
نظرات کاربران درباره کتاب شب سراب
۳٫۰
(۱۹۸)
بیتا
سلام
چرا صوتی کتاب رو نمیارید؟
کرم کتابخوان
اینکه موفقیت کسی رو نردبان پیشرفت خودمون قرار بدیم نه تنها جالب نیست بلکه از دید من مذموم و ناپسنده. به نظر من نویسنده کتاب ی جورایی سعی کرده با استفاده از موفقیت چشمگیر کتاب بامداد خمار، کتاب خودش رو بالا بکشه و سر زبونا بندازه. نویسنده تلاش کرده با استفاده از خمیرمایه داستان اصلی و کمی تغییرات در گوینده داستان به همون موفقیت و فروش برسه ولی از دید بنده در این مهم ناکام مونده.کار نویسنده کتاب مثل کار تولیدکنندگانی میمونه که با کپی برداری از شکل یک کالا و تقلید اسمی مشابه سعی دارند به همون موفقیت و فروش دست پیدا کنند.
کاربر ۳۴۱۳۰۱۶
متاسفانه ایشون داستان رو عوض کرده . حقیقت اینه که رحیم خیانت کرد خودش هم اعتراف کرد ولی مسیر داستان در شب سراب جوری پیش میره که کلا داستان عوض میشه . این خیانت در امانته
parinasiri1966
منم میگم هیچ اشکالی نداره در همون حالو هوایه بامداد خمار کتابش رو نوشته در فیلم سازی هم موصوعی به نام اقتباس ازاد داریم.نویسنده این کتاب به هیچوجه سرقت ادبی نکرده از نطر من
کاربر 7472400
دوستان ارزش خوندن داره ؟؟
zizi
تنها کسی که حق داشت کتابی از زبان رحیم داستان بنویسه نویسنده ی بامداد خمار بود که خودش شخصیت رو خلق کرده بود . این کتاب فقط دفاع الکی از شخصیت رحیم بود.
کاربر ۳۴۱۳۰۱۶
و البته خیانت از داستان اصلی
Ani
خانم پژواک بامداد خمار را خوب نخوانده اند!رحیم در اصل یک مرد لات و عیاش بوده و نه از طبقه ضعیف و آبرومند . بنابراین کل داستان به غلط نوشته شده.
کاربر 9953339
منم با نظر ایشون موافقم
ariana
من فقط برای کنجکاوی این کتاب رو خوندم ولی نویسنده معلوم اصلا بامداد خمار رو درست و حسابی نخونده در کتاب بامداد خمار در قسمتی مادر رحیم اشاره میکنه که اخلاق بد رحیم به پدرش رفته و پدرش همیشه مادرش رو کتک میزنه و اوایل کتاب جو خانواده بسیار صمیمی و همین طور مادر رحیم خیلی اب زیرکاه و مادر فولاد زره بود😅 چطور در اوایل و حتی اواسط کتاب اینقدر مهربان بود؟؟؟؟؟
zahra
من صفحه ۳۰۰ کتاب و دارم میخونم اتفاقا همش منتظر الفاظ بد و بددهنی و الواطی و بی بند و باری رحیم و مادرش هستم ولی چیزی ندیدم
کاربر ۳۴۱۳۰۱۶
اصلا کتاب خوبی نبود
کاربر 9953339
بنظر من این کتاب کاملا با کتاب بامداد خمار فرق میکنه اونجا رحیم ومادرش رو چقدر بد و چقدر بدهن توصیف کردن و حالا تو این کتاب خبری اون بد دهنی نیست واتفاقا رحیم خیلی آروم و مادرش هم زن خوبی هستش این کتاب باید خودش یه داستان دیگری میبود نه داستان رحیم
ₘᵢₗₐD
لطفا صوتیش رو هم بزارید
fateme_2006
خواندن این کتاب ظلمیست در حق اثر بی نظیر بامداد خمار!
