نظرات کاربران درباره کتاب این کتاب را ممنوع کنید

این یکی از بهترین کتابهایی است که درباره کتاب خوندم. مبارزه برای چیزی که دوست دارید و قضاوت نکردن. اینکه درباره هر چیزی که میخواید محدودیت بزارید ولی خواهشا دور کتاب رو خط بکشید. دختر این قصه برای کتاب مورد علاقه اش میجنگد، برای همه کتابهای کتابخانه مدرسه اش. کتابخوانها از خواندن این کتاب درباره یک کتابخوان لذت خواهند برد.

زدم مطمئن نیستم و دلیلش رو میگم . شاید چون هرکسی نمیتونه با برگ برگ این کتاب اشک بریزه . کلماتش رو روی قلبش حس کنه و بفهمه ایمی ان دقیقا چی کشیده . شاید برای بعضی ها این کتاب فقط یک داستان عجیب باشه که تا آخر عمر هیچوقت تجربه اش نکنه . من اسم این کتاب رو دیدم ، و به پنج سال قبلم رفتم . دوباره رفتم دوباره رو ... و دیدم صحنه هارو جلوی چشمام . ولی پایانش خوش بود . دلم میخواست برم ایمی رو بقل کنم و بگم : تو خیلی قوی بودی ! تو دوستانت رو در کنارت داشتی و مهم تر از همه خانواده ات بدجوری پشتت بودن ! بهت حسودیم شد ولی خوشحالم که از پسش بر اومدی ! تو یه قهرمانی دختر ! انگار باهات همراه بودم . اما تهش بهم گفتی تو شکست خوردی ، برعکس من . و اونجا بود که دیگه بقیه داستانت رو نفهمیدم . لحظه به لحظه داستان منتظر بودم نویسنده یه چیزی بگه که بگم خب نه ! برای من فرق داشت . ولی تا نقطه پیروزی ایمی ، داشت داستان منو می نوشت . از هیئت مدرسه و بچه ی یکی از والدین که با ایمی دوست میشه ، نزدیک میشه ، انگار خنجر میزنه ولی نه نمیزنه ( این یکم با من فرق داشت ) . از کتابدار مدرسه ، از دوستان نزدیکش ، از کتابایی که میخوند !! ........ خیلی اوقات وقتی کتابی رو میخونیم ، سعی میکنیم با شخصیت اصلی همراه بشیم ، کم پیش میاد بخوایم با خودمون واقعا مقایسه اش کنیم . ولی این تنها کتابیه که خودمو توش دیدم و برای همین با ایمی آن مقایسه اش کردم . شاید تفاوت هامون یکم زیاد بود ، ولی قلب داستانش ، عین حقیقت زندگی خودم بود .... اگر کتاب رو میخونید ، با همه ی قلبتون بخونید. برای همه رنج سنی صد در صد تاثیر گذاره چون شخصیت ها از همه سنی هستن ، والدین ، کادر مدرسه ، تینیجر ها و ... نویسنده اش بدجوری با قلمش کوبید رو قلبم :)

داستان درباره یک دختر کلاس چهارمیه عاشق کتابه که وقتی به کتابخونه مراجعه می‌کنه تا کتاب محبوبش رو مجدداً به امانت بگیره متوجه میشه که کتاب توسط انجمن مدرسه ممنوع شده و... کتاب خیلی دوست داشتنی و روانی بود، نه تنها کتاب های خوبی رو در قالب داستان معرفی می‌کرد بلکه به کودک یاد می‌داد بیش از حد سر‌به‌زیر بودن و کوتاه اومدن کار درستی نیست، بلکه باید برای حق خودتون تلاش کنید و اون رو به دست بیارید

این کتاب یکی از بهترین کتاب های انتشارات پرتقال هستش و هرکی که کتاب خوندن و البته هیجان رو دوست داره این کتاب رو باید بخونه و اگه نخونه از دستش رفته چون این کتاب خیلی خووووووبه

فوق العاده، جذاب، هیجانی، متن روان و ارتباط با کتاب این کتاب بی نهایت عالی بود🌿❤️

عالی بود. بیشتر در مورد کتاب ها و ممنوع نکردنشون بود و من با همه نظراتشون موافق بودم. حتما این کتاب رو بخونید.🦋

