نظرات درباره کتاب مغازه خودکشی و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب مغازه خودکشی

نظرات کاربران درباره کتاب مغازه خودکشی

۳٫۶
(۲۴۰۰)
علی دائمی
اگرچه عنوان کتاب و ایدهٔ اولیه‌ش واقعا جذاب و خلاقانه‌ست، اما به نظرم نویسنده نتونسته به خوبی این ایده رو پرداخت کنه. زبان داستان بیش از حد ساده‌ست. داستان فاقد زیرمتنه و نویسنده همهٔ پیام‌های مدنظرش رو کاملا صریح بیان میکنه اما بزرگترین نقطه ضعف داستان، پایان عجیب و غریبشه! همون حکایت گاو نُه من شیر... با وجود این خوندنش رو خالی از لطف نمیدونم. کمترین فایده‌ش اینه که باعث میشه در باب مفهوم زندگی و امید به آینده اندکی تامل کنید...
Ramona
کتاب جالبی بود خصوصا بخش آخرش که اولش یکم غیرمنتظره بود اما بعدا که بیشترفکرکردم فهمیدم مرگ آلن درست بود. آلن نمادی از افرادی بود که باوجود حال بدی خودشون برای حال خوش بقیه تلاش میکنن و بهشون امید میدن. درسته که میگن افرادی که ازبقیه مراقبت میکنن خودشون به مراقبت بیشتری نیاز دارند
Zaraxblue
ماموریت آلن به پایان رسیده بود خودش را رها کرد... پایان
محمد غلامی
شاید موافقان و مخالفان این رمان رو باید تقابل عقل و دل توصیف نمود مخالفان در سمت اندیشه و تعقل و موافقان در سمت علاقه و احساس ایستاده اند ولی نقد یک محصول هنری محل مناسبی جهت عرضه ی علاقه نیست بلکه تنها حکم عقل است که می‌تواند آن محصول را بسنجد. آقای دائمـی استدلال های متقن بیان فرمودند و دوستان پاسخی مستدل به انتقادات ایشان ارائه ندادند بنابراین احساسی عمل نکنید و این رمان رو فراتر از آنچه هست جلوه ندهید
سهیل کارآگاه
بیش‌تر از این‌که اثر خوبی باشه، اثر مشهوریه.
شهـــ گمنام ــــید
احسنت
هانی
دقیقا 👌🏻👌🏻👌🏻
کاربر ۳۸۲۵۲۱۵
کاملا
Helia
آلن مگه میشه تو دنیایی پر از سیاهی و نا امیدی شاد باشی و لبخند بزنی؟! تو تظاهر کردی که همه چیزو عوض کنی و موفق شدی! اما قلب کوچیکت پر از ناامیدی شده بود...
fatima
یک بار خواندن نه بلکه صد بار خواندنش هم می یرزد
کاربر 7956915
آلن هم مثل خانواده اش افسردگی داشت مثل ما که افسردگی مون رو پشت اون لبخند زیبا پنهان میکنیم انگار که گویی چیزی نشده است ما هم مثل آلن برای نجات دیگران بخششی از وجودمون رو از دست دادیم
☕🌿aydaa
در هرصورت حتی اگه آلن هم قلبش پر از ناامیدی بوده باشه، باید مثل خونوادش امیدوار میشد اصلا هرطور فکر میکنم مرگ آلن درست نبود! نویسنده خوب پیش اومده بود، به جز آخرش
Sana
مغازه خودکشی یه فانتزی سیاه تکون دهنده اس! با اینکه اسمش غلط اندازه و سرتاسر کتاب حضور مرگ رو حس میکنی (به نظرم) یه کتاب کاملا امید بخشه... حداقل به نظر من ارزش یه بار خوندنو داره...
•♡mahi
sana,این نظرات کامل از کجا می آید؟
김지수🌸💕
واقعا موافقم💖
1984
آخرش من انگار خوردم به اتوبوس. واقعا حیف. اما تا اونجا کلی خندیدم.
sara.dp
بنظر من داستان می‌تونست واقعا جذاب تر ولی داستان نسبتا خوب بود تا آخرش بنظر من یه تناقض کامل بود و بنظرم نویسنده فقط برای شگفت زده کردن خواننده این کارو کرده بود. راستش با خواندن آخر کتاب نتونستم به مفهومی برسم :(
fatima
خانواده عجیبی بودن تو داستان
diamonds
اون اخرین تجربه رو به خانوادش داد که از دست دادن عزیزانشون چقدر میتونه دردناک باشه
ز غوغای جهان فارغ:)
book lover عزیز آلن کاری خلاف همه عقایدش و در تناقض با حرفاش انجام میده که فقط به خانوادش نشون بده خودکشی چقدر دردناکه؟ خب با این کارش هر چی رشته بود پنبه شد که، هر چی درباره امید، زندگی، خوشی و... گفته بود زیر سایه این کارش بی معنی شد
Auriana
این کتاب در مورد تاثیری‌ست که آلن، این پسر کوچک و شاد روی افراد خانواده و بقیه‌ی مردم می‌گذارد. او با دیدگاه مثبتش سعی می‌کند فلسفه و منطق خودکشی را از بین ببرد. با وجود اینکه خانواده‌اش کاملا با او مخالف هستند و مغازه‌ای برای ارائه‌ی وسایل و پیشنهادات خودکشی را اداره می‌کنند، ولی او دستبردار نیست. این کتاب موضوعی بسیار متفاوت و جذاب داشت، و با وجود متن ساده و روانش، داستان پردازی‌اش خوب نبود و آخر کتاب هم نویسنده صرفا جهت متعجب کردن خواننده دست به یک تناقض کامل، بیجا و مسخره زده بود. ولی این کتاب چیزی عجیب در درون خودش دارد که اجازه نمی‌دهد خواننده رهایش کند. و اگر شروعش کردید، نمی‌توانید تا آخرش نخوانید ... این کتاب مفهومی عمیق داشت و به من حس زندگی زیادی بخشید.
