نظرات کاربران درباره کتاب آخرین دختر

مطالبی که تو کتاب بود تو اخبار هم میومد نادیا مطلب جدیدی نداشت در ضمن چون با حمایت غربی ها این کتاب رو نوشته اشاره نمیکنه کی عراق رو نجات داد و کی داعش رو درست کرد و فرستاد تو منطقه ما کی بهش اسلحه میداد و...

همه ما ممکن بود جای نادیا باشیم . ممکن بود یه روز بیدار بشیم و ببینیم شهرمون به اشغال داعش دراومده. همه مردامون رو قتل عام میکردن و بچه ها و مادرا رو از هم جدا میکردن و دخترا رو به بردگی میبردن و ایکاش فقط یه بردگی ساده بود. هیچوقت نادیاها رو درک نخواهیم کرد چون هیچ وقت پرچم داعش روی مدارس شهرمون به اهتزار درنیومد و هیچوقت دیگه هم این اتفاق نمیافته. ایکاش قدر حافظان امنیتمون رو میدونستیم دقیقا همون آدمایی که دخترای ایزدی نداشتنشون. ناصر قهرمان زندگی نادیا بود، اما ناصر های زیادی از جونشون گذشتن و برای همیشه گمنام موندن تا ما سرگذشت نادیا رو تجربه نکنیم .روح قهرمانای زندگیمون شاد

کتاب خوبی بود اما بنظر میرسه چون اسلام در این کتاب و از نظر نویسنده یک دین اجباری و بدون منطق ذکر شده و داعش معرف دین اسلامه جایزه نوبل گرفته چنان چه این ماجرا از زبان یک شیعه اسیر بود اصلا شنیده نمیشد چه برسه جایزه نوبل بگیره

پس از خواندن این کتاب بیش از پیش به جوانان غیور کشورم افتخار کردم که مدافعان حرم و حریم این مردم بی گناه بودند. مردان و زنانی که پس از اسارت در دستان کثیف داعش ، دیگر نه گذشته‌ای داشتند و نه آینده‌ای. آنها اسیر خشم و غمی بودند که داعش بر تک تک آنان، خانواده و جامعه‌ شان وارد کرد. کسانی که فقط دوست داشتند مادر و پدر و برادران و خواهرانشان را بار دیگر ببیند و در کنارشان خوشبختی را تجربه کنند. خوشحالم که در کشوری زندگی می کنم که با نثار خون مردترین مردان سرزمینش از عزت این مردم دفاع کرده است.

#آخرین_ دختر کتاب خوبی است، خصوصا برای نوجوان و جوان ایرانی! و البته کتاب خوبی نیست چون اگر چه حقیقت را گفته است ولی تمام آن را نگفته! آخرین دختر سرنوشت دختری ایزدی است به نام #نادیا_مراد که روستایشان توسط داعش اشغال می‌شود و برادرانش قتل عام؛ او و خواهرانش هم به اسارت داعش در‌می‌آیند! حوادث تلخ و شکنجه‌های روحی و جسمی پرتعداد بر دخترکی جوان که دست به دست بین داعشی‌ها گردانده می‌شود؛ ذهن خواننده را سخت مشغول می‌کند و ترسی ناپیدا بر پیکرش می‌نشیند! نادیا مراد بخاطر بازگویی جنایات داعش علیه ایزدی‌ها، با کمک رسانه‌های آلمانی و انگلیسی در میان افکار عمومی جهان شناخته شد و بخاطر تلاش‌های بشردوستانه‌اش برنده جایزه صلح نوبل گشت! ولی حقیقت آن است که نادیا مراد همه ی حقیقت را نگفته است در حالی که بعید است نداند، چرا که در صفحات پایانی کتاب در حد یک کلمه اشاره‌ای کرده است و گذشته است! برنده جایزه صلح نوبل که خود قربانی خشونت جنسی داعش است بارها اشاره می‌کند که شهر و روستایشان به اشغال داعش در‌آمده است در حالی که مردان ایزدی دست به سلاح نبردند و مقاومت نکردند چرا که دل به دفاع گروهی از پیشمرگان کرد خوش کرده بودند! نتیجه اما مشخص بود؛ پیشمرگان کرد نتوانستند و یا نخواستند دفاع کنند و فاجعه چون ریزش کوهی بزرگ بر سر جامعه ایزدی فرو ریخت! مردان ایزدی قتل عام شدند و زنان‌شان چون برده در بازارهای موصل و رقه خرید و فروش! این همان کابوسی بود که اگر مدافعان حرم نبودند، پس از عراق و سوریه در کمین ایران بود! شاید اولین شهری که سقوط می‌کرد کرمانشاه و بعد همدان و قطعا تهران بهشت تروریستهای داعش می‌شد و بازار فروش کنیزان جایی حوالی زعفرانیه یا تجریش یا شهرک غرب برپا می‌شد! نادیا مراد دقیقا همین جا را سانسور کرده است؛ او چندین بار می‌گوید آمریکایی‌ها برای حمله به داعش برنامه ریزی کرده‌اند! ولی نمی‌گوید که همان آمریکایی‌ها در ایجاد نطفه‌ی آن نقش اول را داشتند و مهم‌تر از آن اگر ایران به میدان جنگ با داعش ورود نمی‌کرد آیا داعش از بین می‌رفت؟ صدها جوان شیعه‌ی ایرانی و عراقی و افغانستانی و لبنانی اگر پا به میدان جنگ تن به تن نمی‌گذاشتند؛ آیا داعش از بین رفتنی بود؟ چند بمباران پراکنده ائتلاف آمریکایی‌ها کمر داعش را شکست یا خون هزاران هزار جوان شیعه‌ که قدم استوار کردند و چشم در چشم دشمن تکفیری، آنها را به درک واصل کردند! نادیا مراد حشد الشعبی و ایران و حاج قاسم و یارانش را سانسور کرده است، همان طور که روشنفکر وطنی سانسور کرده است حماسه مدافعان حرم را! و صلح نوبل اگر بنا بود بنا بر شایستگی داده شود غیر حاج قاسم سلیمانی و شهید حججی‌ها چه کسی شایسته‌ی آن است؟ جبهه‌ی رسانه‌ای مقاومت بعد از نبرد و شکست داعش کار سخت‌تری دارد و آن‌ هم جنگ روایت‌هاست! اگر روایت حقیقی را نگوید، آن وقت همان که پول داده و سلاح رسانده تا داعش شکل بگیرد، همان با امپراطوری دروغ، خودش می‌شود قهرمان زمین زدن داعش! با همه این اوصاف در کنار خواندن کتابهای زندگی شهدای مدافع حرم، خواندن کتاب آخرین دختر را واجب می‌دانم برای دهه شصتی و هفتادی و هشتادی‌ها!

