نظرات کاربران درباره کتاب مستأجر

قبل از هرچیز باید تاکید کنم که تحت هیچ شرایطی قبل از خوندن کامل کتاب یادداشت مترجم رو نخونید. یادداشت مترجم کاملا بلاموضوعه پیرنگ داستان رو لوث می‌کنه و در شما نسبت به داستان سوگیریرفکری به وجود میاره. اصولا نه تنها یادداشت مترجم با این حجم بسیار غیرمعموله بلکه این یادداشت بیشتر در مورد فیلم پولانسکی ( و درک به نظر من غلط پولانسکی) از این داستانه. داستان مستاجر یک رمان کوتاه سورئالیستی فوق العاده است. داستان در جایی بین مسخ و محاکمه کافکا قرار میگیره و یک تراژدی مدرن محسوب میشه. اینکه کسانی این داستان رو به دو نیمه تقسیم می‌کنن و میگن نیمه اولش طبیعیه ولی یهو عجیب میشه به نظر من اشتباهه. داستان سیر منطقی و درست سقوط روانی و مسخ یک انسان در زیر فشار جامعه ایدئولوژیک رو نشون میده و تا نیمه اول نباشه بخش دوم معنی پیدا نمی‌کنه. و اما در مورد پیرنگ اصلی که در اثر فشار همسایگان در یک محیط آپارتمانی به وجود میاد باید بگم بسیار نبوغ آمیزه. همسایگی در زندگی اجتماعی انسان شاید از عجیبترین همزیستی‌ها باشه. ما می‌خواهیم با آنها دوست باشیم ولی نه خیلی زیاد. از آنها می‌ترسیم چون به راحتی می‌توانند زندگی در خانه خود شما را برای شما غیر ممکن کنند و در عین حال از آنها بیزاریم چون همواره احساس می‌کنیم در حال تجاوز به حریم خصوصی ما هستند. تروپو به شکل عجیبی توانسته از این ملغمه یک رمان ترسناک، سورئالیستی، اجتماعی و روانشناختی بسازه.

صد البته خوندن این کتاب را پیشنهاد میکنم..حتما بخونیدش..با یک کتاب عادی روبرو نیستین..5 ستاره هم کم هست براش.بقول مترجم حتما اول داستان کتاب رو بخونین و بعد مقدمه و بعد فیلم اقتباسی.. فشای سوررئال و وهم آلودش..واقعا معرکه بود

کتاب ۳۷۱ از کتابخانه همگانی ، داستان خوبی بود البته کمی عجیب، با یک پایانی که قطعا خواننده را به تفکر در مورد کل روایت نویسنده وادار خواهد کرد. دوستانی که قصد مطالعه دارند، حتما پیشگفتار مترجم را در انتها بخوانند. فیلمش را هم دانلود کردم شاید تصویر بهتری از کتاب ارائه کنه، هر چند استقبال خوبی از فیلم نشد در زمان خودش!!!

این یه رمان دیوونه بود! با فضاسازی خوب که یکم که میخوندی کشش رو ایجاد میکرد که تا تهش بری. بااینکه میشه قدیمی حسابش کرد ولی کنجکاو شدم فیلمشم ببینم. و دیدم ولی اصلا خوش ساخت نبود. مرسی طاقچه بینهایت

(شاید بهتره بعد از خوندن کتاب، این نظر رو بخونید) انگار همه جا همسایه‌هایی هستن که ما رو به سیمون شولی که خودشون میخوان، تبدیل می‌کنن؛ به دیوارهای مغزمون می‌کوبن، الگوها و حد و مرزهاشون رو برای ما تعیین می‌کنن؛ و در بهترین حالت چیزی نمیگذره که می‌فهمیم همه‌ی این‌ها یک نمایش مضحکه، یک کمدی محض، تلخ و جنون آمیز؛ که یا باید نقش مگسِ گیر افتاده رو بازی کرد‌؛ یا عنکبوت، یا باید خودمون مثل همسایه‌ها بشیم یا مثل ترلوکوفسکی، محکوم.

پیشنهاد میکنم با آرامش با نویسنده همراه بشوید . رمان بسیار جذاب و تعلیق داراست.👌👌

عالیه این رمان.