کاربر ۵۹۸۷۶۲۵
به نظر من کنار از بی دقتی های توی داستان این داستان همه ی ما رو وادار کرد تا آخر مطالعه کنیمش پس این گتاب درون خودش چیزی داشت که شما رو وادار کرد تا آخر مطالعه کنیدش‌.
امیرحسین بازوبندی
خانم سوفی ، خیلی نظر خوبی دادید . احسنت
mina
درمورد آخر کتاب بنظر من به بهترین شکل میخواست نشون بده که خودکشی چقدر وحشتناک و شوکه کننده و غیر منطقیه ... بهترین کاری ک نویسنده میتونست بکنه.
Par.ya
من انقدر از این کتاب خوشم اومد که دیروز صوتیش رو گوش دادم و امروز هم متنیش رو خوندم. پیشنهاد میکنم حتماااا صوتیش رو هم گوش کنید. هوتن شکیبا عاااالی کار کرده. به نظرم چندتا نکته داشت که دوست دارم بگم : 1. لباس دشداشه (لباس بلندی که عرب ها میپوشن) مانندی که ونسان همیشه به تن داشت که همیشه طرح بمب و انفجار هسته ای داشت 2. شعار مغازه 3. شدت تنهایی آدم ها که به حیوانات سمی هم وابسته میشن 4. استفاده از اخبار برای افسرده کردن 5. اینکه روکلیس درباره مار یه مشتری حرف میزد گفت اگر اسمش رو میزاشت آدولف بهتر بود و قسمتی که آلن داشت از اخبار بد میگفت درباره آلمانی ها بود 6. وقتی پدر داشت بلوک سیمانی درست میکرد و از سقوط آدم ها حرف میزد روکلیس با خودش گفت یعنی آلن هم اینجوری میشه؟ که ... 7. و آخری که بهترین نکته بود به نظر من، طرح روی لباس آلن بود که وقتی از اردوگاه برگشت ونسان پرسید این یعنی چی. که به نظر من بی ربط به انتهای داستان نبود. در کل بینهایت عالیه این کتاب. از ترجمه گرفته تا قلم نویسنده و داستان پردازیش تا مفهوم و حرفی که برای گفتن داره.
Ghazal
تا حدی با این نظر موافقم و جزییات خوبی مطرح کردین♥️ مثل اینکه تغییری که در اردوگاه برای آلن رخ داده بوده خیلی سنگین و عجیب بوده که اون پایان براش در نظر گرفته شده و بعید نیست به خاطر شوک خودکشی با نارنجک مسول چوخه ی خودکشی بوده باشه که به گفته خود آلن از دست کارهای آلن این کار رو انجام میده. در کل به نظر من کتاب بدی نیست و با اینکه خیلی این مدل بیان داستان سلیقه م نیست اما برای یه بار مطالعه ارزش داره و اصولاً کتاب برای خوندنه که بعدش آدم بتونه نظر بده که به دردش خورده یا نه...
کاربر moji
واقعا با جبر خوندمش با اینکه تعداد صفحاتش کمه نخونین اصلا
کاربر moji
حالا اینکه چند نکته از تو کتاب در آوردی دمت گرم، ولی حقیقتا اگه کل داستان رو نخونین و همین چند نکته رو تو یه دقیقه بخونین تو وقتتون صرفه جویی کردین فوق العاده افتضاح بود واقعا کسل کننده ست و هیچ گونه جذابیتی نداره چجوری پیشنهاد خوندن میدین؟ کتابایی مثه کیمیاگر، کتابخانه نیمه شب که دو برابر این کتاب صفحه دارن و ده برابر درون مایه یا خیلی کتابای دیگه که بصورت داستان نگرش آدمو تغییر میدن
نیتا
سوژه کاملا جدید، داستان پردازی عالی، اما آنقدرها هم انتظار داشتم استثنایی نبود. و واقعا چرا آخر کتاب اینطوری تموم شد؟ پایان کتاب انگار تمام متن کتاب رو نقض می کرد.
abolfazlsadatian2002
آلن یک انسان معمولی نبود ، یک رسول بود که اومده بود تا امید رو به مردم برگردونه و موفق هم شد همونطور که پایان کتاب بود:ماموریت آلن به پایان رسیده بود ، خودش را رها کرد...
کاربر ۷۰۵۲۳۲
به نظر من میخواست بگه کسانی که دیگران رو مدام تشویق می کنند به زندگی به زیباییهاش به ارزش هاش و......حتی خودشونم حرف خودشون رو باور ندارن واین افسردگی و سیاه بینی یک اپیدمی جهانیه
soha79
بنظر من دلیل این پایان شوک دادن به اون خانواده بود که بتونن حال اطرافیان کسایی که تشویق به خودکشی میکنن رو درک کنن
ف.ن
واقعا چرا؟ پایانش رو نمی‌تونم در ذهنم هضم کنم. ولی داستان شگفت‌انگیزی بود. 👌
محمد مهدی
آخرش رو هضم نمیکنم
Mahdi Akhlaghi
این‌کتاب‌خیای‌عجیب‌به‌من‌یاد‌داد‌اگر‌بخوام‌ خودکشی‌کنم‌چجوری‌خودکشی‌کنم اگر‌شما‌بخواید‌خودکشی‌کنید‌چجوری خودکشی‌میکنید
شب رو
من فکر می کنم آلن می خواست سنت خونوادگی تواچ ها رو حفظ کنه!از این نویسنده بعید نیست
Faeze
ببینید این کتاب ظاهر جذاب و فریبنده ای داره که منم به همین دلیل خوندم. تقریبا یک سوم داستان خیلی کشش داره اما کم کم پوچ بودن محتوا نمایان میشه. تنها پیامی هم که نویسنده در این کتاب در نظر داشته، در پایان کتاب نابود میکنه...