کاربر ۳۴۱۳۰۱۶
لایک
کاربر 2449017
به نظر من خیلی جالب نبود، اینهمه سو تفاهم میتونس با گفتگو طی هشت سال رفع بشه نه اینکه تلنبار بشه. نویسنده شب سراب مدام در حال توجیه رفتارهای رحیم رود
مهسا
کاملا موافقم و نظر من هم همینه ؛ کتابی بی معنی بود
P.M
لطفا صوتی این کتاب و هم بذارین
کتابخوان
اصلا فرهنگ خانواده رحیم تو این کتاب با کتاب اصلی ( بامداد خمار ) زمین تا آسمون فرق داره ، این میتونست یه کتاب جداگونه برا خودش باشه .
nstrn77
به نظرم کسایی که بامداد خمار رو خوندن به هوای شیرینی اون سراغ این کتاب نیان. نویسنده خیلی سعی میکنه رحیم رو خوب جلوه بده درسته که یه سری سوتفاهم ها پیش اومد اما باز هم بطن ماجرا رو که نگاه میکردی عشق رحیم با شک و شبهه شروع شد و با طلبکاری تموم.
کاربر 6789252
به نظر من با خوندن به یادماندنی ترین کتابی که خوندم و تاکنون بیش از بیست بار گوش دادم (بامداد خمار)این کتاب بسیار سطحی و یک جانبه و مسخره بود . خوندم تا آخرش هم خوندم تا ببینم چه چیزهای مسخره ای رو برای دفاع از رحیم تو کتاب جا داده که واقعا ابتدایی و توهین به ذهن خواننده بود .
مهسا
خیییلی کتاب بی معنی ای هست ؛ اصلا علت اینکه یکی بیاد و یه کتاب ۱۰۰۰ صفحه ای بنویسه تا شخصیت بد و لات یه داستان دیگه رو سفید کنه نمیفهمم !!!!! اون چققققدر بی معنی و بی محتوا و الکی یه موضوعاتی رو سرهم کردن تا مثلا توجیه رفتارهای زشت رحیم بشه ....
و مهم تر اینکه آنقدر نویسنده شعور نداشته تارزنی هم نوعی هنره ؛ اصلا موسیقی جزو بالاترین هنرهاست متاسفم برای نویسنده اثر ...
Malih
نویسنده تمام تلاشش داستان و تا حد زیادی برگردونه، من که حوصلم سر رفت از بس اغراق آمیز داشت رحیم و جور دیگه ای نشون میداد، خوشمان نیامد اصلا
Mahya Hosseinifar
اولا که حتما باید کتاب بامداد خمارو خونده باشی وگرنه مشخصه که داستان خاص و جذابی نداره به تنهایی فقط در جوابه اون کتابه.
دوما نویسنده در جا کتاب بامداد خمارو تخریب کرده. به نظرم هیچ دلیلی نداره داستان یه نفر دیگه رو به هم بریزی. و کاملا مشخصه که اخرشم نتونست خیانت رحیمو توجیه کنه چون اگه واقعا خیانت نکرده بود حداقل یه توضیحی یه بار میداد.
فقط اگه بامداد خمارو خوندید دوست داشتید بخونید وگرنه حسن خاصی نداره اخرشم به این نتیجه میرسی حق همچنان با محبوبهس
Samaneh
کتاب رو از این جهت توصیه میکنم که زوایای دیگه ای از داستان رو نشون میده و افکار متقابل زن داستان رو.
فقط یه جاهای خییییللی کمی میشد به رحیم حق داد که از یه زاویه دیگهای به محبوبه و خانوادهاش و شرایطش نگاه کنه و محبوبه رو درک نکنه ولی اینکه وسط داستان همش تکرار میکرد که خب من که دنبال محبوبه نرفتم من که نمیخواستمش اون خودش میخواست و این باعث میشد که قدرشناسیش نسبت به محبوبه و درک شرایط محبوبه خیلی کم باشه و توقع داشته باشه که اون شبیه خودش باشه و شبیه خودش رفتار کنه نه اینکه حالا رحیم بخواد خودش رو بالا بکشه.
