نظرات کاربران درباره کتاب مثل بیروت بود
۴٫۳
(۲۳۸)
moonlight
اگه قبل از خوندن این کتاب، رمان " من چایت را شیرین می کنم " از همین نویسنده رو بخونین، داستان براتون جذاب تر میشه....
کاربر 4249020
ببخشید میشه پیدی اف کتاب را به این شماره ارسال نمایید مممنون میشم خیلی نیاز دارم ۰۹۱۵۶۲۵۳۴۱۰
کاربر 3791892
بهترین کتابی ک تو عمرم خوندم همین مثل بیروت بود، بود معرکه اس این کتاب
هرچی بگم کم گفتم
کتاب باز
به نظرم یه اشکال بزرگ داشت: ترسو بودن بیش از حد دختر حاج اسماعیل که واقعا در شان دختر یک سردار نبود ما از دختر خانواده نظامی تصور زینب سلیمانی رو داریم که میاد با صلابت جلوی کل دنیا سخنرانی میکنه نه این دختر ترسو که از همچی میترسید! درسته قبول دارم تحت فشار بود ولی ناسلامتی دختر یه خانواده نظامی اونم سپاه قدس از لحاظ تربیتی اینطور تربیت نمیشه اصلا، اونم دختر سردار سپاه قدس و به نظرم این حد از ترس دور از واقعیت بود و تصویر خوبی رو از دختر خانواده نظامی در ذهن مخاطب ایجاد نمیکرد.به نظرم نویسنده ضعف خودش رو در داستان پردازی و نویسندگی با این مسئله حل کرده بود که نمیپسندیدم اما از طرفی میشد استرس زندگی در یک چنین خانواده ایی رو تا حدودی درک کرد اما نباید اینقدر اغراق کرد و اینطور اون حس رو منتقل کرد که ما رو ذلیل نشون بده و یه گروه اغتشاش گر رو تا این حد قوی نشون بده که تا توی برگه ی اتاق دختر حاج اسماعیلم به طور خنده داری خبر دارن.
من آخر نفهمیدم ربط این شهرای لبنان با داستان چی بود! ؟ فقط اینکه پدرم مثل بیروت در هم ریخته و در عین حال آروم بود واقعا دلیل میشه اسم تمام شهرای لبنان رو بذارن رو فصلا؟! 😐
هفتصد و چهل و نه
چی بگم خوبه؟! بگم شاهکار، یا بگم فوق العاده و شگفت انگیز، حق مطلب ادا نمیشه!
این کتاب، طوفان بود!
نه میتونستی اون حجم هیجان رو تحمل کنی و دوست داشتی زودتر بفهمی آخرش چی میشه
نه دلت میخواست که تموم بشه😅
از نماز عصر تا نماز مغرب؛ یه نفس خوندم! در مورد یه شاهکار بی نظیر چی میشه گفت جز اینکه : دم نویسنده ش گرم🤗
.
این کتاب ظرفیت یه فیلم اکشنِ خفن مثل گاندو رو داره
Zahra.A.1
کتاب قبلی خیلی خیلی بهتر بود، عیب هایی که از نظر من توی این کتاب بود توی کتاب قبلی نبود، رفتار زهرا غیر منطقی بود، چهارچوب داستان قبلی تکرار شده بود، توصیفات زیاد بود، طول داستان فقط کشش داشت و جذابیت نداشت، یک سره زهرا حالش بد بود. داستان قبلی آموزنده بود عاشقانه بود بالا و پایین داشت بهت رکب زد، قسمت های اربعین و کربلاش اشکت رو درآورد و... اما این جلدش نه!
Taha
داستان فوق العاده تخیلی نوشته شده بود اما جذابیت و هیجانش بالا بود.
توصیف و تشبیه آنقدر توش زیاد بود که خیلی خسته کننده شده بود. البته این سلیقه ی منه و خیلی سختم میشه هر فکر و رفتار رو با یه تشبیه مخلوط میکنند. توی بریده هایی که از کتاب گذاشتن نمونه هاییش هست. به خاطر همین گفت و گوی بین شخصیت ها رو بیشتر دوست داشتم تا متن های ادبی خودگویی های شخصیت اول.
