نظرات کاربران درباره کتاب سیرک شبانه
۳٫۹
(۱۴۴)
کتاب باز
بهترین کتابی که تا به حال خوندم. کسایی که عاشق "سایه باد" هستن برای خوندنش معطل نکنن. واقعا نمیدونم چرا بهش امتیاز پایین دادین. نظر قبلی گفته: گیج کننده.... و من یه سوال دارم...کتابی که نتونه تو رو به فکر کردن بندازه و باعث بشه وسعت دیدت رو بزرگ کنی و جهان رو بیشتر از قبل لمس کنی(با همه اون عجایب داخلش بایدم گیج کننده باشه)...میشه اصلا بهش کتاب گفت یا نه؟******
خواهشا بخونید و بنویسید که کتاب چیزی بیشتر از درک کردنه!
Aney
برای کسی که گفته ترجمه خوب نیست: کاملا مثل متن زبان اصلی ترجمه شدخ و گنگیش به خاطر خود کتابه
کتاب باز
crz من به کسایی که سایه باد رو خوندن این کتاب رو پیشنهاد دادم چون از نظر من کسایی که از سایه باد لذت میبرن، سیرک شبانه هم براشون جذاب خواهد بود:) من حرفی از شباهت نزدم
-Dny.͜.
اتفاقا ترجمهکتاب اصلااا خوب نیست
داستان قشنگی داره
اما ترجمه ....
ᶜʳᶻ
🐉_سیرک رویاها.... سیرکی که بدون اطلاع قبلی و هر بار هر گوشه ی دنیا ظاهر میشه.... سیرکی که خیل عظیمی درونش مشغول به کارن و جمعیت بسیار زیادتری به عنوان رویاپردازان و به واسطه ی« تیسنِ ساعت ساز» یه مجموعه ی بزرگ از هواداران این سیرک رویایی رو تشکیل میدن.... سیرکی که فقط یه صحنه ی نمایشه.... یه مکانِ مسابقه بین سیلیا و .... (لو ندم بهتره:)
•یه مسابقه ی ناخواسته •یه رقیب نا شناخته • و یه عشق ناگهان ______
این داستان مختص به یه نفر و یا حتی دو سه نفر نیست،،، داستان کلی آدم که به هم هیچ ربط مشخصی ندارن و همگی به واسطه ی سیرک به هم وصل میشن... بر خلاف داستانای معمولِ پرجمعیت فضای داستان جوری پیش میره که شخصیتارو با هم اشتباه نمیگیری و همگی تو ذهنت یه تصویر مشخص دارن.... همه چیز این رمان رو دوست داشتم (: پایان قشنگی داشت اما به نظرم میتونست هیجان انگیز تر باشه ♡✓
#به شدت پیشنهاد میکنم بخونیدش ♡
~سیلیا ~بیلی ~پاپت
~ویجت ~سوکیکو
~تارا برجس
~لینی برجس ~خاله پادو
~ا_هکتور
~مرد خاکستری پوش ~مارکو
~تیسن ~الیزابت
~چاندریش لوفور
و...
farez
سیرک شبانه...
کتابی که با مشقت تمام به پایان رسوندمش و حس نجات از یک باتلاق رو داشتم بعداز اتمامش. بطرز عجیب و هنرمندانه ای من رو ملزم به ادامه کرد بدون اینکه جذابیت خارق العاده ای داشته باشه. نمیدونم چی باعث شد یک رمان بلند با جملات و توصیفات تکراری رو دنبال کنم.ولی هرچی بود نتونستم بطرز شفافی باهاش ارتباط برقرار کنم...انگار بخوان فیلم حیثیت رو با تلقین میکس کنن و لحظه لحظه اش رو تشریح کرده و رو کاغذ بیارن! سیرک شبانه شاید بهتر بود فیلم بشه....یک کارگردان به مهارت نولان یا اسکورسیزی بسازتش که حقش ادا بشه...اما تا اونموقع بعیده این کتاب مورد اقبال قرار بگیره...