کاربر 8572795
همه نظراتو خوندم ولی دقیق ترین نظر همینه
سبزی خانم
دقیقااا
کاربر ۳۲۳۶۳۸۶
مرسی از نظر عالی تون من نخونده میدونستم کتاب محتوای پوچی داره.
به دنبال آلاسکا
داستان ایده جدید و جالبی داره بجز پایانش که کل محتوای داستان رو میبره زیر سوال😑
behraadmoradi
^_7 اولین کتابی بود که از ژان تولی خوندم و ترغیب شدم که دوباره ازش بخونم. سبک کتاب کمدی سیاه. در تمام طول کتاب از خوندنش لذت بردم و باهاش خندیدم و به فکر فرو رفتم.
بسیار قشنگ بود من لذت بردن
بسیار عالی بود من خیلی دو ست داشتم
بسیار قشنگ بود من لذت بردن
من بسیار دوست داشتم
کاربر ۲۷۸۶۷۴۴
منم اولین کتابی که از این نویسنده خوندم بسیار عالی بود
farez
تعریفای زیادی رو از کتاب شنیده بودم اما راستش اونجوری که باید من رو راضی نکرد...ساده و بی آلایش بود تا حدی که فکرکردم باید در دسته ی نوجوان قرار بگیره. نگارش داستان عامیانه و سر دستی بود. بمعنای واقعی کلمه اگر این ایده رو میدادن دست یکی عین یوستین گوردر کتابی تحویل میداد که میتونست بهترین در نوع خودش باشه. آمیزه ای از فلسفه ی زندگی و تخیل... پایان بندی کتاب اتفاقا تنها قسمت پخته، و نفطه ی داستان بود. انگار نویسنده این پایان مد نظرش باشه و بخواد از اول داستانی بنویسه که تهش به این برسه.... در نهایت به دوستانی که کتابی روان میخوان جهت مطالعه در چند ساعت، بدون اینکه بعدش دچار افسردگی بعد از تمام شدن کتاب بشن یا ذهنشون آچمز کنه، پیشنهاد میشه...
:)
برای ارسال هدیه کیمیاگر، از لینک زیر استفاده کنید. https://api.taaghche.ir/mybook/sg/637626479550568476 عیدتون مبارک
zarabie
*خطر اسپویل * کتاب خیلی قشنگ بود . کمدیش،امیدی که الن میداد و.. فقط رفتار های ضد و نقیض زیاد داشتن شخصیتا. راجب اخرش.. نظرم به کل نسبت به کتاب عوض شد. بنظرم بدترین کارو الن کرد، امید دادن و پس گرفتنش. با اینکار خانوادش یا خودکشی میکنن یا افسرده میشن و مغازرو بر میگردونن به مغازه ی خودکشی.. اخر کتاب از نظر من نشون میده الن اونقدی که فک میکردیمم پاک نبود شرایط خانوادشو اونموقع که مشتاق دیدن مرگ همه بودن تغییر داد و وقتی یه خانواده ی واقعی شدن و به هم وابستگی پیدا کردن بووم. امیدشونو له کرد احساس کردم از اول کتاب که هی میگفتن چرااا الن مثه ما نیست در واقع بود... پایان کتاب از نظر من اگه خوب تموم میشد بهتر بود چون تو طول داستان به اندازه کافی ادم اذیت میشه بخاطر تم دارک . در هر صورت نظرات متفاوته... اما یجورایی هم حق اون خانواده بود که این اتفاق براشون بیفته با اون همه ادمی که ترغیب به خودکشیشون کردن.
زهرا بانو
آره دقیقا همینطوره پایان همه چیو نابود کرد.
سرو
کتاب ایده ی خوبی داره ولی داستان پردازیش واقعا بده. می‌توانست کلی چیز خلاقانه تر بهش اضافه کنه و کلی ماجرای جالبتر. اما صرفا یه متنه که به زور میخواد غالب کنه مهربونی پیروز میشه. کلا ارزش وقت گذاشتن نداره. من خودم سرکلاس دینی ام خوندمش. از بیکاری!
حسین خواجه ویس
به نظر من ارزش حداقل یه بار خوندن رو که قطعا داره، در مورد اینکه میشد ماجراهای جالب تر بهش اضافه بشه تاحدودی موافقم، در باره ی غلبه ی مهربونی باهاتون موافق نیستم چون در اصل در همه کاراکترهای داستان مهربونی وجود داره چیزی که متاسفانه وجود نداره امید هست
حسین خواجه ویس
اتفاقا به نظر من ارزش حداقل یه بار خوندن رو که قطعا داره، در مورد اینکه میشد ماجراهای جالب تر بهش اضافه بشه تاحدودی موافقم، درباره ی غلبه ی مهربونی باهاتون موافق نیستم چون در اصل در همه کاراکترهای داستان مهربونی وجود داره، چیزی که متاسفانه وجود نداره امید هست
دختر خوانده پروفسور اسنیپ فقید 🐍💚
کاملا موافقم. اصلا در حدی که ازش تعریف میشد، تأثیر گذار نبود
کتاب باز
چطور یک کتاب میتونه انقدر با احساسات بازی کنه؟ تلخی، سردی و تیزی مرگ را در این کتاب میشه حس کرد. وقتی که مشتری ها از مغازه بیرون میرفتند تا مرگشون رو خودشون رقم بزنند. وقتی خانواده تواچ با چشمهایی مبهوت و گیج آلن را نگاه میکردند. وقتی بوسه مرگ اسم عشق رو به افتضاح میکشوند. و وقتی که دو طرف پنکیکها خوب پخته و ترد میشد و فروش میرفت. جمله آخر،،، باعث شد این کتاب تا ابد توی قلب من ثبت بشه...