یه کم هم شدت غش و ضعف شخصیت های داستان اذیت کننده بود. دائم همه تو بیمارستان و زیر سرم بودن.
یه کم ساده بازیای زهرا، چه در مورد نفهمیدن اینکه گوشی و لپ تاپش احتمالا هک شده، نگفتن همه چیز به باباش، اینکه گوشی همه جا همراهشه حتی وقتی میره اتاق داداشش. اینکه بیخودی همه جا خودشو نخود هر آشی میکرد که از بقیه دفاع کنه. اینکه عناصر ضد انقلاب همه جا زیر نظر داشتنش و توی هر سوراخ و سنبه ای خبر از همه چیزش داشتن اذیت کننده بود.
بعد دختری که این همه اتفاقات وحشتناک رو از سر گذرانده یک سال خونه نشین میشه، بعد دانیال هم هیچکار نمیکنه هم به نظر من غیر منطقی بود. حتی به نظرم شدت حال خراب سارا و مرگش هم منطقی نمی اومد.
اما خلاصه و روی هم رفته داستان خوبی بود. تلاش قابل تحسینی از یک نویسنده ایرانی برای ثبت یک ماجرای پر هیجان. یه کم به صفحه بندی کتاب ها توی طاقچه ایراد دارم که متنی که باید صفحه ی بعد نوشته بشه که جدا بودنش از داستان قبل مشخص بشه رو با یه دکمه اینتر جدا میکردن که آدم متوجه تفاوت زمانی داستان نمیشد.
متشکرم از نویسنده و طاقچه.
VesaMHM
به همه کسایی که کتاب چایت را من شیرین میکنم را خوانده اند، پیشنهاد میکنم حتما این کتابو بخونن...
به همه کسایی که داستان امنیتی با کلی هیجان دوست دارن، پیشنهاد میکنم این کتاب بخونن...
به همه کسایی که دوست دارن با خوندن رمان سواد رسانه ایشون بره بالا زود همه چیو باور نکنن، پیشنهاد میکنم این کتابو بخونن...
به همه کسایی که...
سادات
عالیه
هر چی بگم بازم کم گفتم
از امثال زهرا تو این مملکت که زخم خورده خودی های ناخودی هستن اصلا کم نداریم...
هفتصد و چهل و نه
امثال؟یا امسال
sadat:)
خیلی قشنگ بود...
شاید دومین کتابی بود که اینجوری با خوندنش کیف کردم
همراه زهرا توی اتفاقات ترسیدم، لرزیدم و نگران شدم...
نکته ی جالبی که من توی خوندن کتاب توجهم رو جلب کرد اشاره ی نامحسوس نویسنده به حاج قاسم بود...:)
خلاصه که خیلی با کتاب حال کردم😄
پ.ن۱:نسخه ی چاپی رو خوندم
پ.ن۲:دست نویسندش درد نکنه🙃🌸
کاربر 8037454
جلد سومش هم هست باروت خیس واقعا خیلی قشنگه هیجانی تر هم هست
کاربر 4962253
من بیشتر یاد سردار قاآنی افتادم
(شاید چون اسم هاشون یکی بود)
Zahra.A.1
به نظر من که اصلا شبیه نبود
alireza
نویسنده از یک روند تکراری توی کتاباش استفاده کرده اون هم اینکه شخصیت اصلی داستان هاش همیشه حالت دفاعی سختی نسبت به بعضی چیز ها دارند و مرتب آنرا تکرار می کنند که فکر میکنم این موضوع کمی بیش از حد است امیدوارم در کار های بعدی خانم نویسنده این اتفاق صورت نگیره
• Khavari •
وقتی میخواستم شروعش کنم فکر نمیکردم ی جوری میخش بشم که نتونم تا پایانِ کتاب ازخودم دورش کنم...🤐😍
داستان پردازی نو
و توضیح جزییات انقدر دلپذیر بود که
با زهرای قصه بغض کردم،گریه کردم،
حیرت کردم وگاهی گوشه از قلبم ترک برمیداشت...💔
_از اون کتابای رنگی بود که دلم نمیخواست تموم بشه🍒🍬🍯
کاربر 8037454
جلد سومش اسمش باروت خیس ه خیلی بهتره
علی اکبر
واقعا زبان نمیتونه حس واقعی رو منتقل کنه چقدر زیبا البته خواندن ( چایت را من شیرین میکنم) قبلش بهتره حتما بخونید باید دست چنین نویسنده هایی رو بوسید
•|تُرنــــــجْ|•
قلم نویسنده و توصیفات به کار رفته در ادبیات داستان خاص و دلنشین بود و منو به تحسین وا میداشت
اما داستان بیشتر شبیه رمان های آنلاین اینترنتی بود؛
یه داستان خیال گونه با شخصیت های آرمانیِ قهرمان که مطابق ذائقه دختر و پسرای قشر نوجوان مذهبیه و ذهنشون رو میکنه پر از فانتزی های دور از واقعیت!
