نظرات کاربران درباره کتاب فصل پنجم عاشقانه هایم

عقیق دختری ۳۰ ساله‌ای است که گذشته‌ای دردناک و پررنجی دارد. خودش را بابت مرگ پدرش سرزنش می‌کند و سعی دارد جبران کند؛ محبت زیادی به خواهر و برادرانش می‌کند و گوش به فرمان‌شان است اما آن‌ها درکی از محبت او ندارند‌. او سعی دارد گذشته را فراموش کند و برای خودش زندگی کند اما با اتفاقاتی که می‌افتد زندگیش به ماجراها، تلخی و شیرینی‌های زیادی کشیده می‌شود. فصل پنجم عاشقانه‌هایم رمانی عاشقانه_ اجتماعی است که تعلیق بالایی دارد. داستان در زمان حال بیان می‌شود و یک فلش بک به گذشته دارد و خواننده گمراه نمی‌شود. قلم نویسنده روان و جذاب است؛ خواننده با خواندن صفحات ابتدایی جذب داستان می‌شود. اطناب و اضافه گویی ندارد و شخصیت سازی ملموس و باورپذیر است. رشد شخصیت عقیق به راحتی دیده می‌شود. فضا سازی به درستی انجام شده و دلنشین است. نویسنده در این کتاب از سدسازی و چالش‌هایی که در آن است، زمین‌خواری و پولشویی می‌گوید؛ اطلاعات دقیق و مفیدی در این باره می‌دهد و کاملا مشخص است بر تمام نوشته‌ها تسلط دارد

کتاب های خانوم ایمانی رو دوست دارم.اگر طرفدار رمان های عامه پسند ایرانی هستید حتما این نویسنده رو امتحان کنید.

آنکه به دل اسیرمش در دل و جان پذیرمش گر چه گذشت عمر من باز ز سر بگیرمش #مولانا . در مورد قلم خانم ایمانی،بسی روان و راحت مینویسند. سوژه ی رمان هم اگرچه خیلی خاص نبود اما جذاب بود و جذاب تر هم بیان شده بود و هرچه داستان جلوتر رفت این جذابیت سوژه زیادتر شد و کشش متن هم بیشتر. مدتها بود سراغ این دست رمانها نرفته بودم اما این رمان واقعا خوب و دوست داشتنی بود. در کنار همه ی اینها آموزنده بود و همه چیز را به اندازه داشت. عاشقانه های داستان حس افراط و دلزدگی را منتقل نمیکردند. داستان در بطن یک خانواده شلوغ و ساده و معمولی اما دوست داشتنی شکل گرفته بود و از نظر بنده یک امتیاز مثبت رمان بود که برخلاف رمان های هم ردیف خودش از یک سوژه با ارتباطات کم و محدود و خانواده ای از هم پاشیده یا بالعکس سوژه ای با خانواده هایی خیلی رویایی و سمبلیک و بدون هیچ گونه تنش استفاده نکرده بود و افراد همین خانواده معمولی داخل رمان هم مشکلات خودشان را هم داشتند. یه نکته ای هم قبل از خوندن در نظر داشته باشید که اگر اوایل رمان براتون کسل کننده و نامفهوم بود کمی صبوری به خرج بدید قطعا براتون جذاب خواهد شد. . . سعدی،چو اسیر عشق ماندی؛ تدبیر تو چیست؟ ترک تدبیر...

با توجه به این که رمان های قبلی ایشون خونده بودم با خیال راحت شروع کردم گرچه یکی دو مورد ابهام وجود داشت اما در کل رمان خوبی بود

با اینکه این رمان رو آنلاین خونده بودم ولی بعد از چاپ هم دوباره خوندمش. کلا عاشقانه بسیار زیبا و لطیف این داستان باعث شده بعنوان یکی از ماندگارترین رمانهای عاشقانه ایرانی تو ذهنم ثبت بشه. تم معماگونه داستان درکنار شخصیت پردازی منطقی و نثر روان و ساده این رمان رو جذابتر کرده. کلا خانم ایمانی یکی از نویسنده های مورد علاقم هستن ک همیشه دنبالشون میکنم.