سرگذشت نادیا ممکن بود سرگذشت خیلی ازما باشه امیدوارم همه با خواندن این کتاب فهمیده باشن که چرا مدافعان حرم به سوریه رفتن و خیلیا جان دادن تا داعش به ایران نرسه ، روحشان شاد

یادم میاد هر وقت میخواستم داعش رو برای خودم و دیگران بازنمایی کنم ازشون میخواستم لحظه ای رو تصور کنن که در خونه شون با لگد و سر و صدا باز میشه و یه عده میریزن توی خونه، پدر رو میکشن و مادر و دخترها رو کشون کشون میبرن بیرون و تصور اینکه پدر من، مادر من، و خواهرهام توی این قاب باشن دردناک ترین و نزدیک ترین احساسم از وجود داعش و آمریکا بود و تصویر دقیقی از اونچه نمیخواستم کشورم و مردمم و هیچ کسی توی دنیا تجربه کنه. تجربه این کتاب مثل یک رمان یا فیلم هالیوودی نیست، بلکه واقعیت زندگی مردم زجر کشیده است.

کتاب جذابی بود و کشش ایجاد می کرد...ایزدی که فقط نامی ازش شنیده بودم شناخت پیدا کردم خوب معرفی کرده بود... فقط نمی دونم چرا هیچ حرفی از مدافعان ایرانی نزده بود؟!... اگر سپاه قدس و ارتش ایران و سردار سلیمانی نبودند هنوز داعش در کشورشون بود... خدا مدافعان کشورمون رو حفظ کنه که اینقدر دلیرند و بزرگوار که اجازه ندادند سرنوشت مردم ایران هم مثل عراق و سوریه بشه... درود بر مردان خدا

فقط متن جلد کتاب ...خلافت اسلامی در پرانتز داعش... اول برای این دختران متاسفم که همچین تجربه تلخی و از بیغیرتی و احمقی افرادی به اسم داعش تجربه کردند ... و دوم خلافت اسلامی فقط مختص دین حق است نه دین تحریفی داعش...داعش فقط نیزه سر قران کرده

نمی دانم چه بگویم؟ نادیا مراد نماد کسانی شده ست که باز قامت راست می کنند بعد از هولناک ترین دردها و رنج ها و تحقیرها و سواستفاده شدن های جنسی. خود را از یک دختر فروخته شده ی جنسی به دختری شجاع و برنده صلح نوبل کرد. و این خیلی شجاعت ست. خیلی روح ست. خیلی امید ست خیلی معناست. دختری که هنوز دختر ست و نماد قدرت روح و بازآفرینی زندگی خویش و تجسم ساکت نشدن در برابر جهالت مدرن و حقارت کثیف انسانی و تعصبات تلخ دینی.