بخشی از ملال آور بودن داستان به ترجمه ی سخت اون و ویراستاری بشدت سرسری و پر از اهمال کاری اون برمیگرده. نشر میلیکان اصلا نشر قابل اعتمادی از نظر کیفیت ترجمه نیست و امیدوارم در آینده یا این نشر کارهاشو بهتر کنه یا انتشارات خوب حاضر بشن کتابهاشون رو در طرح بینهایت به اشتراک بذارن...
در هر حال، سیرک شبانه داستانی واحد و متقن نداشت...همه چیز در اون درهم و بر هم بود که باعث میشد هیچ چیز بعید به نظر نیاد و اینقدر غیر منطقی باشه که نگران رد شدن ازش نباشم.چیزی رو از دست ندم....
در نهایت کتاب سیرک شبانه چیزی نبود که بتونم حتی به کتابخونهای با حوصله و دقیق توصیه اش کنم...راستش ازش لذت نبردم...اما ممکنه نظر بقیه دوستان متفاوت باشه.
کاربر 3277427
دقیقا !! تا حالا انقدر موقع خوندن یک کتاب حوصلم سر نرفته بود . به زووووووور میخوندمش
farez
سلام.
ببینید اگر آثار سورئال دوست دارین...شاید از این کتاب هم خوشتون بیاد
zoha
میلکان این کتاب رو تجدید چاپ کرده با جلد متفاوتی و الان دیدم مترجم همون هست. من توی کتابفروشی یک فصل ازش خوندم و بدم نیومد. هنوز کامل نخوندم. امیدوارم خوشم بیاد
شاید یه ستاره ی سیاه :))
از این کتاب تعریف های زیادی شنیده بودم که حتی اکثرا به عنوان بهترین کتابی که باید به دیگران توصیه بشه یاد می کردن و به همین دلیل گفتم بخونم ببینم چیه که انقدر برخی چنل های کتابخوانی ازش تعریف میکنن ؟
اما با خوندنش نه ازش بدم اومد و نه اونقدر ازش خوشم اومد که بخوام راه برم و به همه توصیه کنم! توصیفات دور از ذهن داستان خیلی زیاد بودن اون قدر هم بعضی هاش پشت سر هم بودن که از تصور همشون و درکشون عاجز می شدم و حتی ترجیح می دادم ازشون رد بشم. با خودم فکر کردم خیلی بهتره همچین کتابی، فیلم بشه تا بشه بهتر و زیبا تر درکش کرد، قطعا فضایی که این کتاب داره در قالب یک فیلم بهتر جلوه می کنه. شاید هم دلیل متفاوت بودن نظرم با دیگران و اینکه متن خستم می کرد ترجمه کتاب باشه! که البته چون در مورد ترجمه ها اطلاعات زیادی هنوز ندارم و نمی تونم بگم به راحتی می تونم بفهمم کتابی ترجمش عالیه یا بد، این رو به دوستان با تجربه می سپارم.
از اول داستان انقدر شخصیت هاش زیاد شدن که به یاد موندن همشون حوصله سر بر میشد، مدام و مدام به خاطر سپردن شخصیت های جدید و یهو پریدن داستان به سر زندگی هر کدومشون برای من که جالب نبود. فکر می کنم نویسنده قصد داشته شرح حال و احساسات هر کدوم از شخصیت ها رو در طول داستانش بیان کنه و به مخاطب برسونه ولی خب من به شخصه کلا به برخی شخصیت ها علاقه نداشتم. فکر کنید در همچین داستان تخیلی هم باید ذهنتون رو برای توصیفاتی آماده کنید که قبلا نمی دونستید و باید تصورشون کنین تا رمان رو بهتر درک کنین، هم باید با اون همه شخصیت داستان آشنا بشین، از خود اعضای سیرک گرفته، تا آشناهای دور و برشون و حتی تماشا کنندگان سیرک و نظراتی که بین هم رد و بدل می کنن! به علاوه سال های شرح داستان هم مدام از آینده به گذشته می پرن و گیج میشین. قسمت هایی از متن هم از دیدگاه شخصی که در حال تماشای سیرک هست نوشته شده بود و از حس و حال سایر ماجرای داستان جدا بود و می خواست به آدم این حس رو بده که انگار تماشاچی اون سیرک هستی.