💯 به شدت پیشنهاد میشود . ‌ 🔰می‌تونم بگم از بین بهترین کتاب‌ها ، اولینه🥇 شاید تا ۱۰ ، ۱۵ صفحه اول خوشتون نیاد ولی به بعد قدری جذاب میشه. احتمالا توی چند روز تمومش می‌کنید . ‌ 🔰کتاب در مورد یک دختره که کتاب مورد علاقه‌اش که در کتابخانه مدرسه بوده ، ممنوع شده . و به کمک دوستاش مخفیانه اون کتاب ها رو میخرند و بین هم پخش میکنن تا اینکه ... ‌ ‌ 🔆 کتاب از نظر آموزشی هم حرف داره و حدودا مفیده .

داستان‌ مبارزه‌ی ایمی‌آن دختر کوچک قهرمان "رئیس کل و کتابدار ارشدِ ک.ک.ک.م." با انجمن مدرسه برای حذف ممنوعیت کتاب‌های کتاب‌خونه. خلاقیت ذاتی بچه‌ها در شرایط سخت رو نشون داده. در ظاهر کتاب ها رو گفته ولی در باطن اهداف دیگه ای رو پیش برده.

یکی از فوق‌العاده ترین کتاب هایی که تا حالا خوندم:)🙂 شخصیت ایمی ان خیلی شبیه من بود. تسلیم نشد و تا آخر قوی موند ساکت ننشست و شجاعانه تصمیم گرفت. این کتاب خیلی چیز هارو بهمون یاد میده 💜💜💜 داستانش هم درمورد یک دختره که کتاب مورد علاقش از طرف مدرسه ممنوع میشه و اون با دوستاش میخواد جلوی ممنوع شدن کتابارو بگیره....🍓

این جزو بهترین کتاب هایی بود که خواندم

فوق العاده بود:)))

واقعا نمیدونم باید چی بگم. این گتاب در عرض سه چهار ساعت تموم شد و ایمی خیلی قوی بود، خیلی قوی بود که نذاشت آدمایی که از یک چیز هیچی نمی دونن ولی توش دخالت می کنن، آدم بزرگ هایی که خیلی وقت ها به خاطر اینکه خاطراتشونو از یاد بردند میان و همه چیز رو خراب می کنن. ایمی خیلی قوی بود که با این آدما جنگید نه تنها نذاشت کتاب محبوبش رو از خودش و بقیه آدما بگیرن نذلشت بقیه کتابارم از دنیای بچه ها حذف کنن اینکه ایمی همسن و سالم بود لذت بردم. انگار تو همین مدت کوتاه باهم رفیق شدیم و با زبونی مه هیچکس تو دنیا نمی شنوه باهم دیگه حرف میزدیم درباره احساساتمون مشکلاتمون و صد البته کتابامون پ. ن: عاشق کتابدار مدرسه شدم. عاشق نظراش(و لباساش)

خداااااااااااااا من که عااااااااااااشق این کتااب شدممممم🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩😍😍😍😍😍😍😍😍😍🤤🤤🤤🤤🤤 پایانشو دوست داشتم شخصیت ها خیلی خوب و متفاوت بودن🙂🌸🌸 حتمااااااااا بخونینش⚘⚘⚘⚘⚘

من نسخه چاپی ش رو دارم و خوندم من 42 تا کتاب پرتقال دارم حتما بخونین این کتاب رشته هایی از امید و زندگی رو به جریان در می آره

عالی😀😀😀😀

بله "ایمی آن" شاید وقتی که خواهرش تختش را اشغال کرده است فقط توی دلش حرص بخورد و چیزی نگوید یا وقتی که خانه انقدر پر سر و صدا و شلوغ است که او نمیتواند تکالیفش را انجام دهد، بازهم سکوت کند و برود توی دست شویی کارهایش را انجام دهد . اما ایمی آن یک خط قرمز دارد، کتاب ها. وقتی که مدرسه کتاب مورد علاقه اش را ممنوع میکند و آن را از کتابخانه بر میدارد آیا ایمی آن مثل همیشه سکوت میکند ؟ یا بیخیال کتاب مورد علاقه اش میشود و میرود سراغ یک کتاب دیگر ؟ اگر شماهم عاشق انجمن های سری هستید این کتاب را از دست ندهید. دلم میخواهد این کتاب را به دست تمام معلم ها مدیر ها و ناظم ها و پدر و مادر ها برسانم تا ببینند وقتی که بیخود و بی جهت نوجوان ها را از کاری منع میکنند، چه سیل عظیمی ممکن است به سمت آنها راه بیفتد...