یه انتقاد دیگه اینکه نمیفهمم چرا یه دختر چادری مذهبی(زهرا) باید انقدر جزئی به چهره مردهای داستان خیره بشه و اونا رو با رنگ چشم و مو و چهارشانه بودن و...توصیف کنه و با اون صفت خطابشون کنه!!
saghar
آفرین به نویسنده کتاب عالی و زیبا تصویر گری کرده بود
لذت بردم
گلناز
لطفا جلد سومش باروت خیس رو هم قرار بدین
وسکا بانو :)
ادامه داره هنوز این داستان برای همین زیاد بهش نپرداخته بود
کاربر ۱۴۱۸۴۸۴
لطفا به طاقچه بی نهایت اضافه کنید
فاطمه
عالی بود خیلی عااااالی بود
fa.rajab
کلمه ی عالی برای این داستان فوق العاده کمه...
سراسر هیجان، ترس، و البته پر از تلنگرای خاص👌🏻
از همینجا به نویسندش بابت این اثر فوق العاده تبریک میگم🌺
fatemerastgar
رمان دوم از مجموعه چایت را من شیرین میکنم ، اولین چیزی که نظرم رو جلب میکنه متن به شدت گیرا و دوست داشتنی نویسنده است ، تشبیه ها و آرایه ها و استعاره هایی که در متن به کار رفته خیلی با ذهن مخاطب بازی میکنه و در عین روان بودن باعث درک بهتر فضا داستان میشه،(البته، این موضوع کاملا سلیقه ایه، نظرات رو هم خواندم و فهمیدم که یه سری دوستان کاملا متضاد با من فکر میکنن😅) فضاسازی و داستان پردازی نویسنده به شدت ملموسه و همزاد پنداری مخاطب رو با خودش همراه میکنه، اتمسفر داستان به شدت حس ترس و استرسی که شخصیت ها تجربه میکنن رو به مخاطب انتقال میده که باعث میشه کتاب رو نتونید زمین بزارید، ( به طور واضحی بعضی قسمت های کتاب ضربات قلبم بالا میرفت و تنم از هیجان مور مور میشد) نکته دیگه این که نویسنده از قدرت نویسندگی بالایی برخوردارند و به سوالاتی که ذهن مخاطب رو درگیر میکنه جواب های خوب و قابل درکی میدن، متن به شدت منسجمه و هر کدوم از اتفاق های داستان پیامد خودش رو داره، از پتانسیل شخصیت ها به خوبی استفاده کرده و به خوبی به شخصیت ها پرداخته، به شکلی که مخاطب بعد از مدتی کاملا شخصیت ها رو میشناسه ، انگار که چند سال باهاشون زندگی کرده
این که ماجرا های داستان های خانم اسعد دوست شخصی هستند رو هم خیلی دوست داشتم، ولی ای کاش انتهای داستان بیشتر روی این موضوع مانور میدادند (دوستانی که کتاب رو تا آخر خواندن متوجه میشن) ....