در کل اگه این موارد نبود و یا شاید ترجمه دیگه ای می خوندم شاید بهتر داستان رو درک می کردم، از کل چیزی که از داستان خوشم اومد رابطه بین سیلیا و مارکو و ایزابل بود و دوقلو هارم دوست داشتم.
تیگلاط
به نظر من این رمان خیلی بیشتر از یه رمان تخیلی و عاشقانه بود انگار نوسنده به کل زندگی مثل یه رمان تخیلی نگاه کرده باشه. این داستان به جز دو شخصیت اصلی که تو خلاصه اومده شخصیت های فرعی زیادی داره که داستان هر کدوم از اون ها هم واقعا جذابه. در نگاه اول ممکنه داستان به خاطر ترتیب زمانی فصل ها یه کم پیچیده به نظر برسه ولی این ویژگی در واقع به جذابیت داستان اضافه کرده. ترجمه هم به نظرم خوب بود با اینکه توصیفات داستان نسبتا پیچیده بود ولی آدم می تونست تصورشون کنه و متن هم روان بود.
وقتی تمام شد فکر کردم کاش از روی این کتاب یه فیلم می ساختن!
Aney
واقعا کاش فیلم بسازن
Elaheh
من عاشق کتاب سایه باد هستم. تعریف این کتاب رو هم خیلی شنیده بودم ولی وقتی این کتاب رو به سایه باد ارتباط دادین خیلی بهم انگیزه داد برای خوندنش.
رادیو سکوت :)
یک داستان عاشقانه وفانتزی و جادویی که واقعا دلچسب و متفاوت بود شاید کمی پرحجم باشه و اواسط کتاب شما را خسته کنه ولی در آخر بسیار شما را غافلگیر میکنه
نویسنده قلم خوبی داشت و داستان پردازی قوی که من به راحتی صحنه های متعدد کتاب رو تصور می کردم
این رو بهتون بگم که کتابی متفاوت هست و به دلیل حجمی که داره اگه اولای راه کتاب خوندن باشین پیشنهاد می کنم فعلا نخونید
معصومه
کتاب رو به تازگی تمام کردم . داستان خیال پردازانه زیبایی بود از تصویرپردازی های شگفت انگیزش و از خلاقیت مسحورکننده نویسنده در آفرینش صحنه های جادویی و سحرآمیز لذت بردم . هر چقدر صحنه ها و مناظر لذت بخش و گرم بود اما شخصیت ها نچسب و دوست نداشتنی! بودند!! واقعا به نظرم میشد بیشتر روی شخصیت پردازی شخصیت های چنین رمان زیبا و دل انگیزی کار کرد .
.
.
.
.
.
🤗🤗خطر لو رفتن بخشهایی از داستان😅😅
‼‼‼خطر اسپویییییل‼‼‼
⛔⛔⛔اگر کتاب را نخوانده اید ادامه ندهییییید⛔⛔⛔⛔
.
.
.
.
.
.