چقدر کتاب جذاب و ماجراجویانه و در عین پر از مفاهیم اموزنده است خوندش رو به نوجوانان تـوصیه می کنم

من این کتاب را خیلی دوست دارم🤗💫🤩 حتما بخونید👌🏻💐 مطمئنم از خوندنش لذت می برید⚘🌷🌻🍀💓💞

این کتاب برای کسایی که داستان های واقع گرایانه میخوان خیلییییی محشره من واقعا خوشم اومد و آخرای کتاب با دیگه اشکم سرازیر شده بود. من این کتاب رو یک روزه از ذوقم تموم کردم😍😍😍

خیلی زیباست

کتاب درباره‌ی دختری به نام ایمی آن هست که وقتی یک روز صبح به مدرسه می‌رود میبیند که کتاب محبوبش در قفسه کتابخانه نیست و ممنوع شده است از آن روز ایمی آن به کمک دوستان کتابخانه کمدی کتاب های ممنون شده را راه اندازی میکند و به بچه های مدرسه امانت میدهد.... داستان قشنگی هست من دوستش دارم و چون خودم برادر و خواهر کوچک دارم تقریبا احساسم با ایمی آن یکی بود اینکه بخوای از دست خواهر های کوچکترت فرار کنی و یک جای ساکت پناه بگیری

یکی از آرزو هام اینه که مثل ایمی جلوی مشکلات سر خم نکنم و یکم از این وضعیت لعنتی بیام بیرون

کتاب خیلی خوبی بود و برای کسایی که عاشق کتاب هستند عالی هست یه سایت در گوگل هست که میشه اونجا داستان نوشت و یا داستان هایی که بقیه(بچه ها)نوشتن رو خوند اگر دوست داشتید به کتاب های اونجا هم سر بزنید

عالی اگه قهرمان بودید دوست داشتید چه قدرتی داشته باشید من قدرت پرواز هوش زیاد. گردونه ی خوش شانسی دختر کفشدوزکی

زیبا و با حاله دوستش داشتم متن کتاب کاملا روونه محدودیت سنی هم نداره

واقعا فوق العاده بود و من تونستم خیلی خیلی خوب باهاش ارتباط برقرار کنم و کلی ازش لذت بردم ولی بهتون پیشنهاد میکنم که قبل از خوندن این کتاب ، کتاب های زیادی بخونید تا لذت خوندن کتاب که شخصیت اصلی داستان هم برای همین لذت جنگید رو درک کنید و حداقل اسامی و کلیت کتاب هایی که نام برده شدن براتون آشنا باشه...

من که عاشق این کتاب شدم 😍😍😍

اولین کتاب مورد علاقه من😍😍😍😍😍اولین مجموعه مورد علاقه ام قصه ها عوض میشوند هست❤❤❤❤❤توی جملات این کتاب غرق شدم و از کلمات آن سخره نوردی کردم و دنبال شخصیت های داستان می‌دویدم😄😄😄😚😚😚واقعا نخرید نصف عمرتون بر فناست😐😐😲😲👐👐😉😉

شاید برای هر کدوم از ما پیش اومده باشه که کتاب مورد علاقمون ممنوع شده باشه ! 📚 اگه این اتفاق بیفته، چی کار می کنیم ؟ ساکت میشینیم ، یا در حمایت از کتاب ها مبارزه می کنیم ؟ ابن کتاب داستانی از زبان ایمی آنه ، یه دختر عاشق کتاب ( مثل خودم 😁) که کتاب مورد علاقه اش تو کتابخونه مدرسه شون به خاطر هیچ و پوچ ممنوع شده .... خییلییی قشنگ بود... به شدت جذاب و هیجان انگیز 😃 از اعماق وجودم شخصیت ایمی آن رو درک کردم :))

