نظرات کاربران درباره کتاب سوپرمارکت شبانه روزی
۳٫۵
(۸۳)
umiumi
کیکو فوروکاوا دختریه که نمیتونه ادم های اطرافش رو درک کنه و در مقابل، اونها هم قادر به درکش نیستن. ولی مشکل از اونجایی شروع میشه که ادم ها کیکو رو مورد قضاوت های بی وقفه قرار میدن. انگار که کیکو عنصر ناهماهنگیه که همه سعی میکنن به اون رو هماهنگ کنن و فرقی نمیکنه که کیو چقدر تلاش کنه تا هماهنگ شه، چون همیشه مردم و قضاوت هاشون یه قدم از اون جلوتر هستن. هیچکس نمفهمه که کیکو در واقع از زندگیش راضیه و چیز بیشتری نمیخواد. چیزی که کیکو خودش رو با اون تعریف میکنه فروشگاه شبانه روزیه. همه چیز عادیه تا اینکه یه روز یه کارمند جدید به نام شیراهارا به فروشگاه میاد و همه چیز عوض میشه. چیزی که انتظار نداشتم اینکه این تغییر در واقع خوب نیست ولی نتیجه خوبی به همراه میاره که یه جور خودشناسی آرامش بخشه، پذیرفتن خودش، حتی اگه خیلی غیرعادیه.
کتاب خیلی زیبایی بود و بسیار قابل درک. پ.ن: شیراهارا شبیه خود کیکو بود، ولی دقیقا نقطه مقابلش. دلم میخواست تا میخورد میزدمش :|
ترجمه: به نسبت خوب بود
Adele
اتفاقا نظرات شیراهارا در مورد جامعه منطقی بود ،تلخ بود ولی درست بود
منتهی دیگه خیلی پررو بازی در میآورد و کیکو رو اذیت میکرد.داشت تو روز روشن سرش رو کلاه میگذاشت و ازش سواستفاده میکرد
محمد شریعتی
ممنون بابت توضیحاتتون
mojgan.mohammadi
چرا کتابهای ژاپنی انقدر قشنگ از احساسات ادمی مینویسن به موضوعی که انگار خیلی پیش پا افتاده است ولی تو باهاش همراهی میکنی.
نیکان
کتاب نسبتا خوبیه. درمورد عدم پذیرش افراد متفاوت در جامعه است. البته بنظرم انسان متفاوت تا وقتی که آسیبی به دیگران نزده و حتی در حد خودش سعی در خدمت رسانی به جامعه دارد، هرچند کاری کوچک باشد بسیار ارزنده است. اما تفاوت وقتی منجر به آسیب زدن به خود یا دیگران باشد مسلما قابل پذیرش نیست. شخصی مثل شیراهارا از تفاوتش به نفع خودش واینکه" من لطمه دیده ام، پس هرکار دلم بخواهد می کنم " بهره می جوید. او تنبل، بی مصرف و سودجو است نه متفاوت. در کل کتاب بدی نیست. هرچند در صدر بهترین کتابهای من جا نگرفت.
Hanika
نظرتون درمورد شیراهارا رو پسندیدم و به نظرم حق با شماست واقعا متفاوت نبود بلکه تنبل و سود جو بود...
چون برخلاف کیکو میفهمید چکار کنه و چه حرف هایی بزنه تا بقیه رو فریب بده ولی کیکو کلا سردرگم بود و همیشه با واکنش های بقیه غافلگیر میشد.
🍃بانو🌼
داستان در مورد خانمی هست که انقدر غرق در روزمرگی ها و فروشگاهی که در اون مشغول به کار هست میشه که دیگه وقتی برای خودش و خانوادش نداره راستش نمیدونم چرا توقع داشتم شخصیت اصلی داستان تغییر و تحولات خوبی داشته باشه اما اینطور نشد
در کل کتابی کم حجم روان هست و آدم ترغیب میشه به خواندن ادامه کتاب
hedyeh
کتاب در مورد کسیه که هیچ وقت در زندگیش نمیتونه خود واقعیشو نشون بده چون همه فکر میکنن عجیب غریبه و ازجامعه طرد میشه.خیلی قابل لمس و هم ذات پنداری بود.مخصوصا اینکه برای مثل بقیه شدن از رفتار دیگران تقلید میکرد خیلی واقعی بود.من از خوندنش لذت بردم.ولی کاش طولانی تر بود.