اما چیزی که میشه گفت خیلی اذیت کننده است و واقعا یه جورایی تو ذوق مخاطب میزنه ، شخصیت پردازی نه چندان مناسب شخصیت اصلیه، منظورم اینه که (اگه یه دختر عادی بود اینقدر تو ذوق نمیزد:))
نویسنده اوایل داستان دختری رو به ما معرفی میکنه که شوخ و شنگه، زرنگه، مهربونه ولی بیشتر از همه شهامت داره،( باتوجه به متن که دنبال هیجان بوده، توپ چند لا میکرده، فوتبال بازی میکرده، از درخت بالا میرفته و...) با توجه به اوایل داستان ، مخاطب انتظار شخصیتی رو داشت که اینقدر در شرایط حساسی که توش قرار گرفته بود، حکم عروسک خیمه شب بازی رو نداشت و اینقدر ناشیانه عمل نمیکرد، به عنوان مثال ، جایی از داستان که روی کاغذ چیزی نوشته بود و میخواست به پدرش اطلاع بده و اون پیام اومد، باید متوجه میشد ( یا حداقل احتمال میداد) که سیستم های شخصیش حک شدن، در حالی که ترس باعث میشد حتی نتونه درست فکر کنه
به هرحال این رمان رو خیلی دوست داشتم، پیشنهاد میکنم که کتاب بعد از این یعنی« باروت خیس» رو هم مطالعه بفرمایید
ممنون🌹❤️
کاربر ۲۱۲۵۲۸۵
سلام، کتاب خوبیه، فقط خیلی زیادی حاشیه رفته و اب بش بسته شده بود، مخصوصا زهرا که دائم درحال توضیح احوالات خودش و زمین و زمان بود. نسخهی «من چایت را شیرین میکنم» خیلی بهتر نوشته شده بود.
این کتاب رو به همهی کسانی که کتاب «چایت را من شیرین میکنم» رو خوندن توصیه میکنم.
- ریحون
فوق العاده عالیی قلم زیبای نویسنده باعث شد کل کتاب رو توی سه چهار ساعت تمام کنم 😍
هیجان داستان اونقدرررر بالا بود و خفن بود که گاهی خودمو تصور میکردم توی اون مکان و زمان و شرایط
خلاصه که بینهایت زیبا بود
متظر جلد سوم هم هستیم(((:
رهگذر
داستان با کلی توصیف غم انگیز شروع شد و از همون اول نویسنده جهت گیریش رو مشخص کرد. اوایل کند و بی حال جلو رفت ولی وقتی داستان اصلی شروع شد به یک تعقیب و گریز جاسوسی پرهیجان تبدیل شد.
داستان جالبی بود و خیلی هیجان انگیز و جذاب.
به شروع اولش نمیخورد اینقدر هیجان انگیز بشه. دوستش داشتم.
Zeinab
عالی بود واقعا دقیقا همون سبک رمانی بود که من دوسش داشتم
حوری
کتابی بسیار جذاب و پر هیجان بود و البته تلخ. تلخی که چقدر قدر مدافعان امنیت کشورمون را نمیدونیم و خیلیامون این مردان مرد را با تهمت های پوچ آزار میدیم خسته نباشید میگم به نویسنده که با داستان پردازی جذاب به شدت خواننده را همراه کرد و هم پای قهرمان قصه استرس کشیدیم ، ترسیدیم و شوکه شدیم
نَعنا🌿
خوندن این کتاب رو برای اوقات فراغت حتما پیشنهاد میکنم.
داستان و سوژه کتاب خیلی عالی و پرکِششه و باید به ذهن خلاق خانم نویسنده تبریک گفت.
از یک جایی به بعد کتاب رو نمیشه کنار گذاشت و باید شاهد غرق شدن در داستانی پر از هیجان و تنش های بی پایان بود.
مشکل بزرگ من با این کتاب و «چایت رو من شیرین میکنم» ادبیاتشونه، ادبیات کتاب من رو جذب نمیکنه و روان نیست و سرشار از آرایه های غیرضروری و گاهی مطالب شعارآمیزه.
و در بعضی قسمت ها، داستان به سمت الگوبرداری از رمان های عامیانه پیش میره که باعث سطحی شدن کتاب میشه.
ولی خیللللی زیاد پیشنهاد میشه و خواندنیه.
