نظرات درباره کتاب درباره‌ خوب بودن و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب درباره‌ خوب بودن

نظرات کاربران درباره کتاب درباره‌ خوب بودن

۳٫۷
(۶۳)
أبوٰمُخلــــِـــٰـــصْ
خوب بودن زیاد سخت نیست… کافیست مهربانی کنی… زبانت که نیش نداشته باشد و کسی را نرنجاند همین خوبیست… وقتی برای همه خیر بخواهی همین خوبیست… وقتی محبتت بی منت باشد … وقتی عشق بورزی … وقتی زیبایی اشخاص را ببینی … وقتی خوبی هایشان را ببینی همین خوبیست… مهم نیست که آدم ها چگونه اند مهم نیست جواب سلامت را میدهند یا نه تو سلام کن سر به سر دلشان بگذار شیطنت کن بخند همین خوبیست … مهم این است که تو خوب باشی آن ها روزی دلشان برای خوبی هایت تنگ خواهد شد…
hani _balooc
ببخشید نسخه های بعدیش چرا من هرچیرمیزنم پیدا نمیشه
zohreh_in_dark
نظرتون رو درباره کتاب باید بگین که برای بقیه مفید باشه، اینجا شبکه مجازی نیستش که شعر و دکلمه بسرایین.
أبوٰمُخلــــِـــٰـــصْ
‌من در پاک کردن بی تقصیرم
ریحانه شمیرانی
کتاب در مورد روتین‌های زندگی‌ همه‌مون صحبت می‌کنه و به صورت کاربردی به ما یاد میده که چه‌طور می‌تونیم توی زندگی بهتر عمل کنیم. اینکه هر بخش رو جدا کرده، تیتر بندی کرده و هر بحث رو کامل توضیح داده خیلی بهت کمک می‌کنه. آلن دوباتن به نکته‌های خیلی خوبی توی این کتاب اشاره کرده.
عباس
ساده و روان و جذاب است و از مفاهیمی صحبت می کند که بشر امروز واقعا به آنها نیاز دارد اگر دنبال ساختن شخصیتی مطلوب از خودتان هستید این یکی از کتاب هایی ست که توصیه می کنم بخوانید
h....*
به نظرم کتابیه که خیلی تو زندگی کاربرد داره ولی متنش اصلا روان نیست.
fateme1ghaderi
مطالب معمولی داشت. یه جاهاییش هم شبیه به کتاب آرامش آلن دوباتن بود.
ابوالفضل شکوری
فوق العاده است.به طرز وحشتناکی این کتاب واقعیه.حتما بخونیدش عالیه👌👌
marmaryhh
این کتاب مشکلات و چالش هایی که برای داشتن یه ارتباط خوب نیازمندیم رو خیلی خلاصه و مفید و با مثال توضیح میدهد و خیلی ملموس بیان میکند که چه کارهایی میتواند به ما کمک کند که انسان هایی بهتر باشیم
mah
کتاب محتوای چندان تازه ای برای من نداشت ، فکر میکنم اغلبمون به نکاتی که مطرح می کنه آگاهیم ولی عمدتا در عمل ازشون غافل میشیم، این کتاب میتونه یادآور موقت خوبی باشه تا به روابط اجتماعیمون نگاه عمیق تری داشته باشیم و آگاهانه و مسئولانه تر رفتار کنیم و متقابلا بتونیم دیگران رو هم بهتر درک کنیم . با اینکه با بعضی از نظریه هاش مخالف بودم ولی در کل کتابیه که ارزش خواندن داره.
سِـرِشک سَبــز
اکثر کتاب‌های دوباتن رو خوندم و واقعا آرامش گرفتم با خوندنشون طوری که احساس کردم دوباتن با حوصله به سوالاتم پاسخ میده و یک‌سری از گره‌های روانی من رو باز میکنه این کتاب هم بخش‌های خوب زیاد داشت ولی به اندازه‌ی کارهایی که از قبل ازش خونده بودم تحت تاثیر قرار نگرفتم.
پری گل
این کتاب مشابه کتابهای دیگه الن دوباتن هست. و بعد از خوندش به راهکار خاصی و یا نتیجه گیری واضحی نمیرسین. انچنان توصیش نمیکنم
دانشجونده
این کتاب در عین ساده بودن،مفاهیم کاربردی زیادی داشت و دیدگاهم رو نسبت به بعضی موضوعات تا حدی تغییر داد.
aida
کاش ترجمه اش بهتر بود بعضی جاها متوجه منظور نویسنده نمیشدم. ولی در کل کتاب بدی نیست و ارزش خوندن داره
سعیده افضلی