Ali Samouti
کلیت گفتار این کتاب درباره روزمرگی و اعتیاد به کار است از سوی دیگر قضاوت ها و نصیحت های دیگران بر آدمی که آدمی را مجبور می دارد کارهای مختلفی بنا به نظر آنها انجام دهد زندگی را سخت و طاقت فرسا میکند گاهی اجازه نمیدهند کاری را که باب میل ما است انجام دهیم این کتاب در صد صفحه اول کاملا خسته کننده است اما از صفحه ۱۰۰ تا ۲۰۰ جذاب خواهد شد به طور کلی در این کتاب می بینید که چگونه افراد به خود اجازه میدهند از مرزها و حریم شخصی شما عبور کرده و دخالت مستقیم و رفتار شما بگذارند بد نیست که نیمروزی برای خواندن این کتاب وقت بگذارید
zohreh_in_dark
شاید همه ما به نوعی غیرعادی باشیم که داریم برای عادی بودن و همرنگ شدن با جامعه تلاش می کنیم. جامعه ای که از همین آدم های غیرعادی تشکیل شده. این که همه می خواستن شخصیت اصلی رو تغییر بدن آزاردهنده ست، آدم هایی که همیشه می خوان بهت یاد بدن روش درست زندگی چیه، در حالی که مشخص نیست واقعا روش زندگی خودشون درسته یا نه. این کتاب یه طوری انگار باعث می شد نگاهی از بیرون به خودمون داشته باشیم. توصیه خاصی درباره خوندن یا نخوندن کتاب ندارم. کتاب ساده ای بود.
najmeh
برای توصیه مطمئن نیستم چون کتاب همه پسندی نیست. ولی نظر خودم اینه که کتاب خیلی خوبی بوده. با یک داستان خیلی ساده نویسنده نکات مهمی رو منتقل کرده.
Cna.Yekta
این کتاب بینظیره ، تونستم با تک تک کلماتش ارتباط برقرار کنم ، بی نقص ، از بهترین ها ، حتما پیشنهاد میکنم.
perrsius
اولین کتابی بود که انقدر با شور و علاقه می خوندم و اصلا دوست نداشتم تموم شه. بهتون توصبه میکنم بخونیدش مطمئن باشید ارزشش رو داره
آنیل
توی این کتاب به نطرم مهمترین چیز احترام گداشتن به تفاوتهای فردی است. همه انسانها شبیه هم نیستند و حق دارند راهی متفاوت رو درپیش بگیرند . کتابی عالی
Sharareh Haghgooei
در این کتاب به دنبال هیجان نباشید.ولی قالب های رایج جامعه در آن به ظرافت نقد شده اند .چارچوبهایی بعضا دست و پا گیر که افرادی با علایق خاص را حتی دورتر از حاشیه می راند.خصوصا در رابطه با مقوله ازدواج ، شغل و درآمد خوب که عیار سنجش آدمهای جامعه شده است.
نَعنا🌿
درونِ این کتاب به دنبال هیجان و یک چیز شگفت انگیز نباشین و در عین حال متن انقدر سست و کسل نیست که شما رو خسته کنه.
داستان این کتاب، داستان روزمرگی هاست به همراه یک ترجمه خیلی خوب.
تمام انتقاد و اعتراض این کتاب به فضای ربات گونه و بی احساس جامعه ژاپنه، البته انتقادات زیادی هم به محتوای این کتاب وارده و من فکر نمیکردم عنصر خانواده در ژاپن به چنین زوال و گسستگی رسیده باشه.
شخصیت کیکو، شخصیت خیلی خاصی نیست و به نظرم بیشتر یک شخصیت ضعیف بود تا یک عنصر خاص و متفاوت از دیگران.