داستان پردازی عالی،، فراز و فرود مناسب،، اطلاعات جامع در حیطه موضوع داستان..

بنظرم کتاب داستان پردازی و متن پر کششی داشت. همه چیز به اندازه بود. من که لذت بردم

نمی‌دونم نویسنده‌ی این رمان چند سالشه اما این رو می‌دونم که احتمالا دیدگاه یه انسان پخته رو نداره. اوایل کتاب واقعا کنجکاو بودم که دلیل فداکاری‌های مضحک عقیق رو بدونم و با این‌که اصلا درکش نکردم، پای تفاوتی که با این کارکتر دارم گذاشتمش و ازش چشم‌پوشی کردم. اما... اما بقیه‌ی داستان اصلا تو کَتم نمی‌ره! یه پدر و مادر چه‌طور می‌تونن اجازه بدن دخترشون با اشتباهات احمقانه زندگیش رو نابود کنه و اصلا چه‌طور به دختری که حتا توان دفاع از خودش رو در برابر چندتا حرف نداره، تا این حد اعتماد می‌کنن که همه‌چیز رو به‌عهده‌ی خودش بذارن و حتا نصیحتش هم نکنن؟! از طرف دیگه چه‌طور امکان داره کارکتر امین که تو هجده‌سالگی اون‌قدر عاقل، دوست‌داشتنی و بالغ پرداخته شده، توی بیست‌وهشت‌سالگی (اگه درست یادم مونده باشه) این‌قدر بچگانه رفتار کنه؟ اونم در صورتی که چند سال خارج از کشور تنها زندگی کرده... خود عقیق هم که بعد از ده سال و توی سن سی‌سالگی هنوز همون دختر ساده، بی‌تجربه و احمق بود که این وسط خانم مارپل هم شده بود! دو ستاره دادم چون کمی از بقیه‌ی رمان‌های عامه‌پسند بهتر نوشته شده و حداقل کلیشه‌های مسخره و مزخرف‌شون رو نداره. (7)

با عرض تشکر از نویسنده محترم کتاب داستان خوبیه...واقعا آدمو می کشونه...ارزش یکبار خوندن رو که حتما داره.... ♥️♥️خطر لو رفتن داستان: چیزی که در کل طول داستان آدمو عذاب میده مذبذب بودن شخصیت داستانه...شخصیتی که یک شخصیت نیست،هزار شخصیته...تکلیفش با خودش معلوم نیست...قبلا چی میخواسته؟الان چی میخواد؟...وقتی جوان بود چرا امین رو پس زد؟الان که چندین سال گذشته چرا امین رو پس میزنه و چرا میخوادش...همه اش آدم سر در گمه...

کتاب خوبی بود ولی بعضی جاها اضافه گویی هایی در مورد سد سازی و ... که خواننده رو خسته میکرد

خیلی بیخودی داستان رو به چالش کشیده بود و آخر داستان خیلی بیخودی تموم شد

زیاد نمی شه باهاش ارتباط گرفت... شخصیت ها یه جور سردی ان، مخصوصا دختر داستان که زیادی احمق و تو سری خوره...

اشاره ای بکنید که داستان پلیسی هم میشه و بخش جنایی پلیسیش خیلی هم داستان رو درگیر خودش میکنه و کسی که به رمان پلیسی و جاسوسی علاقه نداشته باشه واقعا این رمان از یه جاهایی شدیدا حوصله سر بر میشه من یک دهم از رمان مونده بود ولی دیگه ولش کردم خسته کننده شده بود

نپسندیدم موضوع واحدی نداشت از هر دری صحبت شده،غرور و تعصب و کینه و سنت و مذهب و مدرنیته جالب نبود پیشنهاد نمیکنم😐

این کتاب خیلی شبیه دالان بهشت نوشته شده ولی باز از جذابیت و گیرایی قلم نویسنده کم نشده خیلی خوب در مورد فساد اقتصادی شرح داده شده که داستان رو متفاوت کرده در کل خوب بود