واقعا باید قدر امنیت,رهبری و مدافعان حرم و کشور مون رو بدونیم. قلم کتاب خوب نبود برای همین 4ستاره دادم

دوست دارم بخاطر تمام شهدای مدافع حرمی که رفتن و تو غربت شهید شدن این کتاب رو بخونم. به عنوان یک شیعه و ایرانی که داعش آشکارا ما رو دشمن خودشون می دونست ، دوست دارم با خوندن گوشه ای از کارهایی که داعش با دشمن هاش کرده فاجعه ای که ممکن بود سر من یا دوستام بیاد رو تصور کنم تا انشالله دید درست تری به حقیقت و موقعیت کشورم پیداکنم.

شاید این اتفاق برای ما می افتاد خداروشکر خداروشکر که غیرت مردان ایرانی نذاشت و نمیزاره لحظه ای داعش فکر اسیب به ناموس و امنیت این سرزمین رو بکنه! شادی روح شهدای مدافع حرم صلوات!

راستش فکر میکنم علت اینکه این کتاب جایزه صلح نوبل گرفته این نیست که درباره خباثت داعش حرف زده. حس میکنم نویسنده بیشتر سعی داشته مسلمان ها رو وحشی و بی منطق نشون بده،آمریکایی ها رو منجی و مهربان، و عقاید غیرمنطقی ایزدی رو درست. جالبه که یه جا میگه شیعه ها با آمریکایی های اشغالگر متحد شده بودن!!! درحالی که همیشه از امریکاییا خوب یاد کرده و جالبتر اینکه،میگه مسلمون ها ما رو بخاطر عقایدمون سرزنش میکردن و ما خیلی مظلومیم،اما درباره دلیل انکارشون از طرف مسلمانان حرف نمیزنه.شاید بد نباشه به این فکر کنه که مبانی فرقه ایزدی با عقل و منطق جور در نمیاد و وقتی عقلانی نیست، باید کنارش گذاشت. حتی اگه دین آبا و اجدادی شون باشه. نویسنده فقط با دلایل احساسی از بی منطقی های فرقه ش دفاع کرده. البته البته البته، غیرعقلانی بودن افکار یه فرقه مجوزی برای کشتار و تجاوز به اونها نیست. و فکر میکنم اصلا منشا مصیبتایی که سر این دختر و بقیه مردم عراق و سوریه اومد، همین بی عقلی و بی منطقی هست که خود نویسنده هم دچارشه... دلم بی نهایت برای نادیا و امثالش سوخت. چون اونا واقعا مورد ظلم قرار گرفتن اما مطالبه حقوقشون دستمایه کسایی شد که خودشون داعش رو ساختن به هرحال جایزه صلح نوبل، همیشه به جنگ طلب ترین ها و امریکا پرست ها داده شده. اصلا چطور میشه کسایی که داعش رو ساختن، بخوان محکومش کنن؟!

کتاب جذابیه. البته حجم کتاب میتونست نصف باشه. وقتی انسان میخونه تازه متوجه میشه چقدر داعش وحشیانه عمل میکرده. گاهی حس می‌کنی کاش جلوی این ظلم بزرگ رو میشد گرفت.ترجمه ی نسبتا خوبیه. میشه از روش فیلم ساخت. کاش همه ی ادیان و ملت ها بدون تعصب در کنار هم با آرامش زندگی میکردند.

ایران هزینه بسیار زیادی داد تا داعش به مرزاش نرسه والا جنگ بیخ گوشمون بود، چه مالی چه جانی حمایت کرد و غیور مردان مثل پیش مرگان مرزهارو ترک نکردن. من اطلاعات بالایی ندارم اما تا اونجایی میدونم که گروه حشدالشعبی را ساپورت کردن که مرزای عراق به سمت ایران سیف باقی بمونه. 🌷 من یه دخترم حس اینکه این اتفاق برای بیفته آزاردهندس، هرکسم بگه نادیا رو درک میکنم دروغق بیش نگفته چون تا اون شرایط قرار نگیری درک نمیکنی اون بلاها میتونه دردناک باشه. فقط من نفهمیدم سرگذشت اون همه دختر دیگه چی شد....

اینجاست که ارزش فداکاری مدافعان حرم معلوم میشود...