به هرحال با نخوندن این کتاب چیزی رو از دست نمیدین ولی میتونه یک تجربه جدید برای آشنایی با فضای جامعه ژاپن و کار در فروشگاه باشه که این مورد برای من خیلی جالب بود و تنها دلیل خوندن این کتاب :)
Atena snf
سوپرمارکت شبانهروزی تونست حسابی من رو بخندونه؛ و شاید از معدود افرادی باشم که با این کتاب خندیدم. این کتاب در واقع یک کتاب طنز نیست و بیشتر یک نقد اجتماعیه. شخصیت اصلی داستان مشخصاً از مشکلات روانشناختی رنج میبره و غیرعادی و عجیبغریبه. حرفهاش، واکنشهاش و تصمیماتش همگی غیرعادی هستن. شاید به همین خاطر باشه که خیلی جاها متعجب میشدم و میخندیدم. درهرحال کتابیه که شاید به دل همه نشینه اما چیزهای جالبی میشه ازش یاد گرفت.
hamtaf
خوب بود
فقط متوجه نشدم چرا اصرار بود که بگوید او غیرعادی است؟!
اینکه راضی باشد از یه کار تکراری. اینکه خوشحال است از کارمند فروشگاه بودن. اینکه ناراحت می شود از خارج برنامه کارکردن سایر کارکنان. ابتدا گفتم لابد چون احساساتی نیست. یعنی مثل سایرین احساسات نشان نمی دهد. ولی او عصبانی شد از بی توجهی مدیر و سرپرست به برنامه روزانه فروشگاه. پس بی احساس نیست.
بین وقت گذرانی با خانواده یا اضافه کاری در فروشگاه، انتخاب می کند کار کند.
او مسئولیت پذیر است. انگل نیست. مزاحم نیست.
فقط متوجه نشدم چرا در ژاپن کار در سوپرمارکت شغل محسوب نمی شود! و کار نیمه وقت محسوب می شود؟
shideh13
وقتی شروع به خوندن کتاب سوپرمارکت شبانه روزی کردم، در وهله ی اول به نظرم رسید مثل عنوانش باید خیلی معمولی باشه ولی وقتی جلوتر رفتم و با فضای داستان انس گرفتم و کمکم دستم اومد که حرف نویسنده در ورای سادگی داستان چیه، کتاب رو جدی تر گرفتم، عمیق تر خوندم و خلاصه خوندنش رو توصیه میکنم؛ یه تفکر خوبی درش هست...
atiyehghm
این کتاب داستان دختریه که با جامعه ی اطرافش متفاوته و در حالیکه ۳۵ سالشه هنوز کار نیمه وقت داره و ازدواجم نکرده و از طرف جامعه همش تحت فشاره به خاطر تفاوت هاش و وقتی هم که سعی میکنه به شکلی دربیاد که جامعه ازش انتظار داره موفق نمیشه
MoonShadow
اخرای داستان شیراهارا به شخصیت اصلی میگه از انسان بودن خارج شدی که خیلی منو یاد no longer human اوسامو دازای انداخت و به این فکر کردم که ژاپنیها حتما خیلی زیاد تحت فشار اطرافیان قرار میگیرن تا زندگیشون مرحله به مرحله طبق استاندارد جامعه پیش بره
ولی بعد فکر کردم همه جای دنیا و حتی اینجام همینه و ما ادما هممون انسانی غیر عادی هستیم که عده ای از ما در نهایت موفق میشن یه انسان عادی باشن با تقلید و بدون اینکه سعی در درک دیگری داشته باشن
در ضمن تشبیه دنیا به فروشگاه شبانه روزی رو خیلی زیاد دوست داشتم
بهنوش
باقسمتی از فرهنگ ژاپن اشنا شدم که واسم جالب بود مثل دخالتهای بی جای اطرافیان که توی ایران خیلی زیاده و حتی باعث میشه ادم رو به انزوا بره ،کلا داستان جالبی بود و حرف واسه گفتن داشت
فاطمه
از اونجایی که دوست ندارم ادای آدمای روشن فکر رو در بیارم نظر واقعیم رو میگم ، کتاب رو تا آخر خوندم اما خیلی دوسش نداشتم اینکه هر کس باید خودش رو با معیار های جامعه وفق بده چیز بدی نیست چون در اون صورته که جامعه پیشرفت میکنه و برای خود شخص هم مفیده ، شخصیت اصلی زن میتونست توی کارش پیشرفت کنه مثلا بشه بازرس اداره مرکزی . این کتاب بیشتر از اینکه به قضاوت نکردن بپردازه به تلاش نکردن پرداخته. شخصیت شیراهارا واقعا نمونه ای از یه انگله کسی که تلاش نمیکنه و از مشکلات فرار میکنه، کلا شخصیت ها همه عجیب و غریب بودند و واکنش هاشون نسبت به واکنش آدم های دنیای واقعی متفاوت بود هیچ کس زنی که سرپرستی یک آدم بیکار بی مسئولیت رو قبول کرده به یک کارمند منظم کاربلد که تنها مشکلش شغل پاره وقتشه ترجیح نمیده.