به جز استیصال و تنهایی سیلیا و بیچارگی تارا بورجس تقریبا هیچ چیز دیگه ای درمورد کاراکترها ملموس نبود و شخصیت ها کامل شکل نگرفته بودند . با مارکو که اصلا نتونستم ارتباط برقرار کنم طرز رفتارش با ایزابل منزجر کننده بود و نحوه عاشق شدن سیلیا و مارکو هم واقعا مضحک بود☹ پدر سیلیا مثلا قرار بوده یه آدم جاه طلب باشه که میخواد از استادش جلو بزنه اما چیزی بیشتر از یه شاگرد لجباز شکست خورده به نظر نمیومد ... حتی دلیلی که الف ه مدام به رقابت با هکتور تن میداد علیرغم اینکه از سرگذشت شاگرداش میترسید هم درست شرح داده نشده بود ... اخرش هم که داستان هندی شد و واقعا به نظرم چنین پایانی اصلا شایسته این کتاب نبود ... در نهایت با وجود همه نقص ها به نظرم کتاب زیبایی بود و به یک بار خوندن می ارزید... اما نه بیشتر🙂
نیلوفر
خیلی باهات موافقم. دقیقاً چیزی رو گفتی که دوست داشتم بگم. برای من کتاب کسلکنندهای بود.
کوسه جان
پایان بندی افتضاح بود طوری بود که انگار کتاب نصفه تکوم شده بود
معصومه
اینم نظریه😉🌻🌺
کاربر ۲۰۶۳۳۱۰
خیلی قشنگ
کاش طاقچه کتابای دیگه این نویسنده رو بیاره
کتاب باز
آره، کاشکی❤
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
اگه بخواهم فقط یک کلمه برای توصیف این کتاب به کار ببرم؛ “جادویی” کلمه ایست که انتخاب میکنم.
موضوع اصلی کتاب سیرکه! سیرک جادویی که بی خبر از راه می رسد. و فقط از غروب تا طلوع خورشید باز است. سیرکی که بعد از خوندنش آرزو میکنید روزی توی شهرتون ببینیدش.کتاب سیرک شبانه داستانی تخیلی از جادو و عشق است که در اواخر قرن نوزدهم در لندن جریان دارد، کتابی با روایتی غیر خطی، دیدگاه های متغیر و فصل های کوتاه شبه سینمایی.
داستان کتاب سیرک شبانه از آنجا آغاز می شود که دو استاد شاگردان دست پروردهشان را برای رقابت در سیرکی که فقظ از غروب تا طلوع خورشید باز است، آماده میکنند تا این دو شعبده باز قهار مهارت یکدیگر را در برپا کردن چادر های شگفت انگیز و باورنکردنی به چالش بکشند.
اما چیزی که این دو استاد کارکشته فکرش را نکرده بودند این بود که این دو جوان دلباخته ی یکدیگر شوند…
آن دو خیلی دیر می فهمند که هزینه ی باخت هرکدام گزاف تر از آن است که فکرش را می کردند.
داستان سیرک شبانه خطوط بین واقعیت و تخیل را تار میکند و دنیایی را خلق میکند که در آن غیر ممکن ممکن می شود. چهره ها میتوانند تغییر کنند، گذشت زمان میتواند کندتر باشد و یک مرد می تواند سایه نداشته باشد.
این کتاب تلفیقی از جادو، عشق، تجملات و… است.
یکی از دلایلی که من کتاب سیرک شبانه رو خیلی دوست دارم این است که تو این کتاب شما فقط خواننده نیستید! بلکه یکی از شخصیت ها هستید و میتونید همه ی اتفاقات رو ببینید و لمس کنید! از دنیای روزمره جدا شوید و پا به دنیای جادویی سیرک بگذارید. شخصیت های اصلی کتاب هم اکثراً شیرین و دوست داشتنی هستند و ویژگی ها و توانایی های خاص خودشون رو دارند؛ یکی گذشته ی آدم ها رو میخونه؛ یکی واقعا جادو میکنه؛ یکی با دیدن ستاره ها تکه هایی از آینده رو میبینه؛ مردی که سایه نداره، ساعت سازی که ساعت هاش محسور کننده است و…
اگه طرفدار داستان های جادویی هستید و دوست دارید خیالتون رو کمی قلقلک بدید کتاب رو دوست خواهید داشت.
