نظرات کاربران درباره کتاب وقتی خاطرات دروغ می گویند
۳٫۹
(۲۵)
نــےآیش🐋
"وقتی خاطرات دروغ میگویند" بیتردید یکی از میخکوبکنندهترین و تحیرآورترین کتابهاییه که در تمام زندگیم خوندم!
کتابی که بدون ذرهای اغراق از همون صفحه اول شما رو گرفتارِ خودش میکنه و بعد از تموم کردنش زبونتون بند میاد و نمیتونید در برابر عطشِ نوشتنِ مروری سراسر تحسین در موردش، مقاومت کنید.
بعد از مدتها که پلاتِ اکثر کتب معمایی لیست مطالعهم بههمدیگه شبیه شده بود؛ حالا داستانی رو خوندم که در نوع خودش بینظیر بود و قراره به کتابهایی اضافه بشه که با اطمینان صددرصدی به همه معرفیشون خواهم کرد.
سیبل هاگ در داستان بینقصش، با چیرهدستیِ تمام برای خوانندگان مسیری پر از تردید و هیجان، کتابی که نمیتونن زمین بگذارنش، پایانی به غایت مبهوتکننده و از همه مهمتر، داستانی که تا آخرین برگ همراه خودش غافلگیریهای غیرقابلحدسی به همراه داره، پدید آورده.
پس آمادگی خوندنِ کتابی که یک سروگردن بالاتر از اکثر رمانهای معماییه که تا به حال مطالعه کردید؛ رو داشته باشید. و فرصت سفر در دنیایِ حیرتانگیزش رو بههیچعنوان از خودتون دریغ نکنید!!
به دنبال آلاسکا
فوق العاده بود
با توجه به استقبال کمی که ازش تو ایران شده واسه همین اصلا انتظارشو نداشتم کتاب تا این حد خوب باشه
ولی حسابی غافلگیرم کرد!
tiam
هر کتابی که ترند نشه تو سوشیال مدیا ، شک نکن حرف نداره 😂
farez
چند سال پیش چاپ اول رمان رو خریدم و تو کتابخونه ام گذاشتم...گذاشتمش باشه تا زمانیکه یک کتاب آبکی میخونم، اینو بدم پشتش که بشوره ببره! و الان وقتش بود... شست و برد، اما خودش هم چندان اثر فوق العاده ای نبود...از نظر من نقطه عطف کتاب کیفیت بالای پرداختش به حسهای درونی راوی داستان بود.هر آن احساس میشد منِ خواننده جای شخص روایتگر هستم و اون عواطف رو تجربه میکنم. واضحه که نویسنده آدم چیره دستی در بروز احساساتش هست و این یعنی کتاب بیشتر از اینکه داستان باشه و ویژگیهای داستانی، مثل توصیف مکانها و اشخاص و...رو داشته باشه، یک حدیث نفس و جدال و کشمکشه......بخاطر همین به علاقه مندان ژانر جنایی پیشنهادش نمیکنم چندان، اما میتونه گزینه ی خوبی برای مطالعه دوستان علاقه مند به روانشناسی باشه.
در مورد داستان...یک پیرمرد آلزایمری که در روزهای آخر عمرش اعتراف میکنه قتلی انجام داده. و شخص راوی داستان که بدنبال حقیقت این قتله...
پایان بندی داستان منو شوکه نکرد، مایوس کننده نبود اما همونطور که گفتم قابل حدس بود.
farez
سلام جناب میلاد...
من زیاد آثار جنایی جالب نخوندم...گیوم موسو رو دوست دارم...دختری در قطار و بیمار خاموش و دوشیزگان هم گزینه های خوبی ان.
عذر تقصیر بابت تاخیر....
ali fattahi
طرد
milad
سلام دوست عزیز ، وقت بخیر. من بیشتر کتاب جنایی میخونم و دنبال یه کتاب جنایی معمایی خفن میگشتم و متاسفانه با این کتاب آشنا شدم از نظرات دیگران و نظر شما را هم خوندم میخواستم بیینم نظر خودم نسبت به کتاب چیه که دقیقا مشابه نظر شما بود. ممنون میشم از شما که چند مورد از کتاب های جنایی که خوندید و فوق العاده هست را پیشنهاد بدید ، چون واقعا یه کتاب که خسته کننده باشه آدم از خوندن تَرد میشه.
شیدا
البته من نسخه چاپی رو خوندم ولی با همین ترجمه بود.
کشش داستان خوب بود من تو یه روز تمومش کردم.
فضاسازی جالب که در حین داستان و دیالوگ ها انجام شده بهتر از فضاسازی یه مرتبه و کسل کننده بود.
داستانهای فرعی لابلای داستان که هم باعث ملموس تر شدن محیط برای خواننده میشد و هم در ادامه داستان بهشون رجوع میشد و مسیر بقیه داستان رو فرم میداد و یا ازشون نتیجه گیری اخلاقی میکرد که بنظر من خیلی جالب بود.