کتاب به مسائل خیلی ساده در رفتارهای اجتماعی میپردازه که چگونه با کمی تغییر و کمی ملاطفت در رفتار های عادی روزمره مان میتوانیم روز یک فرد را بسازیم,مهربانتر باشیم و حس خوبی را به دیگران القا کنیم,و بعد فراتر از آن از ما خواسته که راحتتر از رفتارهای بد دیگران چشم پوشی کنیم,شاید خیلی ساده و بدیهی باشد ولی یادآوری و تمرین آن در روابطمان باعث میشود دنیا را برای خود و دیگران جای زیباتری کنیم!
Elnaz Abdolrahimi Niari
واقعا آلن دوباتن مرزهای خوب بودن رو در ذهنم جابجا کرد💫.چقدر خوبه که همچین نویسنده هایی داریم.
بالاجا کیشی
سوپرمن، اَبَرانسان، انسان کامل، این‌ها معادل کوشش‌هایی از بشر روی زمین است که کوشیده است چیزی برای فهم خود از «برتری» را برای الگوی ذهنی خود بتراشد. سوپرمنی که با توسل و مسلح بودن به انواع نیروهای زمینی و فرازمینی، نفر مقابل‌ش را شکست می‌دهد؟ اَبَرانسانی که با تقویت و تکریم نیروهای انسانی خود و با غلبه بر نیروهای غیرانسانی، در جایی نادر می‌ایستد؟ هر گفتمانی، اَبَرانسان یا سوپرمن خود را به بازار نظریه‌ها عرضه می‌کرد:« به مسیحیان گفته می‌شد که افراد موفق درمجموع، آدم‌های خیلی خوبی نیستند و آدم‌های خوب هم درمجموع، افراد خیلی موفقی نیستند. گویی خواستارانِ قلمرو بهشت در معرض یک انتخاب بودند: یا خوب باشند یا موفق.» آدم‌های موفق، برای موفقیت خود، هرچه خوبی انسانی را باید زیرپا می‌گذاشتند تا به تراز موفقیت دست یابند. و درمقابل گویی ادیان فقط آدم سربه‌زیری را توصیه می‌کرد که مجاز نبود برای رسیدن به موفقیت، از این پوستین خود به در آید. این بود که از آدم خوب مورد توصیه‌ی ادیان، آدم موفقی بیرون نمی‌آمد؟ و در مقابل از نظام سرمایه‌داری، فقط آدم موفق بود که به دنیا عرضه می‌شد؟ چرا که در این نظام:« کسانی که موفق هستند لابد می‌دانستند که چگونه رقیب را نابود کرده و بی‌هیچ نشانی از عطوفت، کنترل نیروی کار را در دست بگیرند. اما فردی خوب که تمایلی ندارد که دستمزدها را پایین نگه دارد یا رقیب را بپیچاند احتمالاً یا ورشکست خواهد شد یا کارش به پادویی خواهد رسید.» ولی رومانتیک‌ها هم معطل ننشسته بودند. آن‌ها هم الگوی خود را داشتند:«برای رومانتیک‌ها، شخص مطلوب مترادف با آدم پرشور بود: کسی که آتشین و خلاق است، تیزهوش و خودانگیخته است، کسی که ممکن است سنت را آزرده سازد و در حالی که ندای قلبش را دنبال می‌کند، این جسارت را دارد که تأثیرگذار و حتی گستاخ باشد.» و این الگو، انگاری هر چه آدمِ آرام، محترم، مأخوذ به حیا، محافظه‌کار و ساکت را «آدمِ بی‌جربزهٔ معمولی‌» توصیف می‌کرد. ولی سرشت انسانی، لطیف‌تر و ناب‌تر و پیچیده‌تر از این بوده و هست که به این قالب‌های تنگ و تُرش دربیاید. همان سوپرمن‌ها با همه برتری‌هایی که برای‌اش روایت می‌کردند؛ چه بسا که در خیلی از زمینه‌های انسانی توزرد از آب در می‌آمدند:«هر قدرتی که یک فرد دارد، ضعفی را به همراه می‌آورد که ذاتیِ آن قدرت است. محال است که نقطه‌قوت‌هایی داشته باشیم بدون اینکه ضعفی به همراه نداشته باشند. هر فضیلتی به یک نقطه‌ضعف پیوند دارد. نمی‌شود که تمام شایستگی‌ها با هم در یک فرد جمع شده باشند.» آلن‌دوباتن سعی می‌کند که با یاری از ادبیات و از فلسفه، این روایت‌های سهل و ساده از این انسان کذایی برین را به هم بریزد و جوانب اصیل و ناب انسانی را از پس و پشت‌شان نمایان سازد تا نشان‌مان