آپارتمانی که در ابتدا قرار بود مایه آرامش و امنیت خاطر ترلکوفسکی باشد تبدیل شد به جهنمی برای بلعیدن و به جنون کشاندن او شخصیت تنها و جامعه گریز ترلکوفسکی نمادی است از انسان مدرن امروزی که همه ما درون خودمان با آن مواجه هستیم انسانی که عشق زودگذر و بدبینانه دارد انسانی که در تنهایی خود غرق است انسانی که به همه چیز مشکوک می شود به عشق به دوست به همسایه و حتی به هویت خود! آپارتمان نمادی است از جامعه و دنیای پیرامون امروزی با قوانین مدرن و تاریخچه وحشتناک و همسایه های مرموز که اگر جم بخوری بلافاصله مشتی بر دیوار خانه می کوبند و تو مجبوری مثل یک موش گوشه ای بخزی تا مبادا صدایی از تو بلند شود. دنیایی که همه چیز در آن برای ترلکوفسکی تکلیف شده است او نباید ساز بزند نباید مهمان دعوت کند نباید فرزند داشته باشد نباید آشغال تفکیک نشده داشته باشد او نباید جم بخورد و فقط طبق قوانین آپارتمان باید رفتار کند و درست در این نقطه است که او آرام آرام به سمت جنون و تباهی سوق پیدا می کند. اگر به درون خودت نگاه نکنی و غرق در بایدها و نبایدها باشی، خانم شول در انتظار توست. نگذار جامعه تو را تبدیل به خانم شول کند. نگذار مسخ شوی نگذار هویت تو را از تو بگیرند.

داستان بسیار جالب و هیجان‌انگیزی داشت، بسیار پرمعنا.

این کتاب سبک سورئال دارد، پر از هذیان های پارانوییدی. طنز سیاه. خیلی هم ترسناک است. با یک پایان شوک آور..‌

یک‌ کمدی سیاه جذاب و روان در مورد مردی تنها که خانه جدیدی اجاره می‌کند. خانه‌ای که ساکن قبلی آن زنی بوده که خودکشی کرده. ورود مرد به ساختمان او را در یک فرآیند مسخ شدن قرار می‌دهد. داستان در عین ساده بودن، جذاب و عمیق است. نویسنده به خوبی از مکان خانه به عنوان یک شخصیت بهره برده. همین‌طور از همسایه‌ها که ما به درستی آنها را نمی‌شناسیم، بدمن‌های جذاب و مرموزی ساخته. ترجمه خوب است ولی نمی‌دانم چرا مترجم فکر کرده باید در مقدمه خودش تحلیل فیلم بنویسد. کاش این ابراز فضل‌ها برای یادداشتی در روزنامه یا مجله نگه می‌داشت.

ابتدا باید کتاب راخواند وپس ازآن یادداشت مترجم، تا درک درستی ازکتاب بسیارجالب ازنویسنده ای بزرگ را داشت، علاوه برمشکلات جامعه ومردم وغیره، پارانوئید هم درتنهائی انسان میتواند حاشیه های غم انگیز وگنگی رقم بزند، کتاب بسیارعالیست، علاقه مندان به این سبک کتابهامثل همزاد، مسخ( کافکا) میتوانند ازاین کتاب لذت ببرند.فقط مشکل پارانوئید درمیان نیست برخورد دیگر انسانها بخوبی دراین کتاب نمایان است، من لذت بردم.

کتاب داستان بهم پیوسته یک مرد مستاجر که نیمه ی اول کتاب آرام و واقعی پیش میره،انگار داره درباره ی آپارتمان نشینی فرهنگ سازی می کنه.... و نیمه ی دوم کتاب یه وضعیت فراواقعی همراه با افسردگی و جنون و توهم از زندگی داره،انگار زندگی ارزش هیچ چیزو نداره...... سورئال سلیقه م نیست،فقط نیمه اول کتابو دوست داشتم.

من نپسندیدم. فضای سایکوتیک دارد. اول یک داستان کاملا معمولی و شاید حتی آماتور ارائه نی دهد و در آخر یکسری توهمات غیرواقعی...

از هیچ منظری، این یک رمان معمولی نیست، هر چی جلوتر برید دیوونگیتون چند برابر می شه، اگر با رمان هایی با ژانرهای شناخته شده خو گرفتید این رو برای تنوع بخونید خوبه.

اینم یه نگاه هست به زندگی. ولی من ترجیح میدم از زاویه دیگه ای به زندگی نگاه کنم. نگاهی سرشار از شگفتی و شادی و نه حاکی از ترس و اجبار؛ هرچند که زندگی سخت و طاقت فرسا باشه.

یک کتاب کاملا متفاوت و خاص بود ، بسیار از خوندش لذت بردم.

این کتاب حرف نداره. توی ژانر خودش بی نظیره. ممنون میشم اگر کتابی به این خوبی و طبیعتا در همین ژانر میشناسین معرفی کنین

جالب بود👌🏽

اخرش و نفهمیدم چی شد خیلی گنگ و پیچیده بود چجوری یهو زن شد؟