نظرات کاربران درباره کتاب چشم سیاه دوست‌داشتنی

چرررت به معنای واقعی، انار رمان و یه بچه نوشته، هیچ عمقی نداره ، هر موجود نری هم که از کنار دختر رمان رد شده عاشقش میشه

خوب بود.با خواندنش حس خوبی داشتم.کتاب های دیگرخانم حسین پور رو خونده بودم قلم شیوایی دارند

به نظر من وقتی در یک رمان وضعیت شخصیت داستان رو شرح میده خواننده متوجه فقره اون شخصیت میشه دیگه لازم نیست خیلی اغراق بشه که مثلا در خونه زنگ زده بود یا دسته سوخته کتری یا چیزهای دیگه ....

کمه کاش ادمه داشت

قشنگ بود

قشنگ بود.هم حس خوب بهت میده هم یه جاهایی غم انگیزه.اینکه چطور یه آدم با داشتن اراده قوی جلوی سختی های زندگی دوام میاره خیلی جالب بود و اینکه چقدرعشق میتونه انگیزه خوبی برای ادامه زندگیت باشه.

داستانش بد نبود ولی خیلی خیلی کش پیدا کرده بود آخرش هم که دیگه از واقعیت بدور بود

کتاب خوبی بود بعنوان رمان جذاب و من با خواندن این کتاب اراده ام زیاد شد و از قشر آسیب پذیر جامعه گفته شده که چقدر خودشون رو با عزت نفس بالا کنترل میکنن .ولی خیلی طولانی بود .

با خسته نباشید به نویسنده ی گرامی داستان هیچ جذابیتی نداشت وداستان پردازیش مصنوعی بود خیلی زیاد یه نوع داستان که حس میکردی برای بچه ها میگی خیلی به زور خوندمش توصیش نمیکنم من نظرات کاربرانو خونده بودم ولی نمی دونم چرا گرفتم این کتابو میخواست بگه نوار یه دختر تنها خودش تنهایی چه میکنه یا اون عشق مسخرشون مثلا یه پسری که از یه خانواده ی این همه با سواد و تحصیل کرده و باشعور باشه آیا توی دانشکده این نوع حرف زدن و برخورداش با هم جور در می اومد😐کل کل کردن های بی مزه و الکی به اینم آخه میشه گفت کتاب یعنی فقیر بود باعث خجالته 😐که نویسنده از در کهنه بگیر تا دسته ی کتری سوخته رو همش فریاد میزد یا تک تیر چراغ برق کوچه کتاب مسخره تر از این ندیده بودم کاملا مصنوعی و الکیه

داستان عاشقانه و جذاب بود

خیلی آبکی و سطحی بود و دور از واقعیت کی روز اول دانشگاه پسر تا میره تو کلاس شروع میکنه به تیکه انداختن یا عاشق شدن یهویی اخه زیادی رویا بافی بود