(نباید زندگی دیگران رو قضاوت کنیم اما باید همیشه برای زندگی خودمون تلاش بکنیم)
reyhanesalahi
انتظار داشتم اتفاقات جالب تری رخ بده...شاید اگر طولانی تر بود و خودباوری کیکو بیشتر بود جالب تر میشد...
luna
خلاصه داستان: شخصیت اصلی کتاب دختری که به مدت ۱۸ سال و به عنوان پاره وقت در یک فروشگاه شبانه روزی کار می کنه و چون به عنوان یک خانم ۳۶ ساله یه شغل پاره وقت داره مورد قضاوت قرار گرفته. این خانم که اسمش کاکارو عه وقتی بچه بوده خیلی پر جنب و جوش و شلوغ بوده اما به مرور زمان که بزرگتر میشه باد می گیره ففط وقتی می تونی بین ادما باشه که مثل خودشون باشه و از یه زمانی به بعد هیچ حرفی به جز چیزی که بقه ادما می گن، تکرار نمی کنه و به زندگی ماشینی رو میاره و تو جامع تبدیل به بازیگری میشه که فقط یه سری جمله ها رو تکرار میکنه. این کتاب احساسات منو درگیر کرد و قشنگ داشتم کتاب رو حس می کردم مخصوصا زمان هایی که صدا ها توصیف میشدن و بین این داستان شیرین و جذاب، نویسنده به زندگی امروزی انسان که از اول همین شکل بوده اشاره می کنه و زندگی قبیله ای رو به زندگی امروزی ما تشبیه میکنه. نکته این کتاب این بود که ما ادما فکر می کنیم انسان مدرن هستیم، دریته مدرنیم اما با قوانین زمان غار نشین ها
این کتاب رو برای علاقه مندان به ادبیان ژاپن توصیه می کنم چون دقیقا فضای داستان فضای کتاب های ژاپنی رو داره و از اواخر یک مقدار راجب مسائل تقریبا +۱۸ سال صحبت میشه و اگه سنتون پایینه یا از این مسائل خوشتون نمیاد توصیه نمی کنم ترجمه هم عالی بود و اگه قرار باشه این کتاب رو با یک پند اخلاقی به ذهنم بسپرم اینکه ما ادما با اینکه تو عصر جدید هستیم ولی روحیات و سبک زندگیمون مثل زمان اولیه هست و زندگی قبیله تی داریم. دو زندگی قبیله ای سرباز های نیرو مند زندگی مرفع دارند اما سرباز های ضعیف تر زیر پای بقه له میشن و اضانه هستن تو جامع الان هم اگه به درد بخوری می تونی زندگی کنی اما گه به درد کسی نخوری له میشی
#چالش_کتاب_خوانی_۱۴۰۳
Chica
اولین کتابی که از آسیای شرقی خوندم. مناسب ترین توصیف براش: کوتاه و جذاب.