مادرش که اصلاً یک رفتار و ادب و شخصیت و منش جداگونهای داشت همچنین رحیم از اول تا اواسط داستان ولی از اواسط داستان که نویسنده مجبور میشد از کتاب بامداد خمار نقل قول داشته باشه یکباره مادر هم عوض شد همه چیزش و شخصیت ها تغییر کرد.
رحیم هم که برای خودش میبرید و میدوخت و اصلاً به هیچ عنوان حتی یک بار هم تلاش نکرد که سوء تفاهمهای به وجود اومده رو برای محبوب توضیح بده و رفع کنه و حتی یک بار بگه که من کوکب رو نمیشناختم یا معصومه رو نمیشناختم و تمام تقصیر رو مینداخت گردن محبوبه و من اصلاً توجیهاتش رو نپذیرفتم.
البته محبوبه هم یکسری جاها مقصر بود که حرفا و نارضایتی های درونیش رو نگفت به رحیم و نجابت به خرج داد به گفته ی خودش.
در آخر فقط میتونیم اینو نتیجهگیری کنیم که اولاً ممکنه توی ذهن افراد توی ذهن زن و مرد یک افکارات جداگونهای بچرخه که از همدیگه آگاهی نداشته باشند به خاطر همین باید با همدیگه صحبت بکنند تا این سوء تفاهمها و قضاوتها رفع بشه.
دوما همون نتیجهگیری کتاب بامداد خمار که با کسی که با ما فرق داره و تفاوت فرهنگی داره ازدواج نکنیم چون این باعث یک سری افکارات سوء تفاهمها میشه. شاید محبوبه و رحیم حتی اگه حرف هم میزدن همو درک نمیکردن چون خیلی تفاوت داشتن.
وقتی که اون آدمها شخصیت و افکارشون به خاطر اون تفاوت فرهنگی متفاوته، ناخودآگاه باعث بروز این مشکلات و درک نکردن ها و دوری ها میشه.
به قول دوستمون عشق رحیم با شک شروع شد و با طلبکاری تموم.
مدااام شک داشت که نکنه طرف عیبی داره که بااین همه خوبی و بالابودن عاشق من شده و همینم باعث اون همه طلبکاری شد.لیاقت نداشت و از یک جایی به بعد فکر کرد بهش ظلم شده و گولش زدن!
قسمت اخر مربوط به سودابه رو هم که نگم اصلا...
Niloufar
انقد از رحیم بدم اومد اصلا نمیخوام بخونم این کتابو😠
قاصدک!
کتاب جالبیه.
و اگر بامداد خمار رو خوندید حتما اینو هم بخونید، چون کسی که بامداد خمار و خونده باشه، اصولا از رحیم زیاد خوشش نمیاد. ولی اینجا بعضی سوتفاهم ها شون رفع شد.
و نشون داد که در یک زندگی مشترک که با مشکل برخورده هیچگاه کشی نیست که بی گناه و یکی دیگه سراپا گناه باشه.
ما صرفا داستان رو از زبان یک نفر شنیده بودیم
اُشین دهه هفتادی
ب نظرم خوندنش خالی از لطف نیس.و شما وقتی این رمانو میخونی متوجه میشی ک مشکل اصلی اختلاف طبقاتیه.اما بامداد خمار نسون میده ک فقرا همه بی فرهنگن از رحیم ومادر و قصاب و همسایه و همه...و همه ی فامیلهاش تاکید میکنم همه جز پسر خالش همه عالین.و شما تو شب سراب میفهمی ک پدرش ی زن صیغه ای دلشته و چون قلمنویسنده خوب بوده از نظر من خواننده عادی بوده و یا اینکه منصور دوتا زن گرفته ویا محبوبه با اینکه بوه دار نمیشده و شکست عشقی خورده اصلا براش مهم نیس بازم میره ازدواج میکنه ومیشه زن دوم..و خیلی چیزای دیگه.بنظرم مکمل همن یحورایی این دوتا کتاب
کاربر 2169945
اتفاقا خیلی کتاب خوبی هست من وقتی بامدادخمار رو میخوندم تمام حرفهای توی ذهنم تو این کتاب دیدم.محبوبه مغرور بود بشدت تنبل بود.هر چیزی درنگاه خودش خوب بود باید حتما به بیننده ثابت میشد.مثلا چاقی خواهرش یا مالکیت پدرش برای چندتا ده یا شکار رفتنشون ...