کاربر ۳۲۳۶۳۸۶
مرسی از نظر سازنده شما
تیام بانو☕💕
واقعا نظراتتون خیلی زیباست کاربر کتاب‌باز😃😃🤗🤗🤗🤗🤗
کتاب باز
تو چه ژانری دوست داری؟🤗
totoro
شاید در حال حاضر این کتاب در دسته کتابهای طنز قرار دارد،ولی کی میدونه،شاید ۱۰سال دیگه باید به دنبال اون در دسته کتابهای درام،سبک زندگی یا اجتماعی بگردیم.همین الان که این نظرو میخونید احتمال داره که در کشوری دیگر، در یک بیمارستان، بیماری زیر برگه ای که به پزشک اجازه میدهد او را بکشد را امضا کند و حتی پزشک بعد از امضا با لبخند بگه:"مرگ راحتی داشته باشید."چیزی که به عنوان اتانازی جا افتاده و حتی در برخی کشورها قانونی محسوب میگردد. بسیاری از مواردی که در گذشته(یا حتی در نظر خیلی از افراد حتی امروزه هم) غیراخلاقی یا عجیب به نظر می آمدند، امروزه مشروعیت پیدا کرده و شاهد ترویج یا تبلیغ آنها هستیم. پس اگر روزی در تلوزیون تبلیغات شرکت مرگ آوران(سهامی خاص) را دیدید،تعجب نکنید. مغازه خودکشی که امروز در دسته طنز قرار دارد و با خواندنش لبخند میزنید،ممکن است یکروز نام مغازه ای در خیابان باشد.بحث اینه که اون موقع با دیدنش چیکار میکنید،لبخند میزنید،اخم میکنید،هیچ کاری نمیکنید یا شاید خدایی نکرده حتی واردش میشید. اما درباره خود کتاب باید بهتون بگم که ابتدای کتاب خیلی جذابه، از خلاقیت نویسنده در توصیف روشها و ابزارهای مرگ و حتی آدم های خودکش، لذت فراوان بردم و حتما شماهم بخونید میبرید. ولی یه مسئله که خیلی تو ذوقم زد،جدای از پایان آشکارا در تناقض با هدف داستان، این بود که درسته دید شخصیتها به زندگی عوض شد،ولی این تغییر خیلی سریع اتفاق افتاد طوری که خواننده قانع نمیشه که چرا مثلا الان این آدم که هر روز تو فکر ساخت وسایل خودکشی جدیده و از برادر شاد و امیدوارش بدش میاد،یدفعه بدون هیچ پیش زمینه ای تصمیم میگیره تبدیل به آدم خوبه داستان بشه. خیلی رو مخ بود.انگار که مثلا بری پیش روانشناس و بگی میخوام خودمو بکشم،یه چیزی بگین که خودمو نکشم،اونم بگه خودتو نکش.ماهم بگیم ممنون تو جونمو نجات دادی و با پرداخت پول ویزیت،خندان و امیدوار به آینده از مطب بیایم بیرون. از اواسط داستان، مدلش قشنگ همینجوری میشه.البته چون داستان کم حجمه و ۲۷۰ صحفه بیشتر نداره نباید انتظار داشته باشیم که ژان تولی به کنکاش در پیچ و خم های ظریف هر شخصیت بپردازد. در کل باوجود اینکه ایده جذابی داشت،اجازه بدید بهتون پیشنهادش نکنم،ممنون.
totoro
نطرتون درسته Nilloo Co ممنونم. اما خب درخصوص اتانازی هنوز انتقادات زیادی وجود داره که بیشتر هم اخلاقی هستند و قوانین خیلی از کشورها هنوز اونو نپذیرفته یا اگه پذیرفته به صورت passive پذیرفته (یعنی بیمار به صورت مستقیم توسط تزریق سم نمیمیره بلکه دارو و درمان متوقف میشه و به این صورت عمر بیمار زودتر به پایان میرسه) و هنوز این حرکت که یکی درخواست مردن کنه و دیگری اونو بکشه رو نتونستن هضم کنن.
Nilloo Co
درمورد اتانازی، اینطور نیست که طرف حالش خوب باشه یا از بیماری روحی / جسمی‌ دیگه‌ای که قابل درمان باشه رنج ببره و پرشک بتونه به بیمار اجازه خودکشی بده و باعث مرگش شه‌. اتانازی درمورد بیمارانی مورد استفاده قرار می‌گیره که "هیچ" امیدی به بهبودیشون نیست و قراره کم کم با فروریختن و ذره ذره آب شدن جسمشون و درد و بدبختی و بیچارگی به سمت مرگ حرکت کنن. و اتانازی اجازه نمی‌ده این دم آخری، این بیماران همچین کیفیت زندگی پایینی رو تجربه کنن برای هیچی. مقایسه‌اش در اینجا فکر نمی‌کنم کار درستی بوده باشه. مثلا کسی که سرطان می‌گیره و قراره به صورت صددرصد بمیره، چرا اتانازی نشه وقتی می‌تونه بدون درد و اون حجم از فشار بیماری‌های روحی و جسمی و در زمان کم‌تر همون نتیجه رو رقم بزنه؟
Fazel
درسته ولی در داستان، حتی قبل از اینکه آلن از خانواده دور بشه هم، تغییرات تو خانواده اتفاق میافته. مثلا اونجایی که صدای آهنگ میاد و برادر بزرگتر آلن داره آهنگی که آلن بهش یاد داده رو تکرار میکنه که بنظرم یه چرخش 360 درجه ای تو رفتار برادره بود ولی زمینه های تغییر از قبل فراهم نبود. یعنی قبلش تو داستان برادره رو یه آدم افسرده نشون داده بعد یه دفعه اونو شاد نشون میده. البته چون یه رمان کوتاه هست، بنظرم این تغییرات سریع قابل توجیهه.