بدهد که چه انسان برین و چه انسان مثلن شکست خورده، در درون خود از یک چیزهایی در رنج و یا در شادی‌اند. و در این جستجوی خود، انگاری دست انسان را می‌گیرد تا به رفتار ناب انسانی خودش بیش‌تر بپردازد. او در این کتاب مختصر و مفید، راه‌های باریک و غریبی را می‌یابد تا به آدمی نشان دهد که آدم‌ها فارغ از رُک‌گویی یا مؤدب بودن‌شان، به ذهنی باز و یا بسته موصوف بودن‌شان، معروف بودن‌شان به آدم‌های خوش‌مشرب و یا رسمی و عصاقورت‌داده... همه و همه به دنبال حرم امنی هستند که بتوانند خودِ واقعی‌شان را بدون ترس از هرگونه داوری و قضاوت بروز دهند. و تا وقتی‌که چنین حرم امنی با دوستی و محبت و عشق و اتکا و اعتمادبه‌نفس به امکان ارتباط با آدمیان، فراهم نشود؛ انسان در هر جای و جای‌گاهی هم که باشد نخواهد توانست به آن شور و غلیان‌های درونی خود غلبه کند. از این روست که او در هر لون و گون از انسان‌ها، سراغ از حس و حال‌هایی می‌گیرد که به چشم ظاهربین، باور رؤیت‌ش سخت است. او با آگاهی از سرشت ناب انسانی، از هرکدام از انسان‌های با سرشت مهربانی و یا عزلت‌گزیده و یا آدم منتسب به صفت جالب و یا رُک‌گو و...جوانبی انسانی از هرکدام‌شان را روی صفحه می‌ریزد تا به خواننده ثابت کند که آن‌ها به چه توانایی‌هایی مجهزند که می‌توان با آموختن چیزی از هرکدام‌شان، راهی برای رهایی پیدا کرد و به عینه فهمید که هیچ آدمی وجود ندارد که بالذات خسته‌کننده باشند. آلن‌دوباتن، در این کتاب «خوب بودن» را در باور به این می‌جوید که چگونه از هرکدام از انسان‌ها می‌توان راهی برای التیام زخم‌های درونی جست. زخم‌هایی که انگاری بیش‌تر به سبب فاصله‌هایی که انسان‌ها از هم گرفته‌اند عمیق‌تر شده و انسان در ناامیدی از بازگویی و باز کردن سفره‌ی دل‌ش پیش دیگری، از درمانش ناامید شده است. این است که نویسنده خود را به نوعی پیرو سقراط و داستایوفسکی می‌بیند. در جایی از کتاب این‌گونه به توصیف و تکریم داستایوفسکی درمی‌آید که:«او انواعی از شخصیت‌ها را انتخاب می‌کند که احتمالاً خواننده به‌صورت عادی با حالت بیزاری طردشان می‌کند ـ مانند یک رانده‌شده، یک قاتل یا یک قمارباز ـ و سپس اعماق پیچیدهٔ زندگی درونش، ظرفیتش برای پشیمانی، امیدهایش و قدرتش برای درک احساسشان را توصیف می‌کند.» او حکمتِ دست به عصا بودن آدم‌های مؤدب را این‌گونه درمی‌یابد که:«افراد مؤدب با مفهومی از جهان عمل می‌کنند که در آن خیر و شر به‌طرز مزوّرانه‌ای، درهم تنیده است. در این جهان گوشه‌هایی از حقیقت همواره در اشکال ناآشنایی از سوی آدم‌هایی سر برمی‌آورند که انتظارش را نداریم. ادب ایشان پاسخی منطقی و محتاطانه به پیچیدگی‌ای است که در خودشان و در جهان شناسایی می‌کنند.» و از رفتار و سکنات آدم‌های رُک‌گو، این‌را بیرون می‌کشد که:«افراد رک اغلب بسیار مهربان هستند، اما به‌طریقی با شکوه. آن‌ها به گشاده‌دستی‌ها و مهربانی‌های عظیم نسبت به گروه‌های بزرگی از انسان‌ها علاقه دارند.» او در آدم‌های خجالتی هم، رفتارهای باارزشی برای آموختن می‌بیند:«فرد خجالتی به‌شکلی رقت‌انگیز نسبت به خطرات مزاحمت برای دیگران حساس است. کسی که ظرفیت شرمگین بودن را ندارد. فردی که قابلیت شرم ندارد یک خطر بالقوه است، چراکه با نوعی رویکرد زنندهٔ حق‌به‌جانبی عمل می‌کند. او بسیار مطمئن و خونسرد است، تنها به این دلیل که احتمال نمی‌دهد که کس دیگری