کاربر 9234017
داستان شب سراب،حماقتها و قلچماقی های رحیم رو روایت میکنه که در پرده دین و خدا پوشش میده، اگر بامداد خمار و بخونید میبینید که محبوبه بسیار بچه سال اس و همه میدونن که مرد یک زن خریم شخصیشه و وقتی مردی با نقطه ضعف یک زن اذیتش بکنه عاقبت اون زن میبره هرچند که نویسنده ابن داستان دلش میخواست تمام فکرهای محبوبه رو سوظن تلقی کنه و رحیم و پاک و منزه جلوه بده ولی با تمام این تفاسیر محبوبه هیچ کجای اون زندگی و افکار کف دستش رو بو نکرده بود که بفهمد رحیم داره غرورش وقلقلک میده تا بهش توجه کنه و حق رحیم بود که این عاقبت زندگیش بشه.......
یزدان
باتوجه به اینکه همین کتاب وهم کتاب بامداد خمار رو خوندم این کتاب فقط توجیه رفتارهای نادرست رحیم بود وچیزی برای گفتن نداشت.
09112207055
مگر شب سراب در دادگاه به سرقت ادبی محکوم نشده بود؟!
کاربر 7158088
دیدید مردایی که خیانت می کنند بعد هزار جور دروغ و توجیه مسخره والکی میارن؟یا خلافکارهایی که همه رو مقصر می دونند جز خودشون؟کتاب دقیقا همین مدلیه.یعنی فقط حرص میخورید.اعصابتون دوست دارید نخونید
Sarina
از نظر من این کتاب یه ادامه اشتباه بود. حتی بنظرم با خوندن این کتاب به خودم توهین کردم. البته کتاب سلیقهایه ممکنه دیگران از خوندن این کتاب لذت ببرند.
کاربر 5093429
به نظر من یه توهین تمام عیار به خانم سید جوادی و تمام دوست داران کتابشونه، خانم پژواک فقط برای معروف شدن خودشون از یه اثر خوب یک پله ی معکوس ساختن ، و حتی داستان رو خوب درک نکردن ، کاش خانم سید جوادی از این خانم شکایت میکرد و جلوی چاپ این کتاب مزخرف گرفته میشد ، به نظرمن تنها کسی که حق داره از زبان رحیم هم داستان رو بگه ، خود خالق اصلی داستانه نه کس دیگه ای
کاربر ۱۲۵۴۴۷۰
کلا اینجوری درنظر بگیرید که نویسنده فقط خواسته بواسطه بامداد خمار خودشو بکشه بالا و فکر کرده چی کار کنم با زبان رحیم بنویسم و کلا طرح قصه اش این بوده که رحیم رو ببرم بالا حالا به هر قیمتی، حتی دلایل الکی و مثلا تو ذهن رحیم یه چیز خوبه ولی جوابی که میده کاملا بد
یه جاهایی رو میشه قبول کرد مثلا اینکه محبوب زندگیشو نپذیرفت و لوس بود و فقط میخواست شرایط همونجوری باشه که خونه باباش بود ولی هیچ توجیه درستی برای خیانت های رحیم نبود اینکه مثلا رفته یه جا دیگه خوابیده یا از سر نوع دوستی این جوابو داده خیلی خنده داره و توهین به شعور مخاطبه. همشم که سعی میکنه بره تو فضای مذهبی. من پایان کتاب فقط این فکرو کردم که نویسنده این کتاب باید یه مرد از طبقه پایین بوده که بامداد رو خونده و نتونسته بپذیره و فقط دنبال دلیل تراشی بوده چه به جا چه نا به جا که ۹۰ درصدش کاملا نابه جا و الکیه
asall
متاسفانه این کتاب صرفا برای توجیح کارهای احمقانه رحیم در بامداد خمار نوشته شده هیچ ارزشی ندارد .. جوری توصیف شده گویا مارا ابلح فرض کرده .. متاسفام برای این اثر
ریحان
فارغ از اینکه شخصیت رحیم نجار واقعی بوده یا نه، نویسنده بامداد خمار تصمیم گرفته اون رو به این شکل به تصویر بکشه، که بتونه رمانی بنویسه که عبرت آموز باشه.