یکی از انتقادهایی که میتونم به این کتاب بکنم این هست که این خانم رنج دیده همه رو قضاوت میکنه حتی اون خانواده ی عرب سنی رو که بهش کمک کرده بودن تا فرار کنه و حتی بخاطر این کارشون از طرف داعش توی دردسر هم افتاده بودن ولی با این وجود تماما میگفت اگر من و خانواده ام میدیدیم انسانهایی با هر دین و مذهب و یا قومیتی جایی گرفتار هستن کمکشون میکردیم! در صورتی که برادر بزرگترش توی ارتش صدام بودو توی جنگ با ایران کشته شده بود ، حتما میدونید که زمان جنگ تو ایران، زنهای ایرانی برای اینکه بعثی ها دستشون بهشون نرسه وقتی شهری رو تصرف میکردن و زنها به هر دلیل هنوز توی شهر بودن خودکشی میکردن تا دست ارتش عراق نیوفتن و با این حال برادرش جزو همون ارتش بوده و زمانی زنان ایرانی هم در گیرو دار مقابله با خشونتهای بعثیها بودن؛ اگر میخواستن جزو خانواده هایی باشن که خواهان کمک به همه ی انسانها با هر دین و قومیتی هستن، حداقلش این بود که اون زمان برادرش جزو ارتش عراق نمیشد! ولی از نقطه نظر اینکه این کتاب، وحشی و متجاوز بودن داعش رو نشون میده و میشه خداروشکر کرد که مدافعان حرمی بوجود اومدن و داعش رو پیش از اینکه به ایران برسه از بین بردن میشه گفت خوب هست!

درود بر مدا فعان حرم که اجازه ندادند داعش وارد ایران بشود. در کل بد نبود ولی توضیحاتش خیلی زیاد بود.با خوندن این کتاب به عمق خباثت داعش پی بردم

توکتاب یه جایی نویسنده قرآن و درکنار کتاب افسانه و گذشته قرار میده که داعش ازروی قرآن داره عمل میکنه اما هیچ کار داعش شبه قرآن نیست داعش قرآنو تفسیر به رای کرد و تندرو بود که مسلمانان رو تو جهان به شکل هیولا نشون داد ولی هرگز شیعیان اینجور ظالم نبودند و مدافعان حرم بخاطر اونها جنگیدند تا نه تنها ناموس خودشون که ناموس دیگران دست این حرامیا نیفتند اما ازجهات اینکه نشون داد اگه همین مدافعان حرم ما نبودند شاید ایران شده بود پرازداعش خوب بود بمیرم برای طعنه هایی که شنیدندخانواده شهدا که چقدر پول گرفتید که رفتید یا اینکه بماچه ایران چرا باید به سوریه و عراق کمک کنه تواین کتاب خوب غیرت شیعه رو به رخ میکشه نه تنها نگذاشت داعش پاش به یه تیکه ازخاک برسه بلکه اوناروهم نجات دادن وزن وبچشون بیوه و یتیم شدند بخاطر ما واونا واین یعنی ایثار

کتاب جذابی بود. در بعضی مواقع با اینکه از شدت خواب چشمانم درد میکرد نمیتوانستم کتاب را کنار بگذارم. چقدر خواندن این کتاب برای مسلمان سخت است که داعش چگونه اسلام را بد نام کرده است. همین سرگذشت برای دختران شیعه عراق و سوریه نیز اتفاق افتاده است.رحمت خدا بر مدافعان حرم.

من این کتاب رو که شروع کردم به نحوی اصلا جذبم نمی‌کرد ، به این دلایل: ۱.نادیا در برابر همه جبهه گیری داشت و همه افراد و گروه ها رو بد جلوه میداد به جز ایزدی ها . ۲.خیلی از نقاط داستان که بیشتر باید بهش پرداخته میشد ،رها شده بود و خیلی از نقاط داستان که نباید کش داده میشد ،متلسفانه کش داده میشد برای مثال یک اتفاق می افتاد و حدود پنج الی ده صفحه فقط باید احساسات نادیا در باره اون موضوع رو میخوندیم . ۳.یک مطلب چند بار تکرار میشد ، نادیا در حالی که تو ماشین به همراه ناصر داشت فرار میکرد چندین بار تکرار کرد نریم رو بمب میترسم یا داعش نگیرتم . و این جملات هعی تکرار میشد به طوری که واقعا خسته کننده و عذاب دهنده بود . ۴.اطلاعات جدیدی درباره داعش به آدم نمی‌داد به جز اینکه چقدر وحشی ان که اینو همه دنیا میدونن ای کاش به جای اطلاعات جغرافیایی کمی هم درباره داعش در قالب داستان بهمون اطلاعات داده میشد . ۵. من توقع داشتم یک زندگی نامه بخونم نه یک کتاب درباره جغرافیای منطقه !