Zahra.A.1
کجای این کتاب امید بخش بود؟! کل کتاب سرشار از سیاهی و افسردگی و افکار ناامید کننده بود، وقتی کتاب رو میخوندم روحم سنگین می‌شد! کتاب روحیه ات رو با خاک یکسان می‌کرد بعد می‌خواست با چندتا جمله ی سطحی آلن مثل *به زندگی بخند تا بهت بخنده* به زندگی امیدوارت کنه!! که البته در پایان اثر همون جملات سطحی هم از بین میره!
رهگذرِ دنیا
آفرین دقیقا زدی تو خال! 👌 خیلی باهات موافقم
م ن
قبل از هرچیزی باید بگم وااای از جمله آخر 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️ در کل داستان به خوبی تعاریفی که ازش میشد نبود. داستان درباره یه خانواده پنج نفره اس که توی یه شهر مملو از افراد افسرده که حس بدبختی میکنن، یه مغازه فروش لوازم خودکشی دارن. همه اعضای خانواده ناامید و افسرده ان به جز عضو کوچیک خانواده که همیشه شاد و شنگوله و به روش خودش دیگران رو هم میخواد به زندگی امیدوار کنه و ادامه داستان... یه ذره ریتم داستان انگار تند بود و زودی میخواست برسه به ته ماجرا!! در واقع بهتره بگم جاهایی که باید ریتم تندتر میبود کند و حوصله سربر بود، جاهایی که احتیاج بود بیشتر داستان پردازی شه، یهو همه چیو سر هم بندی کرده بود! به نظر من مشخص نبود چی شد که یهو شرایط عوض شد، بخصوص درباره ونسان. چون بقیه رو باز میشد یه جوری توجیح کرد
ز. آروشا دهقان
بعضی کتاب‌ها هستند که پایانشون خوب نیست اما متن و روند داستان انقدر فوق‌العاده‌ست که پایانبندی بدش اصلا به چشم نمیاد. بعضی از کتاب‌ها هم روند داستانی خیلی خوبی ندارند اما پایانبندی شاهکارشون باعث میشه بدی متن رو فراموش کنی. مغازه‌ی خودکشی در هیچ کدوم از این دو دسته جا نمی‌گیره. کتابیه با متن و روند داستانی متوسط و پایان افتضاح. اگر پایانبندی خوبی داشت بهش چهار ستاره می‌دادم اما از اونجایی که پایانش واقعا بد بود (منظورم از بد، تلخ نیست. منظورم نامتناسب و بی‌دلیل و بیهوده‌ست.) و حس می‌کردم نویسنده الکی تلاش کرده مخاطب رو غافلگیر کنه، نتونستم از ایرادات روند داستان هم چشم‌پوشی کنم. اصلا احساس نمی‌کنم که بیشتر از دو ستاره حقشه. شاید حتی یک ستاره هم بس باشه.
سبزی خانم
کاملا درسته
رهگذرِ دنیا
بله عزیزم یه ستاره هم زیادشه!
مجتبی
داستان با یک ایده خیلی عالی شروع میشود که برای من یادآور انیمیشن خانواده ادامز بود اما رفته رفته سیر نزولی شروع میشود و نویسنده برای اینکه برای فضای افسرده و ناامیدی که ساخته، انتی تزی تعریف کند به سمت شخصیتی میرود که فقط به ظاهر نیمه پر لیوان را میبیند و از یک جایی به بعد کتاب تبدیل به کتب روانشناسی موفقیت و شادنگر میشود بدون اینکه در دل هیچ کدام از شخصیت ها تحول فکری و یا هدفی برای زندگی ایجاد شود و این شادی که نویسنده نشان میدهد در واقع مخدری است برای فراموش کردن زندگی و از افسردگی به سمت مانیا حرکت میکند و ما ادمهایی میبینیم که شاد هستند اما دلیلی و هدفی برای شادی آنها وجود ندارد
ن. عادل
مغازه خودکشی. جایی برای خرید ابزار خودکشی. جایی که خانواده ترانچ میگردوننش. ونسان، مرلین، میشیما و لوکریس. «آیا در زندگی شکست خورده اید؟ لااقل درمرگتان موفق باشید!» تا اینکه آلن وارد زندگی خانواده ترانچ میشود. آلن برخلاف کل خانواده شاد و مثبت بین است. «اگه بگن یه هواپیما با پونصد تا سرنشین سقوط کرد و چهارصد و نود و هفت نفر مردن اون فقط به سه نفر باقیمونده توجه میکنه!» آلن. آلن یک امید بود برای زندگی. ... پ.ن. من همه اسم ها رو به یه شکلی تو ذهنم دارم. و تو یکی از اونایی هستی که جایگاه مهمی داری
azar
حقیقتش قبل از اینکه شروع به خوندن این کتاب بکنم پیش خودم فکر میکردم با اینهمه مشکلات و فقر و بیکاری و گرونی و بیماری ،همینمون مونده اینجور کتابا با موضوع مرگ بخونیم! ولی بعدش دیدم اینجور نیست... گاهی فکر میکنم زندگی خیلی وقتا کسل کننده و مزخرفه ولی بعدش فکر میکنم تنها چیزی که ما داریم همین زندگیه.. یه بار به ما کارت ورود به دنیا داده شده پس سعی کنیم آگاهانه لذت ببریم و سخت نگیریم ✏افکار مالخولیایی من😜:موقعی که به دنیا اومدیم ازمون اجازه نگرفتن که دوست داری زندگی کنی؟یعنی زندگی رو خودمون انتخاب نکردیم ولی کاش مرگمون رو میتونسیتم خودمون انتخاب کنیم مثلا جایی شبیه همین مغازه خودکشی میرفتیم میگفتیم لطفا مقداری سم یا تکیه ای طناب😌🙈
#*
شما که یادت نمیاد شاید ازت اجازه گرفتن! من کاملا حس میکنم قبل بدنیا آمدنم حداقل در مورد مرد یا زن بودنم ازم نظر خواسته شده و انتخاب خودم بوده.👌