مفرد مونث
کتابه قشنگی بود . البته این کتاب رو بعد از ( چایت را من شیرین میکنم) بخوانید شاید خیلی بهتر کتاب رو درک کنید و براتون جذاب تر باشه . ولی از نظره من"چایت را من شیرین میکنم " قشنگ تر بود یکی از خصوصیات خوبه این کتاب تشبیه ها و استعاره های زیبایی بود که به کار رفته بود بسیار زیبا بود یک چیزی که باعث میشد ساعت ها پای کتاب بشینم و متوجه نشم چجوری گذشته قلمه نویسنده بود خانم بلند دوست واقعا قلمشون عالیه 🌸👌🏻
zahra sadat-87
به قول کاربر هفتصد و چهل و نه چی بگم خوبه؟!😍
میشه گفت این داستان ادامه کتاب اول نویسنده یعنی کتاب "چایت را من شیرین میکنم" هست جوری هم هست که اگر کتاب قبلی رو نخونده باشید این کتاب رو متوجه بشید
شخصیتها جز خانواده زهرا و جند نفر دیگه همون شخصیتهای کتاب اول هستن
یه نکته ای هست اونم اینه که کتاب قبلی نویسنده درباره داعش و جنایت های داعش توضیح داده بود جوری که مثل برای همسن و سالهای من یعنی ۱۳-۱۴ سال درگیری ذهنی و ناراحتی داشت
اما این کتاب اینجوری نبود
داستان از زبان دختری به نام زهراست که فرزند یکی از فرماندهان سپاه قدسه به نام حاج اسماعیل زهرا میشه طعمه ای برای اجبار همکاری کردن پدر با منافقین و استخبارات عربستان
داستان برای اونایی جالبه که کتابهای خفن و اکشن دوست دارن
تا لحظه آخر عمرا بتونید حدس بزنید چه اتفاقی انتظارتون رو میکشه
از این لحاظ که واقعا فضایی مبهم و مه آلود داره که باید قدم به قدم با زهرای داستان جلو برید
خیلی خیلی ممنونم از طاقچه بی نهایت و نویسنده محترم خانم بلند دوست🌹🌹
کاربر ۱۱۲۹۸۶۰
یک داستان پردازی عالی که تا لحظه اخر نمتونی حدس بزنی چی به چیه
اونهایی که معمایی جنایی دوست دارن حتما بخونن خیلی چسبید اصلا نتونستم کتاب رو زمین بذارم تا وقتی کل داستان تموم شد
z327
بسیار عالی و روان بود. من چند کتاب رو اخیرا بخاطر کشش ناکافی کنار گذاشتم اما این کتاب و همینطور کتاب قبلی نویسنده (چایت را من شیرین میکنم) واقعا کشش داشت و هر دو رو توی یک روز خوندم. واقعا باید یک خدا قوت و تشکر به نویسنده گفت. خوندنش رو حتما حتما بهتون پیشنهاد میکنم. در پناه حق باشین و التماس دعای فرج🌼🍃🌸🌹
hiba
کتاب ادامه داستان چایت را من شیرین می کنم است، اما ازنگاه شخصیتی جدید به نام زهرا. چایت را من شیرین میکنم بیشتر حول محور نگاه غربی ها به ایران وهویت شناسی واسلامشناسی دختری به نام سارا وخانواده اش بود ودراین بین به نقش ونفوذ داعش ومنافقین دراین نگاه اشاره می کند. هرچندکه من روند داستان کتاب اول را بیشتر دوست داشتم اما داستان پردازی وکشش وهیجان این کتاب بیشترو جذاب تر است وداستان این بار به ایران و امنیت ایرانی ربط پیدا می کند ودغدغه های قشری ازجامعه که همیشه موردتهاجم خیلی ها قرارگرفته است. همچنان توی این کتاب همانند داستان قبلی ضعف هایی وجود داردکه بازهم هضمش رابرای خواننده سخت می کندکه به نظرم می شد روی آن ها بیشتر کارشود تاباورپذیرترجلوه کند مثل شخصیت اصلی دوکتاب که منشاء همه ی این ماجراهاست ونحوه روی کارآمدن واسلام آوردنش. بااین وجود دوست داشتنی وقشنگ بود وپیشنهاد می شود
کاربر 8535736
زهرا چرا اینقدر رو مخ بود! واقعا دختر نظامی و اینقدر ترسو؟ اخرش که همه فهمیدن. این پینهون کردن های احمقانه اش رو مخ ادم بود. بعد مثلا میگفت یک هفته بی خبری از ناشناس...این اگر واقعا ترسیده بود و دختر یک فرمانده بود توی اون یک هفته بی خبری یه کاری میکرد. یا مثلا میگفت نه نه با خانوادم کاری نداشته باشید هرکاری میکنم براتون! واقعا این حجم از ترس و حماقت برای دختر یک فرمانده است.