به نظرم اگه یه نویسنده کتاب رو نوشته بود، تاثیرگذاری اون بیشتر بود ولی نحوه نوشتن کتاب با تمام اون اتفاقات تلخ و سختی که بر نادیا گذشته اونقدر که باید و شاید تلخی رو انتقال نمیده، متن جذابیت آنچنانی نداشت، و بیشتر در نظرم نادیا میخواست همه اقوام عراق رو بد جلوه بده، سیاست در همه جای دنیا کثیفه به خصوص در خاورمیانه و بدتر از جنگ توی دنیا نداریم ولی از همون ابتدای کتاب جبهه گیری نادیا نسبت به تمام اقوام عراق حس میشد، داعش فقط به ایزدی ها صدمه نزد، شیعیان، مسیحیان، ترکمن ها و حتی سنی های عراق هم از صدمات داعش در امان نبودن، ولی خصومت لحن نادیا این موارد رو بیان نمیکرد، طوری بود که حس میکردم داعش اومده تا فقط ایزدی ها رو نابود کنه و هیچ هدف دیگه ای نداره هرچند هیچوقت منکر رنج و عذابی که نادیا و خانواده اش و بقیه ایزدی ها کشیدن نمیشن

کتاب رو به شدت دوست داشتم و خیلی زیاد با مذهب ایزدی اشنا شدم سرنوشت دردناکی بود ,مرگ برادر زاده نادیا به شدت غمگین بود من هنگامی که کتاب میخونم اون فضا ها و اتفاقات ناخوداگاه تو ذهنم میبینم و به شدت برام دردناکن اگه کتاب دچار سانسور شده مقصر نویسنده نیست , لطفا سطح کتاب رو پایین نیارید

من که به اسلام اعتقاد ندارم ولی این خیلی بده که جنایات داعش با نام اسلام همه جا پخش میشه.

یک سال و نیم از خوندن کتاب میگذره و هر بار که نگاهم بهش در کتابخونم میفته و یا رفتارهای متعصبانه و کور کورانه ای در جامعه خودمون اتفاق میفته ، مثل مرگ رومینا توسط پدرش ، یاد این کتاب در ذهنم تازه میشه. کتاب رو برای همه افراد توصیه میکنم مخصوصا کسانی که داری تفکرات رادیکال سیاسی، دینی و ناسیونالیستی هستند. شما با خوندن این کتاب متوجه میشید خشونت و تفکر کور مذهبی میتونه چقدر وحشتناک باشه ، چه در داعش و چه در مابقی حکومتهای فاشیستی .

کتابو الان تموم کردم و می تونم بگم پر از غمم و افسوس😞 کتاب از زبان دختری به نام نادیاست یک دختر ایزدی از روستایی به نام کوچو در کشورِ عراق که در زمان حمله داعش به اسارت در میاد و در فاصله فقط یک روز ناگهان از کوچک ترین فرزندِ یک خانواده ی پرجمعیت تبدیل به یک برده جنسی میشود در کتاب به چندپارچه بودن کشور عراق و سازمان های مختلف اشاره شده است و آشنایی نسبی با محیط عراق بخصوص در زمان حمله داعش میدهد فقط نمیدونم مشکل ار ترجمست یا کلا همین طور نوشته شده ولی متن کتاب روان نیست. به امید روزی که همه ما هم دیگر را با عقاید مختلفمان بپذیریم و بدانیم انسانی ک چند متر آنور تر با ملیتی متفاوت زاده شده دقیقا مثل ماست 🖤

قلمی روان، روایتی به غایت تأثیرگذار، ترجمه خوب، پرداختن به جزئیات در حد قابل قبول و داستانی گیرا از این کتاب، یک اثر ستودنی ساختن از قضا همین پرداختن به جزئیاته که داستان رو جذاب‌تر کرده و تونسته از دل یک سرگذشت دردناک، یک رمان کم‌نظیر بیرون بکشه سانسوری هم اگر به اجبار انجام شده، به روند داستان لطمه‌ای وارد نکرده و خواننده صفر تا صد ماجرا رو متوجه میشه خوندنش رو به اهالی طاقچه توصیه می‌کنم👌

سراسر کتاب پر از غم و اندوهی که به عنوان یک زن حتی یک لحظه تصورشم برام واقعا وحشتناک و غیر قابل تحمله در تمام طول کتاب ارزو میکردم که کاش یه رمان تخیلی بود کاش واقعیت نداشت اما دریغ.‌‌‌.. همیشه میگن ادم تا یه چیزی رو تجربه نکنه نمیتونه درک کنه اما وحشی گری های نوشته شده تو این کتاب نیاز به تجربه نداره بلکه حتی تصورشم حتی تصورشم ادمو دیوونه میکنه 😔😔😔😔 در طول این کتاب به همراه نادیای ماجرا ترسیدم ، گریه کردم و غصه خوردم ... هیچ کلمه یا جمله ای برای توصیفش ندارم ... فقط آه ...😔 و همینطور خداروشکر خداروشکر بابت امنیتی که دارم ...