azar
ممنون اد شدم😊
baghaee
@tirozhia
سمانه
هر کی میخنده دلیل نمیشه غمی نداشته باشه من دوسش داشتم
Zahra.kazemi6
داستان به اون طور نبود که شما نخواید یک دقیقه هم کتابو بذارید زمین و اونقدر جذاب باشه.حتی ممکنه ولش کنید در نیمه و دوباره بعد از چند روز بیاید سراغش.شاید بخاطر خیلی ساده بودن این کتاب اما من دوسش داشتم و دروصفش می تونم بگم:کتابی با رایحه مرگ و نفرت از دنیا،در عین حال با نگاهی امیدوار به زندگی. تضاد های کتاب خیلی منو جذب کرد به خودش اما می تونست قوی تر از این ها هم مفهومو بیان کنه با داستانای جذاب تر
محراب شاهدهی
ژان تولی در این اثر از نظر انتخاب موضوع شاهکار کرده است و ایده انتخاب اثر و کلیت داستان بسیار عالی است و از نظر انتقال حس هم موفق بوده است جایی که آلن نبود احساس غریبی و غم را به خواننده هم انتقال میدهد و رابطه جالب سخن فقط فقط پیر ها میتوانند خودکشی کنند و خودکشی آلن برایم جالب بود زمانی که اون جمله رو خوندم برام جالب بود که چرا پیر ها و وقتی آلن خودکشی کرد و نویسنده گفت که آلن ماموریتش رو انجام داد متوجه رابطه شدم اثر خوبی بود با پایانی عجیب از نظر ترجمه هم روان خوب بود.
کاربر ۲۴۰۹۵۱۴
سلام یه جوک یه جا تصادف شده بود فردی برای اینکه تصادف رو از نزدیک ببینه به مردمی که داشتن تصادف رو از نزدیک میدیدن میگه برید کنار من باباشم میره جلو میفهمه ماشین به خر زده بود
قاصدک
اول نظر بنویسید ک احتنال لو رفتن داستان هست‌..
zeinab.ghl
با توجه به اون همه تعریفی که از این کتاب شنیدم، انتظار داستان بهتر و خفن تری داشتم، معمولی بود، بیش از حد معمولی! کتاب رو قشنگ میشد توی یه جمله خلاصه کرد، غم و شادی مکمل هم دیگه هستن، همون طور که بدون وجود شادی، غم بی معنا میشه، بدون غم، شادی وجود نداره. تنها برداشتی که از کتاب کردم این بود و حس می کنم واقعا لیاقت اون همه تعریف و تمجید و نداشت. البته بی انصافی نشه که کتاب اسم جذاب و کنجکاو کننده ای داره. و اینکه ایده و داستان پردازی با اینکه جالب بود، اما حس می کنم کافی نبود!
نسیم رحیمی
قبل از مطالعه این کتاب با سبک نوشتاری کمدیِ سیاه آشنا نبودم اما الان خیلی از این سبک و حقایقی که در اون بیان میشه خوشم اومده.کتاب جالبی بود و متاسفانه باید بگم از نظر من مطالب موجود در کتاب به نوعی درست و بازگو کننده ناامیدی، دل مردگی و بی هدفی بیشتر مردم زمانه خود ما هست و اگر در واقعیت یک چنین مغازه ای وجود داشت قطعا فروشی بیشتر از اون چیزی که در کتاب ذکر شده داشت!!💀 انتظار خودم با توجه به تعریف هایی که از کتاب شنیدم بیشتر بود اما در کل راضی کننده بود و نکته جذاب برای من نه روند داستان، بلکه کلیت موضوع بود که واقعا استادانه انتخاب شده بود و خاص بود. البته خیلی خوش بین بودم که کتاب پایانی شوکه کننده نداره و مثل همیشه خوبی بر بدی پیروز میشه اما فرضیاتم به هم خورد
آروراکا🀄🎴
😘😘😘😘😘🔪🎩🔪🔪🔪🔪🔪
Captain
چرا این کتاب رو بهتون توصیه نمی کنم؟ ایده بسیار جذابه همون طور که از اسم پیداست اما داستان پردازی ها ضعیف اند و شخصیت ها از یک جایی به بعد به طور شدیدی تغییر می کنند، اما با وجود همه ی ضعف ها شرط می بندم که شما به خوندن ادامه خواهید داد و حتی از کتاب خوشتون خواهد آمد! عجیبه ولی یکی از ویژگی های خاص این کتاب همینه که با وجود کوتاه بودن و داستان پردازی پراکنده شما رو تا آخر همراه می کنه. اگر از همه ی اشکالات کتاب و خلاصه گویی بیش از حد در خیلی موارد عبور کنیم جمله ی آخر کتاب بلا گیرتان می شود که بیش تر از همه ی کتاب احمقانه است و همه ی تصوراتتان را زیر و رو خواهد کرد. چرا؟ چون کل شالوده ی این داستان مبنایش پسر شاد و شنگولی به اسم آلن است که مغازه ی خودکشی را متجول می کند ولی با این وجود در آخر خودش کاری را می کند که همه را از آن بازداشته. باز هم چرا پیش می آید:چرا این کار را می کند؟ چون نویسنده ماموریت و وجود پسر را خوشحال کردن دیگران تلقی کرده و وقتی نیازی به این نباشد او را خلاص می کند. در کل از کتاب خوشم نیومد و پیشنهادم نمی کنم چون چیزی عایدتون نخواهد کرد چز یک پوچی و سردرگمی گم.
kordelia
رمان کوتاه و بامزه‌ای بود... اینکه بجای تلاش برای پررنگ کردن تیرگی‌های دنیا در اندیشه یافتن روشنایی باشیم و دنیا رو به جای بهتری تبدیل کنیم...اما آخر داستان با حرف نویسنده مغایرت داشت و بی معنی بود!!!