اما کاری که نویسنده شب سراب کرده جدای از سرقت ادبی خراب کردن خط داستانه و سفید کردن یک شخصیته که پر از عیب و ایراد و بی فرهنگه.
در داستان اصلی مادر رحیم بارها اشاره میکنه رفتار خشن و پرخشگارنش به پدرش رفته، اما ما اینجا یه خونه پر از محبت ازشون میبینیم تا زمانی ک پدر زنده بوده، مادر رحیم با اینکه آدم بد ذاتی بوده اینجا خیلی مهربون و خوش قلبه.
هیچ دلیلی نداره که بخوایم یک نفر که شخصیت منفی قصه هست رو عوض کنیم و سفید کنیم و از اون سمت محبوبه تبدیل به یک دختر قدرشناس بشه که توی زندگی با رحیم کوتاه نیومده در حالی که تا آخر عمر محبوب تاوان این انتخاب اشتباه رو میده
sayna
از طاقچه انتظار نداشتم یه کتاب که سرقت ادبی محسوب میشه و هیچ منطق و ویژگی مثبت ادبی نداره رو بذاره جزو کتاباش ! این کتاب از زبان نویسنده بامداد خمار نیست دوستان و هیچگونه مبنای موجهی برای توجیه رفتارهای اشتباه شخصیت مرد داستان بامداد خمار نیست !
zohreh Tvs
کتاب جالبی بود بخصوص به دختران و پسران دم بخت توصیه میکنم اول بامداد خمار بعد شب سراب رو بخونن و متوجه بشن هم فرهنگ بودن و هم طبقه بودن چقد مهمه
Nazi H
من ۱۸ سال پیش هم بامداد خمار و هم شب سراب رو خوندم از بس برام جالب و دوس داشتنی بود تو دوروز جفت کتابارو تموم کردم توصیه میکنم حتمااااا بخونید عالیه
shahabielham9035
کتاب جذاب و گیرایی بود به خاطر موضوع و این که در واقع کامل کننده ی کتاب #بامداد_خمار بود...
داستان کتاب ماجرای عشق محبوبه و رحیم را از بعدی دیگر بررسی می کند و نشان می دهد، آموزنده و تاثیر گذار است.
من همیشه فکر می کردم این کتاب به دنبال خوب نشان دادن رحیم است اما وقتی خواندم بیشتر به حماقت، بی ارزشی و بی شعوری امثال رحیم پی بردم، واقعا ارزش انسان به دانایی، آگاهی و محیط رشد دهنده ی اوست و تمام این ها انسان های متفاوت را می سازد.
و این که هرکس باید با کسی باشد که شبیه به خودش باشد از همه نظر، و البته به نظرم دو نفر احمق راحت تر با هم اخت می شوند...
این داستان ها واقعی هم می توانند باشند، تو باید عاقل، بالغ، آگاه و فهمیده باشی و البته خدا هم یاورت باشد تا زندگی خوبی را تجربه کنی.
اگه کتاب بامداد خمار را خوانده اید، خواندن این کتاب خالی از لطف نیست.
و نکته ی آخر اینکه نویسنده کتاب قلم دلنشین و خوبی نداشت، تفصیل و توضیح بی دلیل، نثر طولانی و بی ربط، نثری که روان نبود و...
فقط موضوع کتاب مرا جذب کرد.
شا د باشید ❤️
fateme najib
اگر خانم پژواک دیدگاه واقع بینانه داشتن کتاب زیبایی میشد ولی متاسفانه کتاب فقط توجیه گاها غیر واقعی از عملکرد رحیم بود انگار که فقط میخواستن رحیم رو بی گناه نشون بدن.