داستان دختری به اسم عقیق با گذشته‌ای پر از فراز و نشیب که با اتفاقاتی که افتاده، خودش رو مسبب مرگ پدرش می‌دونه و سعی داره با وقف کردن زندگیش برای خواهرا و برادراش کمی جبران کنه و... ژانر داستان عاشقانه، معمایی، اجتماعی بود متن کتاب خیلی روان و خوشخوان بود. فضاسازی ها به درستی و خیلی قوی انجام شده بود. قلم نویسنده هم قوی و خوب بود. کتاب دارای اطناب بود و بعضی‌ جاها خیلی به جزئیات و یا دیالوگ های ساده و روزمره که نیازی به بودنش نبود پرداخته شده بود اما قلم نویسنده طوری بود که حس خستگی از این بابت رو به مخاطب نده. چیز دیگه ای که دوست داشتم هم این بود که راجع به موضوع داستان به خوبی تحقیق شده بود و نویسنده تسلط خوبی در زمینه سد سازی و چنین مشکلاتی داشت.

راستش خلاصه نوشتن برای این داستان کار سختیه. چون موضوعات متفاوت بدون اینکه با هم موازی باشند پیش رفته بود و من نمی دونم خط سیر اصلی داستان دقیقا چی بود. داستان با دیدار دوباره عقیق و امین شروع میشه البته نه همون اول باید کمی صبور باشید. بعد از اون یه فلش بک بزرگی این وسط هست که توضیح میده چرا این دو تا از هم جدا شدند و بعد که به زمان حال برمی گرده و قضیه سدسازی شروع میشه. شخصیت عقیق مدام در حال تغییر بود و معلوم نبود دقیقا چی می خواد؟ من نتونستم بفهمم منطق ذهنیش چیه. در مورد فلش بک هم یه سری چیزها رو خیلی جزیی توضیح داده بود و یه سری چیزها که مهم بودن. مثل علت جدایی عقیق و امین فقط در یه پاراگراف توضیح داده شده بود. اگه دنبال داستان سرگرم کننده می گردید رمان خوبیه اما اگه کتابخوان حرفه ای باشید تضادهای داستان اعصاب خوردکن میشه.

من خیلی وقت پیش این کتابو خوندم اون زمان که نودوهشتیا و نگاه دانلود و .. رو بورس بود . چقدر به دلم چسبید .. چقدر منو یاد گذشته ها انداخت . در بطنش به مسائلی می‌پرداخت که هنوزم که هنوزه برای خیلیا غیر قابل قبوله ..

خوب بود

این رمان رو سال ها پیش خوندم فضا سازی و شخصیت پردازی خوب بود گاهی اوقات ریتم کند میشد اما هنوز بعد چندین سال اون حس لطیف رو میتونم لمس کنم.

کتاب فوق العاده ضعیف و بدون کشش با موضوعی غیر مرتبط با بدنه داستان

یکی از بدترین داستان‌هایی که حتی نتونستم تمومش کنم چیه این مزخرفات ابکی اخه؟!؟ حیف وقت… حیف هزینه… حیف حیف

کتاب خوبی بود نویسنده هم تسلط خوبی به مطالب مطرح شده داشت . در کنار ماجرای عاشقانه و چالش ها، راجع به مفاسد اقتصادی هم مطالبی عنوان شده

داستان جالبی بود ولی یکم تخیلی و از واقعیت دور بود. مثلا اینکه کسی که هیچ آشنایی با یه زبان خارجی از قبل نداشته هیچوقت نمیتونه تو یه کشور خارجی بعد از فقط ۳ سال مهاجرت شغل خبرنگاری داشته باشه و تو تو شغلش هم موفق باشه و جنجال ایجاد کنه🤔