واقعا کتاب زیبا و قشنگ بود . این کتاب درباره ایمی آن اولینجر بود . دختر کلاس چهارمی دبستان شلبورن . او عاشق کتاب است مخصوصا کتاب فرار به موزه نیویورک . اما یک روز که به کتاب خانه مدرسه می رود متوجه می شود این کتاب ممنوع شده است به خاطر اینکه بزرگ تر ها فکر می کردند که این کتاب برای بچه مناسب نیست و دروغ و دزدی و..... را به بچه ها آموزش می دهد . اما ایمی آن واقعا این کتاب را دوست دارد و نمی تواند از آن کتاب بگذرد . او و دوستانش باهم حقشان را می گیرند ( یک جور هایی حق کل بچه های کتاب خوان مدرسه شلبورن .) واقعا کتاب زیبایی بود ‌. با خوشحالی ایمی آن شاد می شدم . با ناراحتی ایمی آن غمگین می شدم و با اشک ریختن ایمی آن اشک می‌ریختم. نویسنده بسیار خوب شرایط و حال ایمی آن را توصیف کرده است آنقدر که از تمام شدن کتاب بسیار ناراحت شدم . و دوست داشتم تا ابد ادامه داشته باشد . برای خرید کتاب شک نکنید . البته ممکن اوایل داستان خیلی جذب نشوید اما کمی که جلو تر بروید آنقدر دوست دارید بدانید بعدش چه می شود که نمی توانید کتاب را زمین بگذارید . امیدوارم که وقتی کتاب را خواندید به این بیندیشید که گاهی اوقات باید سکوت کرد و هیچ چیزی نگفت اما بعضی اوقات سکوت فایده ندارد و باید حرفی زد و حق خود را گرفت .

کتاب خوبی بود. این کتاب را ممنوع کنید، ماجرای دختری‌ به اسم ایمی‌آن هست که کتاب موردعلاقه‌اش، فرار به موزه نیویورک، تو کتابخانه مدرسه‌شون ممنوع می‌شه و ایمی‌آن توی کمدش یه کتابخونه از کتاب‌های ممنوع‌شده درست می‌کنه، ولی مدیر باخبر می‌شه و ... بقیه‌ش رو دیگه خودتون بخونین

سلام چند نکته به نظرم رسید درمورد این کتاب گفتم اینجا بگم: 1-درظاهر ما شاید فکر کنیم یه شخصی ادم بدیه ولی بعدا اتفاقاتی میفته که متوجه میشیم داوری ما اشتباه بوده و اچن شخص خوبی هایی هم داشته (مثل خانم اسپنسر ۲-باید همیشه حرفمون رو بگیم و‌مسائل و‌مشکلاتمون رپ با اطرافیانمون درمیون بزاریم حتی اگه اتفاقی نیفته و‌مسئله حل نشه لااقل خودمون راحت و سبک میشیم(ایمی آن همیشه توی ذهنش یه چیزی میگفتم‌ولی یه حرف دیگه به زبون میاورد...) ۳-برای چیزی که دوسداریم و بهش باور داریم بجنگیم(تلاش ایمی آن برای برگردوندن کتاب ها... ۴-مورد آخر تهمت و‌قضاوت:پیش خودمون خیالاتی میکنیم بعدا میفهمیم هیچکدوم درست نبوده(مثل فکرای ایمی آن درمورد تری) ۵-وقتی کار درست رو‌انجام میدیم دیگه نگران حرف بقیه نباشیم ... درکل کتاب جذابی بود

