نظرات کاربران درباره کتاب حواس‌پرتی مرگبار

چرا آخه این کتاب باید تو دسته رمان باشه؟! دقیقا همونطور که از جستار انتظار میره پر از کلیدهای معنایی هست که هر خواننده با دید متفاوت میتونه برداست های متنوعی داشته باشه. خیلی عالیه. تلنگرهایی به آدم میزنه که ببینیم که این عصر مدرن چجوری داره در کنار فوایدش چیزهایی رو ازمون میگیره که هیچ برگشتی نداره. این هم از کتاب های معرفی شده دکتر شکوری هست. پشنهاد میکنم همراه این برنامه دکتر شکوری در کتاب باز رو هم ببینید که درباره همین کتاب هست. حجمش خیلی کمه و چند ساعته میشه تمومش کرد. ترجمه خوبی داره فقط یه مقدار تو بخش دوم یه قسمت هایی که درباره مغز توضیح میداد برای من نامفهوم بود. در کل عالیه و حتما مطالعه اش کنید.

من بعد از اینکه این‌کتاب را خواندم واقعا ترسیدم از خودم که نکنه من هم یک زمانی به خاطر مشغله فکری و کاری دچار همچین حواس پرتی هایی شوم. حس‌ میکنم از امروز دیگه میخوام حواسم رو جمع کنم به اولویت بندی های فکریم به اطرافم و از همه‌ مهم تر تمرین کنم برای اینکه از همین الان کمی به فکرم‌ نظم بدم.گاهی اوقات وقتی مادرم به من کاری را میسپرد که فراموش میکردم و مادرم ناراحت میشد بهش میگفتم چیزی نیست حالا این دفعه حواسم نبود یادم رفت ولی وقتی در این کتاب دیدم که ممکنه در آینده چه خطراتی داشته باشم از این‌به بعد سعی میکنم خیلی بیشتر حواسم به‌ خودم باشه

دو جستار که ترکیبی اندوهناک و توجه‌برانگیز از زیست انسان در جهان را به‌رخ می‌کشند: ندیدن و فراموشی، شتاب و سردرگمی. به‌نظرم، مقالهٔ نخست باید دوباره ویرایش شود.

جلد دوم جستار های برگزیده یعنی گم شدن در انفرادی هم خیلی جالب است و بلکه ازین هم جالب تر است. البته فکر کنم هنوز در طاقچه نیست

کتاب واکاوی و عمیق شدن در دو حادثه معاصر:ویولون نوازی جاشوا بل در ایستگاه مترو و مرگ کودک فراموش شده در یک خودروی داغ. ابعادی از این دو مسئله طوری مطرح می شوند که شما خود را در مرکز آنها حس میکنید . و قضاوتهای اولیه تان از هر دو مورد به کل بی ارزش می گردد. از نظر بنده کتاب شاهکار بود و البته مختصر و مفید.

کتاب عالیه و واقعا برای هر پدر و مادری که فرزند کوچک دارن لازمه بخونن..

شاهکار

خیلی خوب بود تا حالا کتاب مستند با یک متن بی تکلف وساده نخوانده بودم

دیگران را محکوم نکنیم روزی خودمان هم اشتباه خواهیم کرد 👌👌

دو جستار کتاب مثال‌های جالبی هستند بر حالات و پیامد های زندگی مدرن...

دومی برای من مادر وحشتناک بود!

دو ضربه که مستقیم ناخوداگاه شما را هدف گرفته هر دو به قدری ملموس که روزانه تجربه می‌کنید و نسبت به آنها ناآگاهید. شما دو مقاله که جایزه پولیتزر را برده اند را می خوانید. کاملا بایک گزارش خبرنگاری رو به رو هستند که یک مسئله را پیدا می‌کند، ریشه اش را بیان می‌کند. ادعایش را تست می‌کند و در نهایت شما را نسبت به آن مسئله ۹۹درصد آگاه می‌کند علاوه بر این داستان وار کل این مسیر را روایت می‌کند فضاسازی های مصاحبه ها فوق العاده است مثلا جایی که در مصاحبه می نویسد : سرش را پایین می‌اندازد بعد به چپ و راست سری تکان می‌دهد و در جواب می گوید یعی میکنم بهش فکر نکنم ولی ناگهان درد سرم آوار می شود.