چه کسی میدونه شاید برخلاف نامه ی هاگواترزی که به دستمون نرسید روزی ببینیم که این سیرک سیاه و سفید جادویی اومده اینجا! و تا اون موقع من این کتاب رو نگه میدارم و خودم رو در دنیای جادوییش غرق میکنم؛ تا صرف نظر زمان و مکان بارها و بارها توی ذهنم ازش دیدن کنم.
آنا خیری
فضای کتاب بشدت خیالی و اثیریه، داستان در عین غیرخطی بودن خیلی آروم میره جلو و سعی میکنه تو ذهن شما کم کم رخنه کنه...
من دوست داشتم ولی میدونم که مناسب هر سلیقهای نیست. اگر تخیل قوی دارین و آدم باحوصلهای هستین، از دستش ندین.
book lover
کتابی که خواننده هم یکی از شخصیت های داستان هست و در واقع پا به پای بقیه شخصیت ها توی اتفاقات و ماجراهای سیرک نقش داره . واقعا از اون کتاب هایی هست که نمیتونی لحظه ای بزاریش زمین ! از نظر ترجمه هم به نظرم ترجمه روانی داشت و حذفیات کمی در اون صورت گرفته بود . در کل کتابی هست که به شدت پیشنهاد میشه :)
سمیرا
داستان بسیار زیبا و شاهکاری از تفکر و تخیل نویسنده که اتفاقات مختلف رو در زمانهای مختلف کاملا به خوبی بهم بست داد،تصویر پردازیهای عالی در سطر سطر نوشته های این نویسنده دیده میشه و قدرت تخیل خوانندگان هم پرورانده میشه
Mahdiyeh
با نگاه به نظرات رفتم سراغ کتاب اما متاسفانه خیلی کسل کننده بود و من نتونستم که ادامش بدم
سلن
همه از این کتاب خوششون اومده بود و نظرات خیلی مثبت بود.
ولی من نتونستم باهاش ارتباط بر قرار کنم نمیدونم شاید بعداً یک روز دوباره بخونمش ولی الان نه نتونستم.
برای من خیلی طولانی و کسل کننده بود جوری که نصفه رهاش کردم.
در کل این حس من بود.
عطیه سادات پ
کتاب داستان بسیار پیچیده و غنی ای داره که خب نشان از نبوغ نویسندست.ولی به قدری پیچیدست که رشته افکارت پاره میشه و دیگه نمیتونی رو داستان تمرکز کنی و ازش لذت ببری. تا صفحه سیصد رو بخاطر تعریف هایی که تو کامنتا بود خوندم ولی ادامش ندادم دیگه و رفتم خلاصشو تو ویکیپدیا انگلیسی خوندم و دیدم اخرش هم همچین نتیجه خفن و جذابی نداره.
اگه مثلا با فیلم مومنتو خیلی لذت بردین و از داستان هایی تو سبک هزارتوی پن خوشتون میاد احتمالا این کتاب جذبتون میکنه
محدثه
اوایل کتاب خیلی جذاب بود ولی از اواسط دیگه جریان تکراری میشد . در نهایت چیز زیادی برای گفتن نداشت
morteza safari
رمانی جادویی با شخصیت های جذاب و دوست داشتنی
Moon
کتابی که شخصیت های مختلفی رو بدون سرو ته در حال اجرای نقش بیان میکنه اما در حالت کلی و موضوع اصلی سیرکه
برنامه هایی در داخل چادرهای راه راه سفید و سیاه که تنها شبها باز است و اجرا دارد در عین سردرگمی که برای خواننده ایجاد میکنه نسبتا جالبه
نحوه توصیف های شب های سیرک یه طوریه که انگار میکنم در زمان کودکی ام به شهر بازی رفتم که خیلی چیز ها برام جذاب، رنگارنگ و تازگی داشت البته طبیعتاً که سیرک سیر نسبتا خیالی داره اما یه موردی که بود اینکه کتاب سیر خیلییی یکنواختی داره و باعث میشد که حس کنم بی خودی خیلی کشداااار شده در واقع از اون رمان های پرهیجان و یا پرفراز و نشیب نیست.