دقیقن برای چه سنی خوبه؟

به امید روزی که منم بتونم از باتلاق شن خودم بیام بیرون و همت حرفای تو ذهنمو بگم

خب خب ... کمر بند هاتون رو ببندید چون میخوایم سوار هواپیما قصه ها بشیم و بریم سراغ نقد کتابی که جایگاه ویژه ای تو قلب من پیدا کرده و داستانی آموزنده هست. این کتاب داستانی درباره کتاب هاست و کتاب موضوع و نقش اصلی داستانه [+ در متن داستان هم تعدادی رمان پیشنهاد میشه]. شخصیت ایمی آن خیلی به شخصیت خودم نزدیک بود و شاید این یکی از دلایلی باشه که این کتاب رو خیلی دوست داشتم و باهاش همذات پنداری کردم. __________________________ **خلاصه داستان ** این کتاب درباره دختری به شدت کتابخوان به نام ~ایمی آن~ هست‌. ~ایمی آن ~ یه مشکلی داره و اون اینه که نمیتونه نظرات و عقیده خودش رو راحت بگه و از انجام این کار می‌ترسه ، در نتیجه ترجیح میده همیشه مطابق میل دیگران رفتار بکنه و خواسته ها و حق خودش رو نادیده بگیره. تا اینکه یه اتفاقی می افته ... کتاب محبوبش از طرف مدرسه ممنوع میشه... . و این یعنی اون دیگه نمیتونه به کتاب دوست داشتی و مورد علاقش دسترسی پیدا کنه. در طول داستان شخصیت ایمی تحول و رشد پیدا میکنه و به کمک دوستاش ربکا و دنی و [ ...] سعی در برگرداندن کتاب ممنوع شده به مدرسه می‌کنند و ماجراهای بسی جذاب براشون اتفاق می افته 🤫😉 به نظر من برای هر گروه سنی میتونه جذاب باشه و یه رمان تینیجری قشنگ و آموزنده هست . پایان خییلی جذابی هم داره ... . _________________________________ ایمی عزیزم ، خیلی خوشحالم که تونستی عقاید و افکارت رو بدون ترس و آزادانه بیان کنی و از حق خودت دفاع بکنی .خوشحالم که جنگیدی و قوی بودی برای برگردوندن کتاب مورد علاقت. ربکا زیمرمن_ دنی_ تری_ کتابخونه کوچک ک.ک.ک.م_ ایمی آن_

این کتاب جز بهترین کتابهای نوجوانان است و مهمترین نکته ایی که می تونم بگم اینه که حتما این کتاب برای تموم کسایی که به کتاب خوندن علاقه دارن و عاشق یک کتابی هستن می تونه جذاب باشه و با تک تک کارهایی که ایمی آن برای انجمنش کرد ذوق کنی و اشک بریزی .

کتاب خوبی بود در مجموع و دوسش داشتم. داستان درباره ایمی آن، دختریه که به خاطر ممنوع شدن کتاب مورد علاقه اش و حذف اون از کتابخونه مدرسه دست به کارهای زیادی میزنه تا ثابت کنه کسی حق نداره بقیه رو از خوندن کتابها محروم کنه ( البته در کتاب تاکید میکنه که فقط پدر و مادرها میتونن به بچه ها بگن چی بخونن و چی نخونن). ایمی آن خیلی خجالتیه و همیشه از مخالفت کردن خجالت میکشه، سختی ها رو تحمل میکنه چون نمیتونه با چیزی مخالفت کنه اما در نهایت یاد میگیره باید حرفش رو بزنه و حقش رو طلب کنه. به نظرم برای بچه های بالای ۱۰ ۱۲سال مناسبه.

بی نظیر بود.نمی تونستم یه لحظه از خوندن دست بردارم⚡⚡⚡⚡⚡💯💯💗💗💗💛💛💛💚💚📖📖📖📖📑📑📑😂😂😂😉

خیلی خوب و لذت بخش بود. من از طاقچه نخریدم و نسخه چاپی این کتاب را دارم بنظرم ارزش یکبار خوندن را داره من قبلا زیاد کتاب نمی خوندم من این کتاب را خیلی دوست داشتم و هر روز ۲۰ صفحه یا بیشتر می خوندم

اول سلام دوم تشکر می کنم از برنامه خوبه طاقچه که در این روزهای کرونایی همچین کتاب های خوبی را به اشتراک می گذارد کتاب این کتاب را ممنون کنید یکی از بهترین کتاب های انتشارات پرتقال است به نظر من به چند دلیل ۱_داستان جذاب و درگیر کننده ۲_همزاد پنداری با کاراکتر اصلی

هر کسی این کتاب را مطالعه نکرده حتما مطالعه کنه

بسیار کتاب خوبی بود. توصیه میکنم کتاب رابخوانید کتاب هیجانی است. ودرمورد ایمی آن است که برای کتاب محبوبش واقعاً میجنگد....