«من .... من ...... من دارم حسش می کنم شما چطور؟» عصر امروز، عصر ارتباطات فناوری است و دنیای مدرن با سرعت سرسام آوری به پیش میره. اما برای کسب هر دستاوردی چیزهایی قربانی شده و آن روی سکه ی عصر ما, ترسناک و غیرقابل باور به تلخی همین دو جستار است. شاید بتوان گفت عصر حاضر, عصر حواس پرتی هست. چون هر چیزی که مانع شما در مسیر پیشرفت حواس پرتی بیش نیست. در این تردمیل مدرن هدف گذاری و رسیدن به اهداف و هدف گذاری مجدد، موسیقی گوش نوازی در مترو حواس پرتی است ما باید به سرعت از کنار آن بگذریم و سوار بر قطار موفقیت شویم و به پیش رویم. شما را نمی دانم ولی دیگر از این دویدن های بیهوده خسته شدم. آخرین باری که ساعت ها در افکارم را فرو می رفتم را نمی توانم به یاد آورم. «من .... من ...... من دارم حسش می کنم شما چطور؟» ( دیالوگ «من .... من ...... من دارم حسش می کنم» از فیلمspace odyssey گرفته شد و در ضمن ویدیوی جستار اول نیز در اینترنت وجود داره.)

دسته بندی این کتاب در رمان ها درست به نظر نمیاد، بیشتر دوتا مقاله مستند به نظر میاد، از اون دسته مطالبیه که گوشه ای از ذهن آدم رو اشغال میکنه و در مواقعی که جرقه ای به موضوع اشاره کنه فوری یاد آدم‌ میاد. هر باری که نوازنده ای ببینیم، هر باری که بچه ای توی ماشین باشه.

این کتاب رمان نیست،تحقیق وبررسی اثراتی که زندگی مدرن ومشغله های زیاد که میتونه عواقب خطرناک وجبران ناپذیری در روند زندگی انسانها داشته باشه،اینکه مغز همیشه نمیتونه کار درستو انجام بده وممکنه در یک آن ولحظه شما چیزهایی رو فراموش کنید(هرچیزی)که فاجعه بار باشه. خوندن کتاب فقط برای آگاهی و شاید یکم دقت در رفتارامون مفیده.

من به توضیحات طاقچه زیاد توجه نکردم و گمان کردم که کتاب در مورد یکسری راهکار برای غلبه بر حواسپرتی و دست یافتن به تمرکزه! اما جستار بود :)

به نام خدایی که فرمان دهد/ به دستان یک بی رمق جان دهد داستان فوق العاده جذاب بود. به جرئت می توانم بگویم بعد از کتاب شرط بندی که آنتون چخوف نوشته بود،این اثر فوق العاده گیرا،روان و تاثیر گذار بود. این اثر انقلابی در افکار می کند. افکاری که شاید گاهی مواقع باید باخود بگوییم:هی،اینجا چه خبره! اندکی مکث کنیم و...🎏 اما داستان ابتدایی (مرواریدهای قبل از صبحانه): درباره ی این داستان باید بگویم که این داستان نیاز به تحلیل های قوی دارد که شاید در چند سطر به نتیجه ای موثر نرسیم. داستانی جذاب از زندگی مدرن.زندگی که مثل برق و باد می گذره و زمان بی درنگ و حتی اندکی مکث چون گرگی درنده گوسفندهای عمرمان را می درد. ایده پردازی نویسنده بسیار عالی بوده ،که با ایده ای آرمانی داستانی جذاب و گیرا خلق کرده است... داستان دوم (حواس پرتی مرگبار):دقت،دقت،دقت و سرعت این عبارت فوق العاده مهم است. دقت کلمه ای است که شاید از حروف به ظاهر ساده ی 《 د، ق،ت 》تشکیل شده باشد،ولی توصیف این کلمه هرگز مرزی ندارد از دانش آموز بی دقت گرفته تا اشتباهاتی که می توانند مرگبار باشند و با جان انسان ها و موجودات زنده بازی کنند... حواس پرتی مرگبار| سپاس از قلم نافذ نویسنده✍ حقا که این اثر لایق جایزه ی پولیتزر هست...{:)} از طاقچه ی عزیز سپاسگزارم که این کتاب را در طاقچه بی نهایت قرار داد. ( 0 ؟ 0 )