من که به سختی رمان رو خوندم. شخصیت اصلی به شدت ساده، ترسو، زر زرو و اصلا بهش هرچی میخوره جز یک دختر فرمانده. فقط و فقط خانواده اش اولویتش بودن و نه کشور و وطن.
Mary Nik
و نه حتی جون بقیه آدمها
برای سن نوجوان خوب بود که هیجان دوست دارن
🌼
دلچسب.! شده یک کتاب رو با هیجان ورق بزنی؟ ناگهان کتاب رو ببندی و کارگاه بشی و تکه های پازل رو کنار هم بزاری؟ شده قدری در کتاب غرق بشی که حس کنی اونجایی و برای رهایی و کشیدن نفس عمیق کتاب رو ببندی؟ حتما شده برای من این کتاب حداقل قسمت هاییش اینطور بود گاه خودم رو کنار زهرا،دانیال،عقیل،سارا،طاها میدیدم
شاید برخی خرده بگیرید بابت برخی جمله بندی های به اصطلاح قلمبه سلمبه مثلا:«افکار بدطینت چون پسر به ابلیس صفت، سنگ بر شیشه ارامشم میکوبید» اما به نظرم باید به این نکته توجه داشت که این ها از زبان شخصیت زهرای نویسنده بود و این طبیعیه که نویسنده چنین بگوید پایان بندی خوبی هم داشت و یک نقد که قبول دارم و در بین نظرات هم چشم گردوندم تا ببینم منفعل بودن زهرا در همکاری با پدر و برادرش و ترسو بودنش و کمی خنگ بودنش بود مثلا میشد از یک جایی به بعد داستان رو برادر یا پدرش به ترفندی برسونه (مثلا وقتی بردنش ستاد)یا اینکه واقعا من ادم معمولی همون اول داستان فهمیدم زهرا چطور داره کنترل میشه بعد اون نفهمیده بود😐
فقط یک چیزی اذیتم میکنه کاش چاپیش رو میخریدم تا بیشتر لذت میبردم😅
(اون قسمتی که گفتم کتاب رو ببندی برای من خاموش کردن گوشی بود 🙁)
نسكافه
از خواندنش لذت بردم، ادامه کتاب چایت را شیرین میکنم بود.
جلد بعدیش یعنی باروت خیس رو هم بخونید.
saleh sadri
کتاب مثل بیروت بود در ادامه داستان چایت را من شیرین میکنم و نوشته خانم بلند دوسته.
قصه این بار قصه ی انتقام است اما چه کسی خنجر تیز انتقام را کشیده است ؟و چه کسانی با بی گناهی زخمیِ این خنجر شده و میشوند ؟
پا گذاشتن شخصیت های جدید به داستان از جمله زهرا ،دختر یکی از سرداران سپاه پاسداران ، مسیر داستان را مجذوب کننده و پر هیجان کرده است .
من نسخه چاپی این کتاب رو خوندم و واقعا از اعماق وجودم لذت بردم؛از زیبایی نگارش و چینش کلمات ،از توانایی در قصه پردازی ،از گیرایی قلم خانم بلند دوست و از کشاکش پر تلاطم داستان .من با این کتاب بغض کردم ،درد کشیدم، وحشت کردم و ...حظ بردم ...
میگن کتابی خوبه ک بتونی جای شخصیت هاش زندگی کنی و من این تجربه رو در مورد این کتاب قطعا داشتم و حتما توصیه اش میکنم.
کاربر 5814341
متاسفانه این کتاب توصیفات زیاد داره خیلی خیلی تخیلیه رفتار زهرا اصلا عادی نیست واقعا اگر میدونستم اینجوریه اصلا کتاب رو نمیخریدم چایت را من شیرین میکنم و باروت خیس عالی بودن اما این نه
amir ataei
ادامه رمان من چایت را شیرین میکنم که به نظرم به قوت اولی نمیرسد.