▪︎داستان درمورد دختریه که متفاوت از بقیه ست و از زندگی ای که داره راضیه اما جامعه با انتظارات بیش از حدی که ازش داره نمیذاره که از زندگی ساده اش لذت ببره و مجبور میشه به کارایی که دوسشون نداره...
▪︎این کتاب رو حتما مطالعه کنید اگه:
●دوست دارین با فرهنگ مردم ژاپن آشنا بشین
●دوست دارین درمورد افراد غیرعادی جامعه بخونین
●از کتاب های خیلی طولانی خوشتون نمیاد
▪︎ سمت این کتاب نیاین اگه:
●دنبال کتاب عاشقانه هستین
●دنبال کتابی با شخصیت های بی نقص و قهرمان هستین
●کتاب هایی با محوریت زندگی روزمره رو دوست ندارین
▪︎مهم ترین چیزی که از کتاب یاد گرفتم اهمیت "خودِ واقعی بودن" برای هر شخصی بود، اینکه هر کسی که دوست داری باشی نه چیزی که جامعه می خواد بهت تحمیل کنه و این درس خیلی خوبی بود برای من.
▪︎ترجمه کتاب به خوبی انجام شده بود و خیلی خوب تونستم ارتباط بگیرم.
امیدوارم از مطالعه اش لذت ببرین.
#چالش_کتابخوانی_۱۴۰۳
yas_izadikhah
به نظرم هرکسی در زندگی یکبار با خودش فکر کرده که خوشبختی یا موفق شدن چیه؟
اینکه اگه کار تمام وقت یا عنوان دهنپرکنی داشته باشیم، احترام بیشتری کسب میکنیم یا به قول این کتاب آدم عادیای هستیم؟
در شرایطی بودم که خوندن این کتاب از بخش بینهایت رو صرفا از روی کنجکاوی شروع کردم و نفهمیدم چطوری تمومش کردم!
داستان روانی است که در بخشهایی خودم و چه بسا اطرافیانم رو در اون تصور کردم.
احساس میکنم بعد از این قرار نیست به خودم سخت بگیرم. قراره زندگی کنم.
و خواندنش رو حتما پیشنهاد میکنم.
زی زی
ببین جالب بود ولی یه چیزیش کم بود. شخصیت داستان منو یاد بعضی آدمهای اوتیسمی میندازه. گرچه شاید مورد پسند همه نباشه ولی بنظرم خوندنش جالبه
arqavan
نمیدونم من نتونستم ارتباط برقرار کنم و پیام نویسنده رو دریافت کنم یا یه جای کار میلنگید
نتونستم اونجور که باید جواب سوالامو بگیرم
جذبه ای نداشت به نظرم
دایه مکفی
متاسفم بابت زمانی که صرف مطالعه این کتاب کردم، واقعا که انتخاب کتاب خوب از خود مطالعه مهمتره!
Hami
اگه دنبال کتابای هیجانی هستین، این کتاب اصلا به دردتون نمیخوره. برای من خلاصه جذابی داشت اما محتوای کتاب آنچنان جالب نبود و با سلیقم نمیخوند. بیشتر حالت روزمرگی داره و مکالمات عادی بدون هیچ هیجانی، اما درسهای آموزنده خوبی داره.
فرشته رفاه
به نظرم هیچ چیز جالبی نداشت کسل کننده بود ادامه ندادم
مهتاب
کتاب سوپرمارکت شبانهروزی یک روایت متفاوت از دختریه که بعد از مدتها بخش دیگهای از شخصیتش رو میشناسه. متفاوت بودنش باعث شده یه دیوار بین خودش و بقیه حس کنه برای همین اکثر مواقع تنهاست. شخصیت داستان حدود ۱۸ سال تو یه فروشگاه بیوقفه کار میکنه و تو حاشیه شهر زندگی میکنه. کیکو همیشه تلاش میکنه با ادما ارتباط برقرار کنه و شاید خیلی از مواقع موفق نمیشه اما همهچیز آرومه و تقریبا خوب میگذره تا اینکه با ادمی آشنا میشه که فقط قصد سواستفاده داره و از کیکو همیشه توقع داره نیازهاش رو برطرف کنه.
