم بی روح نبود. اما مخاطب این کتاب محدوده سنی داره. این کتاب رو فقط باید بچه های کلاس نهمی تا دوازدهمی بخونن و حتما باید بخونن که خیلی چیزا یاد میگیرن. من که خودم دوازدهمیم خوندم و واقعا لذت بردم. مدیدیرت عشق تو نوجوانی کار اسونی نیست و اغلب به دست گل آب دادن کشیده میشه حالا باز اگه تو خانواده مذهبی باشه کمتر ولی واقعا باید یکی مث آسید مندلی باشه که راه نشون بده. پوئن مثبت این کتاب شخصیت آسید ممدلی بود که باعث نجات سینا شد. اما همینطور که میدونید این کتاب ساخته ذهنه و واقعی نیست.

این کتاب رو خیلی دوست دارم و پیشنهاد میکنم بخونید. اگه درست یادم باشه یه جایی از کتاب هست که به عکاسی خیابان فرخی اشاره میکنه ،بعنوان یک یزدی خیلی برام جذابه که میفهمم منظور نویسنده چی هست؛اینکه اون خیابانو میشناسم🌱

من نسخه چاپی خوندم..به نظرم قشنگ بود و البته فقط یک داستان بود که ما مدتی از اون رو میخونیم و بعد هم تمام میشه..ولی توصیه میکنم به خوندنش

کتاب بسیار خوبیه. متن بسیار زیبا و روان نوشته شده. داستان پردازی و به تصویر کشیدن مکان ها هم دلنشینه.

برای هر سنی مناسب و دلنشینه

سلام کتاب حال خوشی رو در لحظات مطالعه به آدم القا میکنه قصه ساده بود پیچیدگی و چالش خاصی نداشت اصلا که به نظرم ضعف کار بود ولی مهم حال خوبی بود که نصیب میشد خوندن کتاب حداقل برا یه بار و غرق شدن تو لحظات قشنگش به شدت توصیه میشه

☆43☆ این چندمین کار از آقای سالاری هست که خوندم البته که ضعیف تر از کارهای دیگه بودن کارهای این‌نویسنده از جذابیت روایتی برخوردار هستن که بیشتر قشر جوون و نوجوان رو به خودش جذب می کنه این کارشون سادگی و بی پروایی در ایده داشت که گاهی تا لب مرز سقوط پیش می رفت ولی در کل داستان پردازی برای قشر نوجوان خوب بود

فوق العاده عالی بود برای گروه سنی نوجوان خیلی پیشنهادش میکنم ، خوشحالم که کسانی مثل اقا سلاری هستن تا یک رمان پرمحتوا و با توجه به تمام فرازونشیبهای زندگی بنویسند و راه درست به مخاطب نشون بدن🌹

کتاب جذابی است و خواندنش حس مثبتی میده

جالب بود مخصوصاً صحبتهای اس مندلی که به موقع اتفاق میافتاد

کتاب خوبی بود.اگه خلاصه تر میشد،بهتر بود.

بشدت از داستان خوشم آمد فقط دوست داشتم داستان ادامه داشت و بزرگ میشدن و شاید هم تا همینجا بهتر بود ولی پیشنهاد میکنم ببینیم

خواندنش رو توصیه می کنم فقط یه سری ایراد داشت اول این که خیلی میتونست خلاصه تر باشه ،اوایلش کسل کننده بود ،یه مقدار از واقعیت دور بود

کتاب بدی نبود و نکات اخلاقی خوبی داشت مثلا اینکه زندگی یعنی مهربونی و بخشش برای خدا

کتاب جذاب و خوش قلم که واقعا خیلی از کارهای درست و بجایی که متاسفانه در خانواده های ما به بهانه های متفاوت فراموش شده رو تذکر میده از جمله حیا، مهربانی، احترام و... شدیدا به نوجوانها و پدر و مادرها توصیه میکنم فقط از نویسنده خواهش دارم ادامه داستان رو هم بنویسه