دلیل اینکه دو ستاره دادم اینه که هیچ اتفاق خاصی و جالبی در روند داستان نمیفته
Aney
هرچی بگم کم گفتم
حس مرموز بودن رو القا میکنه و کاملا با حس داستان ارتباط میگیری و پیچیده بودنش بهش جذابیت خودشو القا میکنه و دقیقا مثل خود سیرک مرموزه انگار قشنگ داره توصیف مبکنه و همزمان آرامش خاصی هم داری
پیچیدگیش تو گذر زمان حل میشه و کم کم چیزها برات شفاف میشن و در کل داستان بندی خیلی زیبایی داشت و من به شخصه لذت بردم و نمیتونستم پایین بذارم کتابو ارتباط بین شخصیت ها و تاثیر ها هم خیلی خوب نشون داده شده و پلات توییست قوی ای هم داشت
«پلات توییست: اتفاق حیرت انگیزی که انتظارش رو نداری و یهویی برگات میریزه» و درکل عالی
از ترجمه هم لذت بردم چون همزمان زبان اصلی رو هم مطالعه کیکردم و کنارش برای اینکه درست متوجه شم این رو میخوندم و میتونم بگم کامله
حتما بخونیدش🤝🏼
Ram
وقتی کتاب تموم شد دقیقا حس جمله ی آخرین صفحه رو داشتم "دیگر نمیدانی رویا کدام سوی حصار است" .داستان من رو به فضای شهر ارواح، قلعه متحرک هاول،گاهی هری پاتر برد .
کشش بالایی داشت ولی چون دنیا داستان سورئال بود نویسنده ناچار به توصیف زیاد بود پایان رو هم دوست داشتم هم نداشتم شاید من هم مثل الکساندر و هکتور پایان رو میخاستم
آزمین
سیرک رویاها، یه کتاب خوشخوان و جذاب با یک پایان بندی خوب از خودش واقعا لذت بردم
Ahooz94
من عاشق ژانر فانتزی هستم چه تو فیلم و سریال چه توی کتاب و میتونم بگم این یکی از بهترین کتاب هایی بود که خوندم.
هانیه:)🌱
سیرک شبانه کتاب جذاب و جادویی که هیچکدوم از جادوهاش و اتفاقهایی که درش رخ داد برای من تکراری نبود.!
شاید اون اولاش گیج کننده بنظر برسه که اون هم بخاطر روایتها و زمانهای مختلفشون بود اما بعد کم کم همه چیز دستم اومد و روند داستان برام روشن شد.
بغیر از شخصیتهای اصلی داستان که برام دوستداشتنی بودن بقیهی شخصیتها هم ماجراهای جالبی داشتن...
امیدوارم که شما هم از این کتاب لذت ببرید:)🎩🌌
yasna
باید ذهن خیلی بازی داشته باشید برای خوندن این کتاب و قوه تخیل قوی🫠
اگه به ژانر فانتزی علاقه دارید این کتاب رو جزو اولویت هاتون قرار بدین.
کافه کتاب
عالی بود این کتاب چقدر قلم نویسنده عالی بود 👌👌
dokhtare porteghali
چرا کتابی که من دارم صد صفحه بیشتره؟ ترجمه ها در این حد متفاوتن؟
من از یه ترجمه دیگه خوندم اگه ژانر تخیلی دوس داشته باشین برای سرگرمی کتاب خوبیه فقط کاش یکم موضوع عاشق شدنشون بیشتر پرورش داده میشد... خیلی یهویی عاشق شدن. فضای سیرک و چادرای مختلفش فضای بکر و خلاق و گاهی شگفت انگیز بود تا حدی که ادم دلش بخواد خودش هم وارد اون چادرا بشه
amirkabir
یکی از بهترین کتاب هایی که هرکس میتونه توی تاپ لیست مطالعه خودش حتما جایی براش باز کنه.