کاربر ارغوان.نظام پرست
این کتاب بسیار زیبا به تحریر رسیده،چون خواننده با شخصیتها احساس نزدیکی میکند و گویی با آنها زندگی کرده و مطمئنا بعدها از تجربیات شخصیتهای داستان استفاده میکند و حتی برای دیگران هم بازگو میکند
Sajill
نه نه نه!... نویسنده چه بلایی سر داستان آورده؟ این کتاب یه کابوسه واقعیه.
کاربر 8651745
خیلی روایت مزخرفی بود ، اونهمه تعریف از بصیر الملک در بامداد خمار ، شده بود فحش و ناسزا تو این کتاب ، من کتاب رو نخوندم چون ارزش خوندن نداشت ، فقط نمونه رو خوندم که یکی از آشغال ترین کتابایی هست که میتونید به کسی معرفی کنید ، مخصوصا اگر بامداد خمار رو خونده باشید .
fatame
رحیم چقدر حرف میزنی رحیم، حوصلمان سر رفت رحیم ، چقدر وراجی تو رحییم ..
tarane
قبل از خوندن کتاب نظرات رو خوندم به همین خاطر میلی ب خوندن کتاب نداشتم و اوایل کتاب هم دیدم نظرات در مورد اینکه نویسنده کل کتاب رو عوض کرده درسته ولی اخر کتاب متوجه شدم واقعا طرز دیدگاه و بیان مسائل از نظر دونفر که جنس مخالف هم هستن هم تفاوت فرهنگی دارن وهم لجباز هستند و حاضر ب صحبت باهم نیستند واقعا میتونه این تفاوت رو بوجود بیاره و واقعیت زندگی انسان هم همینه برای همه پیش اومده ک گاهی حتی حرفای نزدیک ترین فرد زندگیمون رو ب اشتباه برداشت میکنیم. اتفاقا بنظرم خوندن دوتا کتاب خالی از لطف نیس وخیلی میتونه حتی کمک کننده باشه
masoudasos
حافظ میگه : شب شراب نیرزد به بامداد خمار رمان زیبای بامداد خمار، پروین که نزدیک به ده بار تجدید چاپ شده . در ادامه خانم پژواک قصد داشتن که این رمان رو در شب شراب ادامه بدن . ولی خوب شراب ........ . تبدیل شد به سراب . بخونید زیبا و جذاب و روح افزا
HGH
صوتی این کتاب اینترنت میشه رایگان دانلود کرد ولی خواننده اش خیلی جالب نخوانده اما از هیچی بهتره
Re.ha
واقعا نمیفهمم چرا این کتاب نوشته شده ،این همه نویسنده بامداد خمار تلاش کرد که بگه عشق کافی نیست ،بعد ایشون با توجیه های مسخره فقط میخواد رحیم تبرعه کنه ،هر اتفاقی هم برای رحیم افتاده بود نمیتونه زدن یک زن را توجیه کنه 🫤🫤
slmznoori
واقعا جای تاسف داره فقط همین میتونم بگم
جدای از سرقت ادبی بودن این کتاب و حقیقت اینکه یک کپی بی ارزش از بامداد خمار ، تنها دلیلی که باعث شد کتاب بخونم این بود که تمام حقوقش به نویسنده اصلی منتقل شده و با خودم گفتم شاید بد هم نباشه خوندنش، هرچند که از همون ابتدای مطالعه ش انقدر فضای داستان با وارونه گری و اغراق همراه بود که هیچ اشتیاقی به ادامه ش نداشتم ، تنها بخاطر اینکه عادت ندارم کتابی رو نصفه نیمه رها کنم تا آخرش خوندم.