نویسنده این کتاب تونستن موضوع رو به خوبی برای مخاصب روی کاغذ بیارند ، این که چه طور تصمیماتمون از روی بی تجربگی و بچگی باشه چه مشکلاتی رو برای خودمون به وجود میاره، یکی دیگه از نقاط قوت داستان شخصیت مادر عقیق هست که نشون میده در برابر ناحقی ها سکوت نمیکنه و شخصیتی محکم داره، از عاشقانه های لوس خبری نیست و این هم خودش نکته مثبتی هست ، اما از دلایلی که کمی منو ناراضی کرد درباره این رمان، یک شخصیت عقیق بود که با گذشت ۸ سال و رسیدن به ۳۰ سالگی هنوز رفتارهایی رو از خودش نشون میداد و یا تصمیماتی رو میگرفت که شایسته نبود، انتظار داشتم عقیق در طی این سال ها باتجربه تر شده باشه اما متاسفانه بعضی از مواقع رفتار ها و تصمیمات بچگانه و نامناسبی از خودش نشون میداد. و دلیل دوم به خاطر طولانی بودن رمان بود که بنظرم بعضی جاها اگر گفته نمیشد هم برای مخاطب مشکلی به وجود نمیاورد و برای خودم متاسفانه اواخر داستان خسته کننده شد و نتونستم چندین صفحه ای رو بخونم. ولی در کل اگر با طولانی نبودن مشکلی ندارید میشه گفت رمان بدی نیست ، و حتی بعضی دیالوگ ها یا مونولوگ های خوبی هم در خودش جای داده بود.

کتاب ساده با عشقی ساده و زندگی ساده ادم های عادی که تواین کوچه پس کوچه ها زندگی میکنن رمان قشنگی بود دست نویسندش درد نکنه دوسش داشتم

در کل رمان خوبی بود و ارزش خوندن داشت

به نظر من که کتاب خوبی بود و همین طور دوست داشتنی .رمان جالبی بود ....👌👌

عاشقانه های زیادی نداشت اما قلمش قوی بود یه جورایی مثل دالان بهشت

کتاب بسیار خوبیه، پیشنهاد میدم

نصفه خوندم اصلا قشنگ و باور پذیر نبود

من دوسش داشتم خوندنش حس خوبی بهم داد از قلم روون نویسنده هم لذت بردم

رمانی ساده، جذاب، مهیج، عاشقانه با قلمی شیوا ، برای من خیلی دوست داشتنی بود، از داستانش هم خوشم اومد

داستان روان و دلنشینی بود از آن رمان هایی که اگرچه ساده بود ولی به دل مینشست و در ذهن ماندگار میشد

رمان خیلی قشنگی هست پیشنهاد میکنم هرکسی عاشق رمان هستش این کتاب وبخونه

بنظره من که خیلی زیبا نگارش شده بود و پر از حس های خوب بود

ارزش یکبار خواندن را دارد

من این کتاب رو از سایت ۹۸تیا دانلود کردم و این کتاب اولین رمان ایرانی بود که شروع کردم ، باید بگم که واقعا انتخاب دوست داشتنی بود به عنوان اولین کتاب برای شروع رمان خواندن و این کتاب باعث شد که من عاشق رمان خواندن بشم از اون موقع تا حالا به تعداد خیییلی زیادی رمان خوندم و هنوزم داستان این رمان برام دوست داشتنیه و منو به دوران نوجوونیم میبره داستانش خیلی خاص و عجیب غریبی نداره اما قلم خانوم ایمانی و شکل توصیف عشقشون و اقعا رمانو جذاب کرده

باسلام به نظرم در بین رمان های عاشقانه خیلی کم پیدا می شود رمان مذهبی پیدا کرد، چه اینکه زیبا هم باشد و به فرهنگ ایرانی اصیل هم نزدیک باشد اما این رمان این ویژگی را داشت. متشکرم از نویسنده عزیز.

عاشقانه ی قشنگی داشت نقد هایی بهش وارد بود ولی در کل کتاب قشنگی بود

تشکر از نویسنده ی عزیز کتاب قشنگی بود

اولین کتابی بود که با قلم روان و جذاب خانم ایمانی خوندم، داستانو دوست داشتمو با اشتیاق داستانو به پایان رسوندم

خیلی قشنگه حتما توصیه میکنم مطالعه کنید 🌹🌹🌹🌹🌹🌹

زیادی طولانی شد و اینکه عاشقانه های دخترو پسر کتاب به نظرم کم بود🙂 حاشیه اش بیشتر بود