آزاده
تام که به خاطر آلزایمر تو خانه سالمندان نگهداری میشه به عروسش اولیویا از قتلی میگه که سالها پیش اتفاق افتاده تام انقدر خوبه که اولیویا بین این دو حس سرگردون میشه که ایا تام راست میگه یا توهم ناشی از بیماریه ولی پیگیری حرفهای تام نشون میده که در گذشته اتفاق وحشتناکی افتاده . اتفاقی که اثراتش گریبانگیر خونواده خوشبخت اونها میشه
داستان جذاب و پرکششی داره. شاید نشه صرفا داستان رو جنایی دونست اما اونقدر جذابیت داره که تا اخرش دنبال کشف معمای این قتل قدیمی باشی
Dark Lady
نمیشه بهش گفت جنایی
بیشتر یه درام هیجان انگیزه
اما دوستش داشتم و خوش خوان بود
وادارت میکنه که ادامش بدی
همه حدس هام هم غلط از اب در اومدن
خواهر گمشده آنه~
ازینکه این کتاب زیبا خیلییی کم دیده شده و الان کتاب های آبکی رو فقط به خاطر اینکه نویسندش یه داستان نوشته و معروف شده میخونن واقعا حرصم میگیره:)
حـسـن
ماجرای این کتاب جوریه که ادامه دادن داستان رو برات جذاب می کنه
خب آدم وقتی از خواندن یک کتاب لذت می بره که نسبت به اون کتاب و خواندن اون کتاب حس خوبی پیدا کنه و میتونه حس نویسنده رو وقتی که داشت کلمه کلمه این کتاب رو پشت هم میذاشت رو درک کنه من واقعا خواندن این کتاب رو توصیه می کنم.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
پدر شوهر اولیویا که الزایمر داره رازی را با او در میان میگداره.حالا اولیویا باید تصمیم بگیره که ای ن راز حقیقته یا ناشی از بیماری تام
هستش .داستان خوب شروع میشه هرچند از جایی قابل حدسه ودر پایا میتونست بهتر باشه.ولی خوندن داستان دلچسبه.
مهسا دختری کتاب خوان
در کل خوب بود اولش بخاطر جزئیات زیادش برام خسته کننده بود ولی بعدش بسیار جذاب شد حتما بخونید.
Sahar.Gh
کتاب بیشتر شبیه یه درام خانوادگی بود. به عنوان یه کتاب جنایی، کشش و جذابیتی که باید رو نداشت اما حوصله سر برم نبود. خوبیش این بود که نتونستم قاتل رو درست حدس بزنم. یه اثر متوسط و معمولی بود
در کل اگه بخوام به کسی کتاب جنایی معرفی کنم کتاب های خیلی بهتری برای انتخاب هست
مینا
ماحرای اتفاقاتی گیج کننده که از گذشته سایه اش رو بر جا گذاشته و حالا سالها بعد با نشان دادن خودش رازهایی رو برملا می کنه که کلید حل معما هست ،
کافه کتاب
کتابی بینظیر در ژانر جنایی
کاربر ۳۵۶۶۰۹۳
جالب تموم میشه
ayda
واقعا جذاب بود پشیمونم چرا زودتر نخوندمش
لیو چندین ساله از دوستش کیتی خبری نداره چون همه خیال میکنن فرار کرده این وسط پدرشوهر لیو که مبتلا به آلزایمره ادعاهای عجیبی در مورد کیتی میکنه جستجوهای لیو برای کشف حقیقت شروع میشه و...
یک لحظه هم داستان کشش خودشو از دست نداد و آخر سر هم قاتل همونیه که فکرشو نمیکنین!
ترجمه هم عالی👌
ayda
اونم خوندم درسته واقعا خیلی قشنگ بودن👍
zoha
جزو کنابهای مورد علاقه من هم هست. کلا از این نویسنده دو کتاب ترجمه شده که هر دوش رو دوست داشتم
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
رمانی از نویسندهی «پشت سرت را نگاه نکن»
«سیبل هاگ» نویسندهی انگلیسی است که سابقهی نوشتن چندین رمان موفق و پرفروش را در کارنامه دارد. رمانهایی همچون «پشت سرت را نگاه کن»، «دوگانگی»، «دستنیافتنی» و «وقتی خاطرات دروغ میگویند». چندی از آثار او در زمرهی پرفروشترین کتابها قرار گرفتهاند و علاوه بر انگلیس، در سطح بینالمللی و کشورهای مختلفی چون استرالیا، فرانسه، کانادا و آلمان نیز با استقبال کمنظیری مواجه شدهاند. یکی از خصوصیات بارز هاگ که باعث شده مخاطبان متفاوتی از گروههای مختلف با آثارش همراه شوند، توانایی نوشتن در سبکها و حالوهواهای مختلف است که این امر، جوایز متعددی را نیز برای کتابهای این نویسنده به ارمغان آورده است.
یک اعتراف شکبرانگیز
راوی «وقتی خاطرات دروغ میگویند» زنی به نام «اولیویا» است. او چندین سال قبل دوست صمیمیاش «کتی» را از دست داده است. کتی یک روز از خانه فرار کرده و هیچگاه بازنگشته است. حالا و پس از گذر سالها، «تام» پدر همسر اولیویا، اعتراف میکند که او کتی را کشته و دیگر از پس عذاب وجدان این کار برنمیآید. او محل دفن جنازه را هم نشان میدهد و پلیس جسد کیتی را پیدا میکند. همهی اینها نشان از درست بودن اعتراف پیرمرد دارند. اما او از آلزایمر رنج میبرد و بسیاری از جزئیات داستانش نیز با حقیقت نمیخوانند. اینجاست که اولیویا، پلیس و مخاطب داستان، سر یک دوراهی قرار میگیرند. در حالی که شواهد غیر قابل انکاری از جرم تام در دست است، آیا میتوان به حرفهای ضد و نقیض مردی مبتلا به آلزایمر استناد کرد؟ 😶
سعیده نبی زادا
حس میکنم
حجم
۲۶۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۲۶۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
قیمت:
۱۰۵,۰۰۰
تومان