فضای سیرک و جادو برای کسانی که کتاب های سرزمین اشباح دارن شان را خوندن بسیار نوستالژیکه در عین حال که این فضا داستان جدید خودش رو داره و با عشق و اتفاقات بکر پخته شده و از این نظر یک کتاب کاملا ایده آل را برای غرق تصور و تخیل شدن توام با پختگی کلام و داستان فراهم کرده که بسیار دلنشینه.مطالعه این کتاب را قویا توصیه میکنم.
Ali Abbasi
چیزی که من در این کتاب دوست نداشتم ترجمه ای هست که اصلا روان نیست و خیلی از قسمت ها رو باید چند بار بخوامید تا متوجه بشوید و حتی بعضی قسمت های کتاب مثل اوایل داستان را گوگل ترنسلیت ترجمه کرده است
✨Dreamer Witch✨
کتاب خوبی بود. فضای جادویی، جذاب، پر رمز و راز و متفاوتی داشت؛ اما عاشقانهش چندان پررنگ نبود! در کل برام دوستداشتنی بود و حس و حال خوب و عجیبی داشت.
کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
کتاب به لحاظ تخیل ورویا پردازی وتوصیف بیش از حد شاعرانه وشفاف نویسنده تقریبا میتونم بگم شاهکاره،شما خودتونو در سیرک تصور میکنید و وقایع براتون ملموسه گرچه ازنظر عقلانی غیر ممکن باشه،داستان تخیلی وعاشقانه ودر نهایت آموزنده هم هست،ترجمه عالی بدون غلط املایی،بشدت جذاب برای دوستداران اینگونه داستانها،ممنون ازطاقچه بینهایت👍🌹
کاربر 2229744
رمان واقا جذابی بود من خیلی خوشم اومد ولی بعضی جاهاش رو نمیشه درک کرد و بخاطر ترتیب فصل ها یکم پیچیدس😊
roza
موضوع خیلی جالب و بدیعی دارد که در داستان جادویی و زیبایی اتفاق میفتد البته در بعضی قسمت ها کمی زیاده گویی شده ولی در کل زیباست و ارزش خواندن دارد
Metaf
من نسخه فیزیکی این کتاب رو چندین سال پیش وقتی نوجوان بودم خوندم، (البته از این نشر و ترجمه نبود) یه دنیای فوق العاده فانتزی ولی قشنگ و قابل تصور رو خلق کرده، از این لحاظ قابل تصوره که توصیفات خیلی واضح و خوبی داره. الان یادم نمیاد که آخرش چی شد ولی یادمه مدت ها توی داستانش غرق بودم و خیلی لذت بردم، بدم هم نمیاد دوباره کتابش رو از طاقچه بخرم و دوباره بخونمش چون اینجور داستان پردازیای قوی کم پیدا میشه
شیوا
بیشتر یک داستان سورئال بود تا فانتزی.
کاربر 5612835
کتاب خیلی کسل کننده و گنگ بود
DET_ROSALINE
داستان خیلی خوبیه... باید حتما به تاریخهای بالا دقت کنید تا روند داستان رو بفهمید که چی به چیه از اون داستانهاییه که خیلی خیلی دوستش داشتم و هیچوقت از خوندنش پشیمون نمیشم:)
مبینا نصرتی
اصلا داستانش جذبم نکرد خیلی کلیشه ای بود فقط توصیف جزییاتش خوب بود و خیلی همه چی درهم برهم بود
پناه
طوووولاااانییییییییی
میترا
یک کلام فوق العاده زیبا و جادویی بود.
بخونید و لذت ببرید
و
اینو بدونید یک تفاوت خیلی بزرگ با رمانهای جادویی داره که تمرکز روی توصیف و لمس احساسات هست نه مبارزه و حماسه های خیلی خفن
و خیلی کیف داد خوندنش.
avina\hermayni
رمان جذاب و خوندنی
و واقعا بیشتر به عاشقانه میخورد تا فانتزی و جادویی
ولی ارزش خوندن داره و انصافا جذابه :)
عاشقش شدم ... آنقدر جذب کننده بود که من توی پنج روز تمومش کردم .