اگه طرفدار رمان‌های ایرانی هستین این رمان جزء بهترین‌هاست درمجموع قلم خانم ایمانی بسیار قوی و روانه و من چند اثر از ایشون خوندم داستان سیر و روند مناسبی داره و از جذابیت بالایی برخورداره از مزخرفاتِ غیرواقعی دختر یا پسر یکی پولدار و دیگری فقیر و زیبایی و ظاهر آنچنانی و... خبری نیست #به_شدت_توصیه_می_شود

کتاب خوبی بود من دوست داشتن قلمش رو

خب من میخوام از رمان هایی که خوندم نظر بدم تا دوستان اشتباهی نکنند. این رمان اولش نامفهومه حس میکنی انگار یه دختره بین یه عالمه دشمن و هیچکس دوسش نداره اما فارغ از اینکه خودش به این نتیجه رسیده با کارایی که کرده دیگه کسی دوستش نداره اما... تا صفحه اخر نمونه حس میکنی بی فایده اس به خونی اما تازه دقیقا بعد از صفحات بعدی نمونه یعنی شاید از ۱۰۰ صفحه به اینور میفهمی چه اتفاقاتی قبلا افتاده و الان چرا اینطوری و اینا من خودم وقتی نظرات خوندم و همچنین نمونه رو خیلی موافقش نبودم اما دقیقا بعد از ۱۰۰ به اینور جذابیتش زیاد شد و یه رمان عاشقانه و خودخواهی های که وجود داشت شد. بنظرم مثل اسمش این کتاب درمورد عاشقانه های یه دختر که اول فکر میکرد عشقشم به عنوان یه برادر دوست داره اما... یه جاهای داستان هم پلیسی بود و البته مزیت این رمان این بود که اگه از اول بری اخرشو بخونی تا زودتر متوجه داستان بشی، نمیشه هیچی دستت نمیاد:) ممنون ا‌ز نویسنده خوب این رمان. امیدوارم مفید باشه نظرم برای بقیه.

قلم نویسنده خیلی دوست داشتنی بود ، هرچند فراز و فرود داشت یه جاهایی عالی نوشته بود و یه جاهایی خوب و یه جاهایی معمولی . داستان خیلی پرکشش و خاصی نبود اما طوری ماهرانه نوشته شده بود که خواننده رو ترغیب به ادامه میکرد . از اواسط رمان بنظرم یکم تم داستان تغییر کرد طوریکه انگار دیگه شخصیت هارو نمیشناختم. درسته که بخاطر شرایط زندگیشون عوض شدن ولی این تغییر بقدری ناگهانی و شدید بود که توی ذوق میزد . عقیق بی دست و پا و بی زبون ، یکدفعه شد دختر همه فن حریف و زرنگ که همه ناگهان عاشقش میشدن و از پس همه کاری هم بر میاومد . عمید عبوس همیشه عصبانی با یه گفت و گو صدوهشتاد درجه عوض شد . پسرقصه از حالت معصومیت و ارامش یکدفعه ای میشه گرگ بارون دیده ... تم سنتی و حال و هوای خانوادگی داستان یکدفعه ای شد پلیسی جنایی تخصصی (سدسازی و ...) اما درکل کشمکش های کاراکترها باخودشون و ریشه یابی مشکلات عقیق با خانواده و نامزدش رو دوست داشتم و بنظرم آموزنده و درعین حال جذاب بود .

کتابش خیلی خوبه از همه نظر،، فقط کاش نسخه صوتی کتاب هرچه زودتر تهیه بشه. ممنون

اتفاقایی که توی کتاب می افتاد احتمال افتادنش تو واقعیت بسیار کمه .تصمیمای ادما...عکس العملاشون... همه فقط تو رمان ممکنه اتفاق بیفته ...و در آخر ناکامی شخصیت دختر در اثبات حقیقت و غرامتی که پسره به جاش داد ...در کل داستانی نبود که بخوام برای بار دوم بخونم.حتی تیکه های جذابی هم نداره که مورد علاقم باشه و بخوام بازخوانی کنم.افتضاح نبود اما ترجیحم این بود شروعش نمیکردم.