کیکو با کار توی فروشگاه به آرامش رسیده اما فرهنگ جامعه همیشه بهش فشار میاره که چرا باید اینطوری زندگی کنه. یکی از صحنههایی که دوست دارم، دیدار کیکو با دوستاشه که تفاوت بین افکار و سبک زندگی ها رو میشه به وضوح دید. کیکو تحت تاثیر این حرفها به رابطه با ادم سواستفادهگر رو میاره ولی خب درنهایت دوباره به روال زندگی قبلیش برمیگرده.
● این کتاب درواقع داستان زندگی مدرن رو به تصویر کشیده که سبک زندگی ادم ها و اهدافشون توی زندگی متفاوت شده. این تغییرات هم مختص به کشور خودمون نیست. توی تمام دنیا شادی زندگی به ازدواج و بچهدار شدن دیگه خلاصه نمیشه، اما جامعه مدرن هنوز هم به اعتقادات سنتی خودش پابنده و یه ویترین مدرن داره. جامعه هنوز هم در باطنش توقع داره همه ازدواج کنن، بچهدار بشن و در راستای اهداف جمعی حرکت کنن. شیراها، مردی که کیکو میارش خونه، معتقده که حتی پایهای ترین بخش زندگی خصوصی که رابطه جنسی و بچه دار شدنه، در اختیار قبیله قرار داره و اونه که تصمیم میگیره چه اتفاقاتی بیفته. با اینکه شیراها انگلوار داره تو خونه کیکو زندگی میکنه اما یه سری حرف و عقیده داره که به نظرم درست میاد و باید بهش با تامل بیشتری فکر کنیم.
در کل کتاب به من این حس رو داد که یه زندگی آروم و تکراری رو دارم نگاه میکنم و خب از خوندنش لذت بردم. برای من خسته کننده نبود. نمیتونم راحت درباره کتابها ویژگی بد بگم چون هر متنی ارزش خوندن رو داره و به این بستگی داره که کی باهاش روبرو بشی. ●ویژگی خوبش رو اگر بخوام بگم، متن روانی داره و خب برای یک روز تعطیل که دنبال یه کتاب آروم میگردی انتخاب خوبیه. با توجه به حجمش هم میشه تو یه نشست خوند. کتاب جایزه آکوتاگاوا رو گرفته و به نظرم به حق این کتاب به موفقیت رسیده. یکی دیگه از جذابیتهای این کتاب اینه که نویسنده با الهام از تجربهای که داشته این داستان رو نوشته و شاید برای همین تجربه زیسته است که کتاب واقعی و قابل لمسه. ●این کتاب رو به اونهایی توصیه میکنم که دوست دارن با زندگی تکراری بزرگسالی و شهری روبرو بشن. ●اگر هم دنبال یه کتاب هیجان انگیز هستین، انتخاب خوبی نیست.
#چالش_کتابخوانی_۱۴۰۳
نگین
بد نبود در واقع سرگرم کننده هم نبود
Mobi Ashrafi
این کتاب همه پسند نیست. اگر کسی خوشش نیومده یعنی برای شما هم خوب نباشه ،نیست یا بلعکس بنظرم این کتاب خیلی خوب نشون داده بود ما ادما برای همرنگ شدن با جامعه مون قسمت های مهمی از خودمون حذف میکنیم تا همرنگ جامعه بشیم قسمت هایی مارو میسازن شخصیتمون شکل میدن کیکو برای اینکه همرنگ جماعت بشه خودشو داشت تغییر میداد، و این تغییر باعث شده بود دیگه خودشو نشناسه و هدف زندگیشو از دست بده شاید از نظر ما اینکه هدف کیکو یک فروشگاه ساده باشه عجیب باشه اما بنظرم نویسنده از عمد این کارو کرده که نشون بده اگه چیزی از نظر ما غلطه یا عجیبه برای دیگران اینطور نیست پس مثلی زده که برای همه ما عجیب باشه شیراهارا دقیقا نقطه برعکس کیکو بود یعنی صدای دورون مغزمون که همش میخواد مارو همرنگ جماعت کنه مارو ضعیف میکنه نقطه ضعف هامون به یادمون میاره از خوندن این کتاب لذت بردم پشنهاد میکنم
Rin Koharu
نیمه های اول کتاب که داشتم میخوندم انتظار داشتم یه کتاب پر از قضاوت و زیبایی ببینم به جز مورد اول دیگه نداشت.