بعلت مشغله کتاب را کم کم میخواندم و روزهای زیادی با نادیا و داستانش درگیر بودم به همه ی زوایایش فکر میکردم بیشتر از نادیا برای دختران سرزمینم هنگام حمله اعراب دل میسوزاندم آنهایی که به بازارهای برده فروشی برده میشدند و عریان مثل یک کالا بفروش میرفتند دلم برای نادیا کمتر سوخت زیرا که همانطور ک در اتوبوس آرزو کرد تقریبأ یک ستاره شد و درخشید بیشتر از دوران اسارتش سرنوشت او بعد از آن مورد توجه ام بود و دلم برای دختران ایران زمین بعد از دوره ی ساسانی میسوخت کسانی که بدتر از نادیا مورد تجاوز و خشونت بودند و بعدها آینده روشنی مانند نادیا نداشتند و چه دروغ بزرگیست کسانی که بما گفتند ایرانیان با آغوش باز اسلام را پذیرفتند و چقدر احمق بودیم که باور میکردیم!!

کتاب جالبی بود بعد از خوندن کتاب دوست داشتم نادیا رو بغل کنم و اشک بریزم. تا قبل خوندن این کتاب درک درستی از هدف مدافعان حرم نداشتم اما امروز واقعا از وجودشون خوشحالم. قبلا فکر میکردم فقط ایرانه که به کشورهای درگیر جنگ کمک میکنه و گاها ناراحت بودم از این موضوع که چرا ما باید کمک کنیم وقتی کشور به پول نیاز داره اما حالا فهمیدم این کمک از سایر کشورها هم هست و واقعا مردم جنگ زده به کمک ما نیاز دارن...

براکسایی که میخوان داعش ومبارزان داعشی روبهتربشناسن واینکه چ ظلم بزرگی درحق جامعه ایزدی انجامید شده،،،توصیه میکنم این کتاب باارزش روبخونن

کتاب در رابطه با اجحافی است که در حق ایزدی های عراق شده.بسیار غم انگیز و تاسف بار است. اما کتاب جنبه داستانی داشته و دوست داری بدونی که آخر چی میشه.اطلاعاتی که میده جامع و مستند برای دانستن افکار وعقایدوعلت و مسلک افراد داعشی،نیست.چیزی که از کتاب توقع داری به دست نمی یاری.صرفا قصه غم انگیز یک دختر مظلوم ایزدی است.

کتاب خوبی بودوسرگذشت دردناکی داشتن وبایددرک کنیم که این طورآدم های سنگ دلی هستند(داعشی ها)

امنیت امینیت در امنیت امروز این روزها شاید واژه امنیت بی اهمیت ترین موضوع تلقی بشه ولی واقعا کسی که طمع عدم امنیت را چشیده باشه میتونه بفهمه یعنی چی امنیت

واقعا نمیدونم چی بگم از ظلمی که به دختران ایزدی و سایر مردم عراق و سوریه شد. کاش دست مون می رسید تا از همه شون حفاظت میکردیم. چقدر خدا رحم کرد به نادیا در شب فرارش ... ان شاء الله به زودی از تمام جنایتکاران تاریخ انتقام خواهیم گرفت با ظهور سرورمان⚘

کتاب خوبی بود و بسیار دردناک ومن به شخصه نمیتونستم تصور کنم و گاهی وسط خواندن کتاب میخواستم اون رو کنار بگذارم چون واقعا خواندن قسمت اسارت نادیا خیلی دردناک بود و به شخصه موقع خوندن کتاب بسیار خدا رو شکرگذار بودم به خاطر نعمت امنیتی که در ایران داریم و بارها مردم رو بیرون دیدم که خیلی غر میزنن و احساس می کنم خیلی از مردم ما شاید خیلی قدر این نعمت رو نمیدونن و من چندین بار به عراق رفتم و از نزدیک دیدم اون ها واقعا یک کشور جنگ زده هستن و از خیلی چیزها محروم اند.