بی نظیر بود. یک موضوع جدید و جذاب، جنگیدن برای چیزی که به تو امید می بخشد،جنگیدن برای کتاب. بسیار امید بخش،هیجان انگیز و فوق العاده بود. خیلی سریع تمامش کردم و واقعا لذت بردم. امیدوارم بخوانید و لذت ببرید

این کتاب پر از حس و حال خوبه و درسای مهمی بهتون یاد میده که هیچوقت فراموش نمیکنید:)) باورم نمیشه اینقدر زود تمومش کردم🥲دلم خواست منم یه دبستانی مثل ایمی‌ان باشم..پر از ماجراجویی..پر از حس زندگی..پر از شور و اشتیاق برای کتابها..و صد البته پر از شجاعت... توی خوندنش شک نکنیدد!!

این کتاب درباره دختر به نام ایمی آن هستش که عاشق کتابه.اون خیلی کم حرف بود و بیشتر مواقع جواب سوال هایی که بقیه ازش میپرسیدن رو توی ذهنش میداد(!).اون دوتا خواهر داشت که واقعا روی اعصابش بودن و اون هم هیچوقت نمیتونست اعتراض کنه چون مامان و باباش همیشه با دلایل مسخره ای به این نتیجه میرسیدن که ایمی آن مقصره.اون بعد از مدتی متوجه میشه که یه سری از کتاب های کتابخانه مدرسشون ممنوع شدن(اون هم با دلیل های خیلی خیلی مسخره).این کتاب ماجرای تلاش های ایمی آن برای برگردوندن اون کتاب ها هستش و میخواد اعضای انجمن مدرسه رو متقاعد کنه که اون کتاب ها بد نیستن.اون خیلی از بابت ممنوع شدن کتاب ها ناراحته چون کتاب محبوبش هم بین کتاب های ممنوعه هستش.خیلی کتاب خوبی هست،واقعا فکر نمیکردم که کتابی که یه جور هایی شبیه دفترچه خاطرات هستش میتونه اینقدر جذاب باشه. ایمی آن،وقتی که به اعماق وجودت نگاه میکنم خودم رو میبینم که برای کتاب ها تلاش میکنه،جسورانه عمل میکنه و بعضی وقت ها هم واقعا گند میزنه.توی کل دنیای کتاب ها کسی بیشتر از ایمی آن رو شبیه خودم ندیدم،چون:۱)من هم عاشق کتابم،۲)من هم بعضی وقت ها خیلی با خواهرم مشکل دارم،۳)عاشق کتاب خونه ی مدرسه ام.(و ۴،یکی از دوست های منم میخواد وکیل بشه،اما بر خلاف دوست ایمی آن اسمش سنا هست!).باید این رو بگم،هیچوقت نذارید کسی براتون تصمیم بگیره،مخصوصا اگه اون تصمیم اشتباه هست.همیشه برای چیزی که میخواین تلاش کنید،و به قول کتاب متل کالویستا،تا بازی نکنی برنده نمیشی.حتما این کتاب رو بخونید.

{ مطالعه نسخه چاپی } ماجرا از جایی شروع میشه که ایمی آن مثل همیشه میخواد کتاب مورد علاقشو از کتابخونه امانت بگیره و میبینه که کتاب مورد علاقشو ممنوع کردن، پس تصمیم میگیره یه کتابخونه کُمُدی برای کتاب های ممنوع شده درست کنه تا بقیه هم بتونن کتاب هارو بخونن ، در این راه دوستاش بهش کمک های زیادی میکنن و کلی اتفاقای جذاب براشون میوفته ... کتاب خیلی جذابی بود.. پیشنهاد میکنم قبلش کتاب فرار به موزه نیویورک‌ رو هم بخونید.

🤩فوووقالعااااده بووود

بعد از خوندن این کتاب حس فوق العاده ای داشتم😉😎 و مشتاق شدم که منم توی مدرسمون انجمنی مثل ک.ک.م بزنم😅چون مدرسه ی ما هم دست کمی از اونا نداره😑 از شخصیت ایمی‌آن‌ خوشم اومد. و خیلی خوشم اومد که اون جوری برای کتاب مبارزه کرد من خودم واقعا نمیتونم زندگی بدون کتاب رو تصور کنم📚🔮تک تک لحظه ها رو با ایمی‌ و دوستانش زندگی کردم و حرص خوردم و ناراحت شدم و خندیدم💖👒

عالی بود و دو روزه تمومش کردم .از کتابهای دیگر الن گرتز بیشتر بذارید.

کاش می‌توانستم همه را مجبور کنم این کتاب را بخوانند..