ممکن است به‌درستی نظری منفی راجع به او داشته باشد.» نویسنده به هر دری می‌زند تا خواننده را از پیله‌ی تنهایی عصاقورت‌داده‌اش بیرون بکشد تا شاید او را به این باور برساند که آدم‌ها وقتی می‌توانند از مرزهای «خوب بودن» فراتر بروند که بتوانند به یک‌سری آگاهی‌های ضروری دست یابند. آگاهی‌هایی که آن‌ها را یاری می‌کند که:«چگونه باید زندگی‌مان را به دیگران به اشتراک بگذاریم.» آگاهی‌هایی که از هم‌سخنی و هم‌صحبتی با کسانی حاصل می‌شود که به راحتی زبان به معضلات ریز و درشت زندگی خودباز می‌کنند تا ما را به این باور برسانند که:«همه‌ی ما به لحاظ آماری، افراد عجیب و غریبی هستیم.» و این عجیب و غریب بودن، دلیلی برای تنهایی نمی‌تواند باشد. شاید راه آن‌جا رهنمون شود که از آن وقار و شرافت ساختگی مرسومِ ذهنی خود دست برداریم و از تلاش برای«تحت‌تأثیر قرار دادن برداریم، جرئت کنیم تا یک قدم بیرون از منطقهٔ امن خود بگذاریم و بتوانیم برای یک بار هم که شده احمق به نظر بیاییم.» این جاست که درهای دوستی به روی‌مان باز می‌شود و می‌توانیم با خود واقعی‌مان با دیگری رابطه‌ای دوستانه برقرار کنیم.
محبوب
کتاب که خوب بود ولی ترجمش بعضی جاها انگار گوگل ترنسلیت ترجمش کرده و حیف متنشو سنگین و غیرقابل فهم کرده یه جاهایی. مثلا یه جا نوشته آنها طنزهای مشترکی داشتند. مشخصه متن کتاب بوده سرگرمی هایمشترکی داشتند. معنای جمله از بین میره اونجوری
سمیه جنگی
مثل بقیه کتابهای آلن دوباتن خوب نبود
مهسا
درود کتاب 《درباره‌ی خوب بودن》 اولین کتابی بود که از آلن دوباتن خوندم و برای من عمیقا قابل لمس و دوست داشتنی بود. کتاب درباره مسائلی صحبت می‌کنه که شاید بارها در زندگی به اون فکر کردیم اما پراکنده؛ بارها این دست مشکلات رو به چشم دیدیم یا درون خودمون حس کردیم. به شخصه خیلی از خوندن این کتاب لذت بردم چرا که عمیق و در عین حال روان و صمیمی بود. برای خوندن این کتاب شاید تنها پیش زمینه‌ای که نیاز داریم " قصدِ خوب بودن" باشه. من این کتاب رو توصیه می‌‌کنم و امیدوارم بقیه هم از خوندن این کتاب لذت ببرند! ۱۴۰۲/۸/۱۷ #یک
میم‌ بانو
ترجمه ی مناسبی ندارند یکم نامفهومه
thelittleredflower
حتما پیشنهاد می کنم بخونید.
SaeedSarshar
بنظرتون ترجمه خوبی داره؟
شهلا
ترجمش افتضاحه
عباس
نه به هیچ وجه، ترجمه ی بدی انجام شده
mohadese
"درباره خوب بودن" کتاب کوتاه دیگه ای از آلن دوباتن از مجموعه مدرسه زندگی. همه ما در طول زندگیمون تلاش می‌کنیم آدم های خوبی باشیم . اما خب خوب بودن یعنی چی ؟ یک آدم چه ویژگی هایی باید داشته باشه که از دید ما آدم خوبی به حساب بیاد؟ تو این کتاب آلن دوباتن به شرح صفاتی می‌پردازه که از نظر خودش فرد رو به انسان خوبی تبدیل می‌کنه. مثل کتاب های دیگه ای که خوندم ازش برام جالب بود و دوستش داشتم. پ.ن : اگر خیلی کتاب روانشناسی نمی‌خونین ، خوندنش رو پیشنهاد نمی‌کنم. درسته که کتاب کوتاهیه اما چون بخش های زیادی داره و راجع به هر موضوع خیلی مختصر و کوتاه توضیح می‌ده ، شاید بخش هاییش گنگ به نظر برسه و واسه شروع خوندن کتب روانشناسی ، گزینه مناسبی نیست.
parsa vaezi
خیلی چرته
شهلا
پس چرا ۵تا ستاره دادی؟؟
...
سلام عزیز

حجم

۲۰۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

حجم

۲۰۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

قیمت:
۴۶,۰۰۰
تومان