و اما این کتاب اولین نکته ای که به ذهنم میرسه اینه که نویسنده کتاب واقعا یک نویسنده نیست داستان غم و اندوه رو به خوبی منتقل نمیکنه داستان ابتدا از روستا و شیوه زندگی نویسنده شروع میشه و کلی توضیح راجع به ایزدی ها داره بخش های از کتاب رسم و رسومات ایزدی هارو بیان میکنه که به نظرم زیباست کتاب دارای متن روان و خوبی هم هست ولی تبحری که یک نویسنده داره قطعا این کتاب نداره و اما نکات منفی کتاب بیشتر از اینکه به مقوله داعش و زجر دیده ها بپردازه رسما و کتبا برای ایزدی ها نوشته شده و هیچگونه اثاری از رنج مسلمانان توسط داعش توش نیست کتاب تناقض هم زیاد داره قوانین داعش رو به اسلام ربط میده و اخر یک مسلمان کمکش میکنه بعضی از قسمت ها کتاب تلخه ولی اون حس غم واقعی رو دست کم به من القا نکرد و اما نظر خودم راجع به وقایع این کتاب به نظر من واقعا سخته ادم و یک اقلیت در میان دو گروه جدایی طلب گیر بیافته و از طرفی منافع دو طرف در جذب و یا ضعف اونها باشه و از طرفی دچار محرومیت هم باشه مشابه این رفتار وقایع جیلولوق هست و وضعیت اسفناک سیستان و بلوچستان در کشور خودمون واقعاً برای من سخته مرز های جغرافیایی داشتن کشور بزرگ داشتن با ملتی کوچک با ذهن های کوچک چه ارزشی داره که انسان تمام دین و ایین خودش رو خدشه دار کنه و برای بقای حکومت و اراضی اقلیتی رو تو تبعیض بگذاره؟(منظور من ایزدی های عراق هست ) از انسان بودن خود متاسفم

بهم یاد داد نادیا مراد که زندگیه من سخت نیست شاید تجربه های تلخی هممون داشتیم و الان هم داریم ولی میشه با یخورده امید و صبر و یادگیری اینکه چطور زندگیمون تغییر بدیم میشه زندگی بهتری داشت.درود و صد درود بر نادیا.

◾کتابی تلخ، غم انگیز و تاثیر گذار؛ وقتی کتاب رو شروع میکنی دیگه حاضر نیستی دست ازش برداری ◽وقتی سرگذشت این دختر و وقایعی که اتفاق افتاده رو میخونی، قدردان امنیت و آرامشی میشی که توی کشورت داری ◾وقتی این کتاب رو میخونی لحظه لحظه هایی که در واقعیت اتفاق افتاده و رنجی را که شخصیت های کتاب متحمل شده‌اند رو تماماً احساس میکنی ◽و در آخر؛ از خدا میخواهی که جنگ و خشونت در هیچ کجای دنیا وجود نداشته باشه و همه‌ی انسانها از آرامش و امنیت برخوردار باشند

. یعنی فقططططط و فقطططط میخوام اون کسانی که قدر امنیت کشورمون رو نمیدونن یه بار این کتاب و بخونننننن تا بفهمن امنیت یعنی چه. یه شب راحت خوابیدن یعنی چه. من اصلا مخم هنگ کرد با خوندن این کتاب. شبا و روزایی که ما راحت بودیم و راحت میخوابیدیم تو عراق ظلم بیداد میکرده. و داعشی ها چیزی با ماها فاصله نداشتن. میتونست همین بلاها سر خودمون بیاد. واقعا قلبم دررررد گرفت از این همه رنج و مصیبت و فقر. حالا یه عده ملعون میخوان با حرفاشون ایران ما رو خراب کنن. قدر نیروهای امنیتیمون رو بدونیم. گرونی و اینا رو میشه یه جوری بگذرش داد. دعا کنین تنتون سالم باشه و گرفتار مریضی نشیم قدر زندگیهامون و بدونیم. واقعا قدر یه شب راحت خوابیدنمون رو بدونیم. بخدا همه دنیا گرونی و بی ثباتی هست. اما هیچ جا امنیتش مثل ایران نیست هیچ جا

این کتابو با ترجمه‌ی دیگه‌ای خوندم. البته این ترجمه رو هم با متن انگلیسی مطابقت دادم. ترجمه قابل ‌قبولی داره.

واقعا تعصب کورکورانه وجهل انسان رو تا چه جاهایی که نمیتونه عقب ببره!!!!از ته قلبم و با تمام وجود برای تک تک لحظات نادیا مراد گریه کردم.امیدوارم ما رو ببخشه شاید یه جاهایی ما هم مقصر سرنوشت این دختر بودیم