نویسنده به وضوح سعی کرده قلم نویسنده بامداد خمار رو کپی کنه اما اصلا موفق نبوده و این مساله کاملا توی ذوق میزنه! خط زمانی داستان اصلا مشخص نیست ، یک بار زمان گذشته رو روایت میکنه و یکبار تبدیل میشه به زمان حال ، رحیم بامداد خمار به وضوح یک فرد لات و سطح پایین بود که اینجا سعی شده با کلی دلیل و مدرک بی اساس که به نظرم همه شون عذربدتر از گناهن و بیشتر توهین به شعور خواننده س تا قبول اینکه رحیم آدم خوبی بوده ، خواننده رو توجیه کنه! هرچند که با خوندن این کتاب نه تنها نظرم راجب شخصیت رحیم تغییر نکرد که به نظرم حتی منفورتر هم شد! حتی منفورتر از کتاب اصلی!
نویسنده عمدا بخش بددهنی های رحیم و مادرش رو از کتاب حذف کرده تا مگر شخصیت به اصطلاح پاک رحیم باور پذیرتر بشه! اما خنده داره که ، جاهایی که از سر اجبار دیالوگ مشترک کتاب قبل رو برای رحیم به کار برده ، قلم خودش و باوری که میخواسته به خورد خواننده بده رو برده زیر سوال! که چطور میشه یک انسان با ذات خوب همچین لفظ کلامی داشته باشه! در کل به نظرم اصلا ارزش خوندن و وقت گذاشتن نداره چون همونطور که گفتم یه سری توجیه بی اساس و مهم تر از اون توهین به شعور خواننده ست.
Azam
جالبه چرا باید یه اثری که سرقت ادبی هست از نویسنده ی بامداد خمار توی طاقچه باشه؟
شراره
کاملا کتاب بیهودهایه و فقط قصد تخریب ذهنیت ما از کتاب بامداد خمار رو داره.
کاربر 8020460
و ماهایی که بیشتر از ۱۴ سال ازدواج کردیم دقیقا مث شرایط محبوبه و رحیم نتونستیم سوتفاهمات رو توضیح بدیم و هر بار ترس باعث میشه تو توهمات خودمون غرق بشیم و طرف مقابل رو درک نکنیم و یکطرفه تصمیم بگیریم . کتاب خوبیه حتما بخونیدش
باران
من این کتاب رو خوندم و واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم تازه بعد از ۱۲ سال زندگی مشترک یاد گرفتم که به هر اتفاق فقط از دید خودم نگاه نکنم و کمی هم حق رو به طرف مقابلم بدم در مقایسه با بامداد خمار یه مقدار ضعیفتر هست ولی به تنهایی کتاب خوبی بود .
✨Sepideh✨
خیلی قشنگ سوالات آدمو جواب میداد ولی حس میکنم هدف نویسنده بامداد خمار این بود که رحیم یک شخصیت منفی باشه که اینجا اون بعنوان یک ادم مذهبی نشون داده شد که توی دیالوگها تناقض وجود داشت چون کلا رحیم آدم بددهنی بود.
whale
من نسخه متنی کتاب روخوندم و برام تا حدودی جالب بود اما پایان کتاب خیلی تو ذوقم زد...
اسما امانی
با اینکه رمانی قدیمی بود اما از خواندنش لذت بردم ، بخصوص که سالهای خیلی دور رمان بامداد خمار رو خونده بودم و حالا همون داستان از زبان شخصیت دیگر داستان واقعاً برام دلنشین بود.
Alireza Parizad
میشه لطفاااااااااااا کتاب صوتی این شب سراب رو بزارید خیلی ها توس کامنت ها درخاست کردن ممنون میشیم توجه کنید
کاربر ۵۷۹۴۶۰۷
عالی بود در جوانی خونده بودم الان در میانسالی دارم میخونم
کاربر ۲۴۸۰۶۶۰
من واقعا تعجب کردم از نظر منفی دوستان این کتاب عالی بود
حجم
۴۶۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۷
تعداد صفحهها
۵۷۴ صفحه
حجم
۴۶۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۷
تعداد صفحهها
۵۷۴ صفحه
قیمت:
۳۶۰,۰۰۰
۳۲۴,۰۰۰۱۰%
تومان