داستان پردازی خوب بود مثل جلد اول اما برخی رفتارهای دختر حاج اسماعیل خیلی احمقانه است. به نحوی که چند بار باعث میشد از شدت حرص مطالعه ادامه داستان رو متوقف کنم.
برخی از روش های پیشبرد قصه عین کتاب قبلی است و از این جهت تکراری شده است. در هر صورت زحمات نویسنده محترم مورد تحسین بود.
کاربر ۷۰۴۸۹۱۴
این کتاب یک شاهکاره
انقدر جذابه که من وسطش یک لحظه هم نمیتونستم ول کنم
خییلییییییییی قشنگههه
کاربر 6399047
ادمی نیستم که بخوام زیاد از یه چیزی تعریف کنم ولی واقعا این کتاب و کتاب قبلی اش حال و هوامو خیلی عوض کردن انقدری که دو روزه دنبال زندگینامه شهدا هستم و با هر خطی که میخونم از دوری خودم از زندگی هاشون گریه میکنم.تحول خیلی سخته ولی وقتی مطمئن باشی مسیرت درسته هیچ شکی به راهت نمیکنی.خوندن این کتابو به کسایی توصیه میکنم که از تحول نترسن هر چند که مذهبی هم باشیم اما هنوز یه جاهای کارمون میلنگه و نیاز به تغییر داریم.
خسته نباشید میگم به نویسنده.قلم زیبایی داره و وقایع رو خیلی خوب توصیف کرده هم لذت بردم هم اشک ریختم. به امید جلد سوم با داستان جذاب.
سارا
بعد از خواندن کتاب «چایت را شیرین میکنم»، دلتنگ شده بودم...
اصلا اطلاع نداشتم که جلد دوم کتاب به چاپ رسیده تا اینکه کاملا اتفاقی با کسی آشنا شدم که این رمان و جلد دومش رو با نام دیگه ای یعنی«مثل بیروت بود»خونده بود.
با ذوق شروعش کردم و هرروز خوندمش و باهاش زندگی کردم.
این حد از ابتکار برام جالبه بخصوص داستان سرایی در زمینه مسائل پیچیده ای مثل سیاست.
قلم خانوم بلند دوست قابل تحسینه و خییلی خوشحالم که اثر ایشون رو خوندم و کلی لذت بردم.
رایحـــ🌱✨ــه
کتاب عالی با داستان پردازی محشر🎆
این کتاب جلد اول داره و در واقع این جلد دوم کتاب هستش
اسم جلد اول هم «چایت را من شیرین میکنم» هستش که درباره سارا خواهر دانیال و حسام شهید هستش
حتما جلد اول رو هم مطالعه بفرمایید
واقعاً دست نویسنده بابت این رمان های مذهبی درد نکنه🌹
معمای عشق♡ (ℬ•ℳ)
⚘به چه مشغول کنم دیده و دل راکه مدام🧡
⚘دل تو را میطلبد ، دیده تو را میجوید…
.
💮....“صائب تبریزی
.
سلام وعرض ادب و ممنونم از نویسنده بزرگوار 🍃📕
.
کتاب مثل بیروت بود کتابی عالی با داستان دوست داشتنی بود قلم نویسنده بسیار زیبا بود و از جلد قبل جملات را هنرمندانه تر به کار میبردند وجملات ادبی قشنگی را در مورد اتفاقات و جملات ساده بیان میکردند و نگاه متفاوتی تشبیه رااستفاده میکردند ودوستانی که قصد خواندن این کتاب را دارند جلد قبل کتاب با عنوان (چایت را من شیرین میکنم )را مطالعه کنند به نظرم بیشتر با موضوع فرعی داستان ارتباط برقرار میکنند ودرک می کنند .