...love
کوتاه ،درد اور،شاید هم آینده ...
آلیس در سرزمین نجایب
کوتاه. عالی. شیرین و جذاب بیاید اون پایان مسخره رو در نظر نگیریم چون حتی اگه از نظر روان شناسانه بخوایم به قضیه نگاه کنیم متوجه میشیم آلن بیمار روانی بود که پایان رو اون طور رقم زد. پس بیخیال ژان تولی عزیز. دو متر مونده بود. آلن بالا رفت و همه چی به خوبی تموم شد. گذشته از این پایان چقدر خوندنش کیف داد. ترجمه هم عالی بود 💕💕💕
ali joon
بنظرم خودکشی آلن میخواست بگه مرگ چیز بدی نیست و آلن با مردن مشکلی نداشت،منتهی مرگ زمانی بده که شما اساسا یا هدفی در زندگی نداشته باشی،یا هدفی که داری هدف ارزشمندی نیست،اما اگر در زندگی اون کاری که باید میکردی رو انجام داده باشی، با آغوش باز و لب خندان پذیرای مرگ خواهی بود و همانطور که باید به زندگی لبخند بزنی،به مرگ هم لبخند خواهی زد من که آخرش رو همینجوری بیشتر دوست داشتم با احترام
maryam
یک پایان تلخ بهتر از تلخی بی پایان... البته فکر کنم خیلی ربطی نداشت ولی خیلی هم بی ربط نبود😅
Mochaaa
روایت خیلی جالبی بود از حس و حال تلخ آدم‌ها. اینکه تمام مدت مشغول انجام یک کار باشی ولی واقعا ندونی چرا. فکر میکنم این کتاب تلنگر عجیبی باشه برای اون‌هایی که زمانی فکر پایان دادن به زندگیشون رو داشتن و یا دارن.. تمام مدت پیش خودت میگی "چطور میشه به این زندگی امیدوار نبود؟" ولی وقتی به انتهای داستان برسی.. میفهمی اگه رسالتت رو در زندگی درست انجام داده باشی هرگز بیهوده زندگی نکردی‌.
zary
من معمولا کتاب هارو خیلی طول میکشه تا تموم کنم!یا اصن تموم نمیکنم!ولی اینو سریعا و در هرفرصتی که پیش می اومد خوندمش و تمومش کردم خیلی برام قشنگ و جالب و دوستداشتنی بود و آخرشم هم واقعا شوکه شدم!... بنظرم واقعا ارزش خوندن داره و جملات تامل برانگیزی داره و کلا موضوع جالب و جذابی داره ولی خب واقعا میخوام فلسفه پایانش رو بدونم!
ali.ameri.e
کتاب بسیار زیبایی که داستان تغیر یک خانواده ناامید و غمگین را به یک خانواده امیدوار و شاد توسط فرزند پر شور و پر انرژی آنها روایت می‌کند و به خوبی توانسته است به طور طنز از اهمیت موضوع امیدواری و امید به زندگی در جامعه ، و نوع برخورد انسان‌ ها با یکدیگر و تأثیر آن اشاره کند. کتاب لذت بخش و زیبای بود که تأثیر جالب و عجیبی در مخاطب می‌گذارد.
سایه‌بی‌سایگی:).میر
پسری متفاووت در بین مردمانی که مغازه ی خودکشی رو داشتند . علاوه بر داشتن محتوایی که هدفش امید بخشی اطلاعات جالبی هم میداد ... امیدواری هایی داشت کتاب که به نظرم میتونست دید ما رو نسبت به خیلی چیزها تغییر بده . بستگی داره که خودمون چطوری بخواهیم برداشت کنیم ازش . .قطعا ارزش خوندن داره . حتی برای چند بار . بخونید . فقط همین. باز تکرار میکنم که بستگی به دیدگاه داره . یکی میخونه و میشه مثل مردم اونجا ، یکی میخونه و میشه مثل پسرک تک . برعکس خیلی ها با خوندن کتاب امید گرفتم . هنوز وقتش نرسیده تا دستامو رها کنم :)
Nika
داستان کتاب ، داستان جذاب و خوبی هستش ، همچنین فکر میکنم که هدف نویسنده این بود که نشون بده که در اوج بدبختی و اوضاع بد ، باز هم چیز های خوب وجود داره و انسان همیشه میتونه نیمه ی پر لیوان رو ببینه و شاد و امیدوار باشه .... اما پایان داستان کاملا در تناقض با هدف داستان بود و اصلا منطقی نبود و بد تموم شد 😒
Nika
دقیقااا ، این. سوال های منم بود
glass fagner:)
موافقم پایان میخکوب کننده ای بود ولی هدف داستان رو زیر سوال میبرد اگه میخواست بگه آلن در درون خیلی زجر میکشیده به طوری که راضی به خودکشی میشه پس کاری که بقیه کاراکترای داستان هم داشتن انجام میدادن منطقی بوده! و اینکه یعنی بعدش دوباره خانواده ی الن به حالت قبلشون برنمیگردن؟ افسرده و دلمرده نمیشن؟ این سوالا پیش میومد واسه خواننده
محمدرضا
مغازه خودکشی ژان تولی نمونه بارز پرداخت خوب یک ایده ی عجیب و غریب و نامعقوله. ایده یک جهان سیاه که مردم برای کشتن خودشون اقدام به خرید وسیله خودکشی شون میکنن... کتابِ پر فراز و نشیبی ست که یک انیمیشن هم ازش ساخته شده.