ناامید کنند بود واقعا حس بدی میداد، همه شخصیتا واقعا عوضی و احمق بودن مخصوصا اون شیراهارا 😐
سر عادت تموم کردن کتاب کتابو تموم کردم وگرنه زود ولش میکردم . کتاب نقطه اوج هم نداشت و پر از ناامیدی بود دومین کتاب ژاپنی که ناامیدم کرد اولی اعترافات بود.
سمیه
اینکه آدم ها اینقدر گستاخانه و بی رحمانه درباره کسایی که متفاوت هستن نظر میدن و خودشون رو برای دخالت توی کارهای اونها محق میدونن اسف بار و انکار ناپذیره. روند داستان جذاب وپر کشش بود، از تمام دقت ها و ریز بینی کیکو لذت بردم، از تمام تعهدش به فروشگاه لذت بردم، برام آموزنده بود این تعهد و دقت. این رفتارش که سکوت میکرد تا دیگران هر برداشتی دوست دارم از حرفش بکنن هم برام خیلی هیجان انگیز و حتی سرگرم کننده بود، از خوندن این کتاب لذت بردم.
کاربر ۱۴۶۶۷۷۱
سوژه داستان خیلی خوب بود ولی داستان پردازی افتضاح بود
ヅ𝕊𝕦𝕟𝕤𝕙𝕚𝕟𝕖
📓کیکو دختر ۳۶ ساله ای ک تو ی فروشگاه شبانه روزی کار میکنه ب این دلیل ک کار پاره وقت داره و ازدواج نکرده از نظر مردم غیر عادیه و سعی در عادی شدن داره ک شکست میخوره...
ZARA
در سبک خودش داستان جالبی هست.
محبوبه غلامی
خوب بود
Anahitak
کتاب شرح حال خانمیست که از دوران نوجوانی تا حدود چهل سالگی به صورت پاره وقت در یک سوپرمارکت کار می کند. به نظرم هدف نویسنده از نگارش این داستان نقد زندگی کردن بر اساس آنچه که جامعه و اطرافیان به شما دیکته می کنند بوده. اساسا چنین نقدی می تونه به جا و تفکر برانگیز باشه. اما ساختار داستان ضعیفه. معلوم نیست چرا شخص اول و دوم داستان در چنان شرایطی قرار دارند. از افکار آنها در لحظه صحبت میشه، اما نویسنده سطحی از روی افکار و احساساتشون عبور می کنه. و آخر کتاب خواننده تردید می کنه که آیا هدف نویسنده نقد زندگی دیکته شده بوده یا تشویق افراد جامعه به ولنگاری و زندگی باطل.
Hadith
تا حدودی کسل کننده است، روزمرگی های دختری که به زندگی اش عادت کرده اما دیگران فکر می کنند باید مثل بقیه باشه و چون نیست عجیبه... به خاطر حرف مردم زندگی بی دغدغه خودش رو که بهش عادت کرده بود خراب میکنه...
fati
به نظرم نشون دادن تفاوت های فردی و لزوم احترام گذاشتن به این تفاوت ها پیام اصلی کتاب بود اما میشد داستان پردازی بهتری داشته باشه...خیلی دوسش نداشتم
مهسا
بی سر و ته
حجم
۱۰۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۱۰۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
قیمت:
۲۸,۸۰۰
۲۰,۱۶۰۳۰%
تومان