ببینین یهو از یه تاریخ به تاریخ دیگه میره .. گنگ و مبهمه و همین باعث شد عاشقش شم.
مرسی نظرم خوندید:)
کتابدارِ کتابخوان
اگر به عقب برگردم این کتاب رو برای خوندن انتخاب نمیکنم . شاید برای من اینجوری بود ولی دقیقا بین صفحه های کتاب گیرم انداخت نه پیش میرفت و جذابیت لازم رو برام داشت نه میتونستم بزارمش کنار و نیمه خونده رهاش کنم شایدم بخاطر اینکه عادت نیمه خوانی ندارم . اخرای کتاب سرعت داستان خیلی بهتر میشه و من ترجیح میدادم تمام داستان سرعتش همینجوری بود ...روان
Coral
کتاب در مورد یه سیرک جادویی
ولی این جادو انقدر پیچیده توصیف میشه که خیلی باید حوصله بزارید و قدرت تصویرسازی ذهنی بالایی داشته باشید تا بتونید درکش کنید
در کل خوب بود ولی به شخصه پیشنهاد نمیکنم
hel gh
داستان حول سیرکی جادویی است که دربرگیرنده ی زندگی های متفاوتیست، سیرکی سراسر جادو با چادرهایی بینظیر که به فکر آدم خطور نمیکنه، دنیایی پر از تحقق رویاها و تصورات شیرین
و عشقی پرشور در بستر این سیرک
برای من بسیار جذاب و گیرا بود
کاربر ۴۲۲۹۵۵۶
قدرت تخیل نویسنده در به کار بردن کلمات وداستان پردازی ،بسیار جالب وهیجان انگیز بود ،ولی اگر کتاب صوتی ارائه می شد ،بهتر بود
ققنوس
سوژه جالب و متفاوتی داشت ولی در عین حال که یه مقدار کش دار بود،داستان به خوبی پردازش نشده بود
sin.ein.mim
جذاب، خیالانگیز، در لحظاتی نفسگیر! اینا کلماتیه که وقتی بخوام سیرک شبانه رو توصیف کنم میگم.
خیلی لذت بردم از خوندنش، انگار یه فیلم تخیلی رو داشتم نگاه میکردم توصیفات دقیق و موجز بودن بدون اینکه حوصله سر بر بشن.
و اینکه عاشق باغ یخی و تصورش شدم.. کاش تو واقعیت وجود داشت...
elamor
کتاب داستان جالبی داره، اما خیلی کش میاد و نویسنده با توصیفات زیاد و فضاسازیش سعی کرده کتاب رو جالب و شاید کمی مرموز بکنه. به نظر من یه جاهایی زیاده روی بود...و داستان خیلی شفاف پیش نمیرفت...روی هم رفته خیلی با کتاب ارتباط برقرار نکردم. اما شاید بقیه بتونن باش ارتباط برقرار کنن و ازش لذت ببرن.
زیر آسمان شب
رویایی بود
sara
یه کتاب همه چی تمومه.
خیلی بی نظیره. خیلی وقت بود یه کتاب منو اینجوری غرق خودش نکرده بود.تمام توصیفاش به اندازه بود و میتونستم صحنه هارو جلوی چشمام ببینم. تو دنیای جادوییش گم شده بودم و نمیشد زمین بذارم کتابو. بی نهایت قشنگه. خیلی خوش حالم خوندمش ❤️♥️
زر میرزائی
قشنگ ترین و جادویی ترین عشقی که میتونید تجربه کنید. فضا سازی فوق العاده و شاعرانه، همینطور ترجمه ی واقعا روانی داره.
حجم
۳۹۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۳۲ صفحه
حجم
۳۹۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۳۲ صفحه
قیمت:
۹۵,۰۰۰
۲۸,۵۰۰۷۰%
تومان