آساره
مغازه خودکشی... مغازه خودکشی... مغازه خودکشی... این کلمه را چند بار برای خودم تکرار کردم واژه واژگون و دگرگون، اسمی فریبنده و جذاب ، اسمی که سر تا پا مرگــــــ اما پایان جز عشق و فداکاری و بغضی تلخ نبود. دلم میخواد خودم را غرق در کتاب کنم، خفه در احساسات آلن ،خفه در عشق مرلین و خفه در استعداد ارنست و خفه در خوشحالی ناگهانی میشیما و لوک ریز این کتاب از آن جمله کتاب‌هایی است هر وقت اسمش را می شنوم یاد فداکاری آلن میفتم و بدون آلن این کتاب شناخته شده نیست ، آلن اسطوره است...اسطوره دوستت دارم آلن کوچولو 💜🌿
SARA
کتاب دلنشینی بود .
کاربر ۲۲۲۵۲۲۲
شروع داستان خیلی جذاب و متفاوت بیان شد و خیلیا می‌گفتن که داستان پردازیش خوب نبود که من با این نظر موافقم ولی درکل برام جالب بود
marie
اگر کمدی سیاه دوست دارید از این کتاب لذت خواهید برد با ایده متفاوت و غیر عادی اش و پایان غیر منتظره فوق العاده اش
mostafa
مغازه‌ی خودکشی(قبل از خرید کتاب بخوانید) ▪︎کتاب موضوع امید به زندگی رو خیلی روان و ساده، و البته زیبا و به دور از هر پیچیدگی‌ای بیان کرده بود... ▪︎فضای داستان بسیار عجیب و البته کمی غیر قابل باور بود جوری که رفتار برخی از انسان های که در اون دوران زندگی میکردن کمی غیرعقللانی و بعضا متضاد با سایر رفتاراشون بود که این از نکات ضعف داستان بود... به نظرم نویسنده نتونسته بود ی انسجام درست در بین رفتار های انسان های اون دوره، ایجاد کنه. ▪︎ داستان پایان عجیبی داشت که یکی از علل معروف شدن این کتاب هم هست.. شاید اگه نویسنده جمله اخر کتاب رو نمی‌نوشت با ی کتاب سطحی و صرفا سرگرم‌کننده که بیشتر مناسب نوجووناس مواجهه بودیم. اما همین جمله اخر کتاب رو بحث برانگیز میکنه طوری که همه سعی میکنن تصمیم الن رو از دید خودشون بررسی کنند و در موردش حرف بزنن. انتخاب این جمله توسط نویسنده نشون دهنده‌ی حرفه‌ای و کاربلد بودن نویسنده است. ▪︎ترجمه به شدت عالی و خوبی داشت... متن بسیار روان بود.. از این لحاظ واقعا کتاب عالی کار کرده بود.. ▪︎در کل کتابی بود که واقعا ارزش خوندن رو داشت و قطعا ازش لذت میبرید و احتمال زیاد کمی شما رو به فکر فرو میبره..
flora
آغا کتاب داشت یکی از بهترین کتابایی میشد که تا الان خوندم که یدفعه اخرش اونجوری شد. ولی بازم دوسش دارم. عااااالی بود
Yasaman
قسمت معرفی کتاب خیلی خوب یه دید در مورد کتاب بهتون میده دیگه توضیح بیشتزی لازم نیست. خیلی خوشم اومد از کتاب و متن روان و خوبی داشت.
شاید یه ستاره ی سیاه :))
/اسپویل/ اول داستان رو با ذوق شروع کردم و اون طور که پیش می رفت انتظار خیلی بیشتری از کتاب داشتم! اما در نهایت خود شخصی که تو یه دنیای سیاه بخاطر امید و انگیزه دادن، زندگی می کرد و راهش رو این طوری پیش گرفته بود تا مانع خودکشی های بیجا بشه ناگهان خودش تمام قواعدی که توی طول داستان ساخته بود رو شکست!! نظر جالبی هم در کامنت ها خوندم مبنی بر اینکه دلش طاقت نیاورده و در نهایت سیاه شده. اما به نظر من خودکشی آلن تمام مفاهیمی که کتاب از نقطه آغازین سعی در رساندن به مخاطب داشت، زیر سوال برد! آخه خودتون تصور کنین فردی بیاد بهت بگه خودکشی نکن و خودش خودکشی کنه://😐 نمی تونم درک کنم و به نظرم باید داستان رو جوری پیش می برد که حداقل به نوشته های خودش لطمه وارد نشه!
• Strawberry🍓
چطور بگم.. مفهوم جالبی داشت ولی اخرش اصلا منطقی نبود، ولی در کل قشنگ بود اگه کسی با پایان بد مشکلی نداره بخونه😂
𝒵𝒶𝒽𝓇𝒶
اتفاقا منطقی بود چون اون یارو پسر کوچولوشون که الان اسمش یادم نیست😂 دچار افسردگی خیلی شدیدی بوده ولی اینو بروز نمی داده
yasaman
محتوای کتاب از اسمش مشخصه ولی به هیچ عنوان جذابیتی که در انتخاب اسم کتاب به کار رفته در متن دیده نمیشه ، داستان پردازی اصلا جالب و راضی کننده نیست و پایانش قشنگ تو ذوق آدم میخوره ، من کتاب رو دوست نداشتم و خوندنش هم توصیه نمیکنم
آنارا
کتاب خوبی بود با موضوعی تازه و فضاسازی زیبا نمیتونم بگم بی نظیر بود ولی به نظرم خوب بود و این که زود تموم شد رو دوست داشتم
..................
داستان که داستان جالبی بود. نظر خاصی نمی‌‌تونم راجع به پایانش بگم. خودم به شخصه از این جور پایان ها بدم نمیاد ولی ممکنه برای بعضی ها مسخره باشه. ولی کتاب خوبی بود

حجم

۱۰۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۱۴ صفحه

حجم

۱۰۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۱۴ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰
۵۰%
تومان