فوق العاده س

من اول فکر کردم که کتاب خودشناسی هست. اما نه. بررسی دو جستار هست. دو جستار عمیق. دومی ایگ‌قدر دردناک بود که مدت‌ها بعد از خوندن هم قلبم درد می‌گرفت از فکر کردن بهش. ولی مهمه که بدونیم. مهمه .

اول از همه جذب عنوان کتاب شدم و بدون نگاه کردن به خلاصه آن، نشانش کردم تا در فرصتی دیگر بخوانم. انتظار یک کتاب علمی یا روانشناسی را داشتم ولی با یک نوشته شاهکار مواجه شدم که هر کسی که میخواهد در نوشتن پیشرفت کند حتما باید این جستار ها را بخواند.

نویسنده به خوبی اشکالات و شکافهای زندگی مدرن در بروز حواس پرتی های غیرقابل اجتناب و در عین حال، خطرناک رو نشون داده

خیلی جالب بود از جستار اپل بیشتر خوشم اومد. جستار دومی تلخ بود و انسان رو به فکر وا می‌داشت که ممکن است این اتفاق برای ما هم بیوفتد اما کمی طولانی بود.

متن بی تکلف و ترجمه روونی داره. موضوعش هم در عین ناگوار بودن جالب توجهه

این کتاب در برنامه کتاب باز سروش صحت پیشنهاد شده بود و من خیلی علاقه مند به خوندنش شدم و بسیار لذت بردم .

زیبا بود

از جستار دوم به جز ذهنم عمیقا احساساتم درگیر شد. جایی در جستار دوم نوشته شده:《هر سه به طور اتفاقی کودک خود را به روشی مشابه، مدرن و باورناپذیر کشته بودند.》و به نظرم تعریف خوبی برای اتفاقی که موضوع جستار دومه باشه؛ مدرن و باورناپذیر. و همینطور تکه‌ی دیگه‌ای از کتاب به خوبی توضیح داده:《چه بسا هیچ کوتاهیِ انسانیِ دیگری وجود نداشته باشد که نگرش‌های جامعه‌ی ما را درباره‌ی جرم و جنایت، مجازات، عدالت و ترحم این گونه از بنیاد به چالش بکشد.》 قسمت ترسناک قضیه اینجاست که انسان همچین کارهای وحشتناکی رو بدون اینکه بخواد، انجام می‌ده؛ کاملا بر اثر حواس‌پرتی و به خاطر ویژگی‌ها و نوع عملکرد مغز. شبیه داستان‌هایی که راجع به ماشین‌ها می‌شنویم؛ دستگاه‌هایی که طوری برنامه‌ریزی شدن که توی شرایط پیش‌بینی شده به صورت اتوماتیک و ناخودآگاه درست کار کنن و تا وقتی که یک فاجعه اتفاق نیوفته متوجه نمی‌شیم که درواقع اون دستگاه خیلی هم پیشرفته طراحی نشده...

بالفور منو یاد مورسو میندازه

جستار دوم بسیار بسیار مهم، البته در همه زمینه‌ها.

تصویر جلد کتاب در کتابخانه نشان داده نمی‌شه ، لطفاً بررسی بفرمایید متشکرم اصلاح شد ، متشکرم ، تاریخ ویرایش نظر ««« ۲۰ شهریور سال ۱۴۰۱»›»