باسلام، بنظرم این کتاب "صرفا" برای عده ای که واقعا علاقمند به این قبیل موضوعات هستند توصیه میشه و اگر هدفتون از خوندن کتاب بیشتر سرگرمی هست بنظرم این کتاب مناسب نیست و بدون شک همه ی افراد تحمل خوندن این همه خشونت و اندوه رو ندارن، بویژه برای شخص بنده، در حدود دویست صفحه ای که زندگینامه در اوج بود واقعا دردناک بود که یک آن بخودت میای و میگی: "یعنی تمام این ماجراها واقعیه و سرگذشت یه دختربیچارس؟" فارغ از هرنوع دیدگاه های نادرستی که راوی درباره مذهبش و آمریکایی ها گفته، باقی مطالب میتونه ارزش خوندن داشته باشه، شخصا با خوندن این کتاب اشک هایی هم ریختم و تاکید می کنم بسیار غم انگیزه پس اگه تازه قصد خوندن خاطراتی از داعش و تروریسم دارید، ب شدت پیشنهاد میکنم با این کتاب شروع نکنید و اینکه این کتاب تعلیق بالا و ویژه ای داره و نیز متن روان و توضیحات بجا و مناسبی هم پیرامون منطقه های مورد بحث و... دارد.

این کتاب صرفا یک زندگی نامه پر درد است، و خواندن آن را به کسانی که مانند من به خواندن زندگی نامه های تاریک علاقمند هستند توصیه میکنم. تحلیل های صورت گرفته در این کتاب و حتی شرح وقایع کاملا احساسی هستند، هیچ چیز خاص و یا سلحشورانه یا جذابی در این روایت وجود ندارد، صرفا برگی از یک زندگی واقعی است. اسارت و فرار این دختر ایزدی، در مقابل دختری مانند فریدا خلف که داستانش در کتابی دیگر چاپ شده است، بسیار ساده تر است.

نویسنده ی کتاب مصیبت و زجر های فراوانی دیده بود و این در نوع بیانش مشهود بود و تاثیر گذار است بالاخره او هم اتفاقات را از دید خود و با عینک خود می دید. نقاط ضعف از نظر من اما سردرگمی هایی برای نویسنده بود او با این که بینش و تحصیل سیاسی ندارد اما گاهی دست به قضاوت می زند که این را نمی پسندم و به نظرم این که وقتی حتی خود عراق را نویستده خوب نمیشناسد نباید سمت سیاست می رفت. از نظر آداب مذهبی چون دلیل و منطقی وجود ندارد سعی بر باستانی بودن آن دارد و این گونه می‌خواهد آن را توجیه کند که به نظرم درست نیست. متن گاهی تکراری پیش می رفت و بعضی وقت ها بی مورد طولانی می شد. نقاط قوت از نظر من سعی بر تشریح و توصیف آداب و رسوم ها و روابط اجتماعی مردم خوب بود. از نظر من یک زندگی نامه خود نقطه ی قوت است. _____________ اما اگر اتفاقات بیان شده در این کتاب برای ما نیفتاده است به خاطر کسانی است که در دور دست ها با آن گروه تروریستی در مبارزه بودند به خاطر مدافعان حرم است برای شادی روح همه ی شهیدان اسلام به خصوص مدافعان حرم صلوات بفرستید. امید که در پیشگاه خداوند شفاعتمان کنند.

خوندن این کتاب تجربه بی نظیری بود. واقعا نمیشد باور کرد وقایع کتاب همین بیخ گوش ما و در مدت نه چندان دور اتفاق افتاده باشه. با خوندن این کتاب یاد جمله ای از شوپنهاور افتادم که میگفت دیدن رنج دیگران مارا خشنود میکند چرا که جای آنها نیستیم. ممنون از طاقچه بخاطر فراهم کردن امکانات بی نظیر که کتابخوانهای اسیدی مثل من رو بسیار خوشحال میکنند.

کتاب چون واقعیت و فجایع تلخ جنگ و تبعات اون بیان میکنه کتاب خوبی هست ولی متاسفانه نویسنده به دلیل تازه کار بودن زیاد نتونسته فضا رو درست ترسیم کنه و یه بخش هایی از کتاب پیوستگی مناسب نداره. یک مقدار هم اطناب در کتاب وجود داره. در کل ارزش خوندن صرفا به دلیل واقعی بودن داستانش داره و الا نه.

کتاب خوبی بود شاید بعضی موقع ها از توضیحات بیش از اندازه ی نویسنده خسته شدم ولی ارزشش رو داشت درود بر مدافعان حرم که از جونشون گذشتند تا ما در اسایش باشیم

درود بر مدافعان حرم این کتاب نشون میده داعش و سازندگان آمریکایی و اروپایی آنها چقدر کثیف و پست فطرت هستند البته نادیا یک دختر ساده روستایی است و واقعا هیچ اطلاعی از سیاست و پشت پرده های آن نمیداند ، حتی از کشور عراق اطلاعاتش خیلی اندکه چه برسه به بقیه کشورها و سیاست آنها/ نادیا و امثال نادیا فقط قربانیان این خباثت ها شدند