سلام من این کتاب را دوست دارم اما به نظرم: متأسفانه از یک جای داستان به بعد فضای کتاب خیلی خوب و زیبا می شود تا حدی که خیلی از واقعیت فاصله می گیرد و وارد فضایی خیالی می شود که با جهان بیرون تناسبی ندارد. به نظرم این کتاب بیشتر برای نوجوانی که در محله های قدیمی و با هم محلی هایشان زندگی می کنند مناسب است و آنها راحت تر با فضای این کتاب ارتباط می گیرند هر چند به نظر برای آنها هم این فضای گل و بلبل در دسترس نیست. این شکل از عاشق شدن که در کتاب برای شخصیت سینا رخ می دهد نباید به عنوان یک عشق مطلوب به یک نوجوان معرفی شود که متأسفانه می شود. متأسفانه آقای سلاری به این نکته که بلوغ فکری برای ازدواج وابسته به سن افراد نیست نیز اشاره نکرده و انگار کلا کتاب برای حل معضلی در جامعه نوشته نشده است و یا اگر نوشته شده به هدفش نرسیده است. در کل بزرگترین مشکل کتاب فضای تخیلی است که همه‌ی چیزها در آن فوق‌العاده هستند یا به سمت فوق‌العاده شدن می روند.

زیاد جالب نبود . خصوصا آخراش یه جورایی کلیشه ای بود . برای گذران وقت خوبه . از مظفر سالاری انتظار بیشتری داشتم

عالی بودتمام کتاب های این نویسنده محشره

برخلاف بقیه‌ی‌ کتاب‌های آقای مظفر سالاری نه محتوا و نه متنِ جذابی داشت! اصلاً انگار آقای سالاری ساخته شدن برای اینکه از دلِ تاریخ برامون روایت کنند ...

داستان توصیفات کلیشه ای و الکی داشت. فانتزی های مسخره ای رو القا میکرد و دور از واقعیت بود. با توجه به اینکه قبلا هم از آقای سالاری کتاب خونره بودم بعید بود همچین قلمی حقیقتا حس یک انشا رو به من القا کرد

من از خواندن این کتاب بسیار لذت بردم خیلی داستان جذابی داشت من پیشنهاد میکنم حتما بخونیدش

یه رمان خوب با کلی انرژی مثبت

زیبا بود.......

این رمان هم مثل بقیه رمان های آقای سالاری فوق‌العاده هستش یک رمان عاشقانه با ماجراهایی که نکات مهمی در اون هست در کل این کتاب رو پیشنهاد میکنم حتما مطالع کنید

کتاب خیلی سطحی و دور از واقعیت نوشته شده بود. حال‌وهواش جوری بود که آدم دوست‌داشت کاش خانواده‌ای با اصالت مثل خانواده سینا داشته باشه ولی تو واقعیت همچین آدم‌هایی خیلی کم پیدا می‌شن. برای الگوگیری خوب بود ولی بنظر خیلی نمی‌شه باهاش ارتباط برقرار کرد. ای کاش که واقعا نوجوون‌ها انقدر منطقی و باخدا مثل نگین و سینا بودن ولی خب نیستن و انگار داری از این سریال‌هایی می‌بینی که مخصوص شب قدر و ماه‌رمضان می‌سازن، همه آدم‌ها خوب و باخدا و تهشم که خوب و خوش! ولی واقعیت جامعه ما متاسفانه خیلی دورتر از این کتابه، بعدم این‌که انگار توی دهه شصت می‌گذشت، اصلا خبری از گوشی و اینترنت و کامپیوتر در دست نوجوون‌ها نبود درحالی‌که در واقعیت نوجوون‌ها در این مورد افتضاحن! بعدم نوجوون‌های این دوره زمونه به این راحتی حرف دلشون رو به خانواده و فامیل نمی‌گن چون معمولا تنش پیش میاد ولی تو این کتاب تنها کسی که از عاشقی سینا باخبر نشد خواجه حافظ شیرازی بود! و همه هم قبول کردن و هیچ اتفاق خاصی ام نیفتاد!! حتی توی جمع هم ابراز علاقه می‌کرد که این برای زن‌وشوهر‌ها هم بعضا قفله!!! رفتارهای دوستان سینا مخصوصا احسان هم انگار مال دبستانی‌ها بود بیشتر تا دبیرستانی‌ها! درکل انگار اقای نویسنده بیشتر رویای خودشون رو نوشتن تا واقعیت‌های موجود جامعه. برای بحث الگوگیری و فرهنگ‌سازی خوبه ولی نباید به این شدت توی ذوق می‌زد چون احتمالا نوجوون‌های پرت و پلای امروزه میلی به خوندنش پیدا نمی‌کنن.

بنظر من آقای مظفر سالاری نویسنده ی بسیار خوبی هستند ولی این کتاب جذابیتی نسبت به کتاب رویای نیمه شب و حالا غیره نداشت پیشنهاد نمیکنم