من خیلی این کتاب دوست داشتم ممنونم ازشما🌹🌱
زهرا رحمانی
فقط میتونم بگم بیصبرانه منتظرِ ادامهی داستان و کتابِ جدید هستم🥺❤
مکروبه
تقریبامثل کتاب های آقای حدادپورجهرمی بود امنیتی وپلیسی وجذاب...
zahra 84
خیلی کتاب خوبی بود اما متنش مشکل های کوچکی برای خواننده به وجود می اورد.سوالم اینه که ایا کتاب من چایت راشیرین میکنم ادامش هست یاقبلش باید میخوندیم واینکه بعد از این کتاب جلد دیگه ای هم نوشته شده یانه؟
Soha
سلام بله باید قبلش کتابه چایت را من شیرین میکنم رو میخواندید ولی نویسنده یه جوری کتاب رو نوشته که اگر هم قبلش این کتاب رو نخونید مشکلی توی متوجه شدنه داستان به وجود نیاد. ولی حتما چایت را من شیرین میکنم رو بخوانید چون به نظره من بهتر از "مثل بیروت بود" هستش جلد سومش هم به زودی میاد فکر میکنم 🌸
Fatemeh_Salari
خوب نبود عالی هم نبود نمیشه توصیف کنم اینقدر که خوشم اومد وقتی یه صفحه شو میخوندی دوست داشتی سریع بری بعدی
پیشنهاد میکنم به کسایی که علاقه به هیجان دارن بخونن ..:)
Lajevardi
واقعا کتاب شیرین و جذابی بود
به اونایی که داستان های امنیتی دوست دارن توصیه میکنم بخوننش
فقط یه سوال نوشته ادامه دارد ... یعنی جلد سومی هم در کاره؟؟ اگر بله نوشته شده؟؟ اسمش چیه؟؟
سید بسیجی
یک کتاب خیلی زیبا و جذاب و هیجانی
توصیه میکنم حتما بخونید
🙏🙏🙏
hana18
عالی بود
Mary Nik
بیشتر به درد سن نوجوان میخورد بخاطر هیجانش
داستان غلط و اشباه زیاد داشت
mahdi zeinali
خیلی کتاب خوبی بود😃☺️
اگه به داستان های هیجانی/تخیلی علاقه دارید،بهتون پیشنهاد میکنم.
اما یه نقطه ضعفی داشت؛اونم این بود که نویسنده ، شخصیت زهرا رو خیلی ترسو جلوه داد.
به نظر من دختر خاج اسماعیل انقدر ترسو نیست.
درسته،اگر هرکس دیگه ای هم در این موقعیت قرار میگرفت میترسید، اما نویسنده پیاز داغش رو زیاد کرده بود،که البته همین پیاز داغ هم موجب هیجانی شدن داستان میشد.
درکل خیلی کتاب خوبی هست👌🏻👌🏻
البته میشه گفت که جلد دوم کتاب چایت را من شیرین میکنم هستش.
ممنون از عوامل این کتاب🙏🏻
طاقچه نشین
قشنگ بود.
من که خیلی کیف کردم! حس کردم چقدر نیازه که شجاع تر بشم و ظرفیتم رو برای تجربه ی خطر در راه عقیده، وسیع تر کنم! تقریباً یک نفس خوندم و البته این از مزایای کتابخوانی توی گوشی هم هست که میشه توی هر حالتی دست گرفت و خوند.
فقط یه سوال ذهنم رو مشغول کرد و اون اینکه این داستان ها حقیقت دارن؟ یعنی ممکنه رخ داده باشن و ما متوجهش نشده باشیم یا در اون ابعاد رسانه ای نشده باشه؟
کاربر 3623878
حال و هوا و فضای این مدل داستانها را بسیار می پسندم و لذت میبرم ولی بقدری کشدار ،طولانی و خسته کننده بود که تر جیح دادم بعد خواندن مقداری از داستان راحت عبور کنم وفقط صفحات پایانی را بخوانم
کاربر 1309049
قشنگ
هیجان انگیز
جذاب
من هر کتابی رو نمیپسندم و با وجود مشغله هام هر کتابی رو نمیتونم زود تموم کنم اما این عالی بود دو روز طول کشید خوندنش اونم بخاطر هیجان بالایی که داشت مجبور بودم بین هر ۲۰_۳۰ صفحه به خودم استراحت بدم.
.
قسمت بعدیش اگر چاپ شده به من اطلاع بدین
حجم
۲۴۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۵۶ صفحه
حجم
۲۴۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۵۶ صفحه
قیمت:
۷۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰۷۰%
تومان