نظرات کاربران درباره کتاب کاکا کرمکی پسری که پدرش درآمد
۴٫۱
(۹۷)
علیرضا
کاش همان جور که فراموش شدم، می توانستم فراموش کنم. این را کاکا گفته است ، راوی داستان. کاکا با یک فلاش بک آغاز شده است. فلاش بکی که با جزییات آن در نیمه دوم کتاب و در یکی از نقطه های اوج داستان با آن مواجه خواهیم شد. هر چند کتاب به دو بخش تقسیم شده است و هر بخش فصل هایی دارد، اما نویسنده فصل اول و حتی فصل دوم را صرف کرده است برای معرفی شخصیت ها و صحنه پردازی و در واقع ما با معرفی کاکا وارد روایت شده ایم:" ما اصالتا خرمشهریم، آواره تهران" که می توان آوارگی را بخشی از سرنوشت کاکا دانست.
در ادامه که شخصیت ها را شناخته ایم، حالا در فضای ایرانِ درگیر جنگ تحمیلی، کاکا زندگی اش را روایت می کند. کاکا شخصیتی است با ویژگی های ظاهری خاص و منحصر به خودش. علاوه بر این، تا حدودی شخصیت های نزدیک به کاکا هم ویژگی های خاص خود را دارند. مادر افسرده، پدر مفلوکی که با سختی های روزگار میجنگد و آرزوی بقای نسل دارد و منیژه که قرار است تا پایان کنار کاکا بماند. داستان کاکا، بین قله های اوج روایت می شود و نویسنده با خلق حوادث از قله ای به قله دیگر سیر داستان را ادامه می دهد که شاید بهتر بود بعضی حوادث حذف می شدند. نکته محوری داستان رفتار کاکاست. کاکا در این روایت بین ترحم ها، دوست داشتن ها و دشمنی ها، دچار وابستگی هایی می شود و نکته مهم مرام کاکا است. کاکا در روز مره، اشیاء را می دزد و لیست همه را هم دارد. از طرفی هم کاکا در ارتباطاتش احترام خاصی برای جنس مخالف قائل است. کاکا از شش خواهرش فقط منیژه برایش مانده است و در روایتش مجذوب افسانه، دختر سبزی فروش، نازیک و نامزد رامین هم می شود. البته که در همه این روابط کاکا همان خلق و خوی احترام را کنار نمی گذار. کاکا دلبسته است. دلبسته معلم اول ابتدایی اش، افسانه، دوستش رضا، مادرش و منیژه. ولی پایان همه این دلبستگی ها، فراق است و جدایی. در برابر دلبستگی ها، عده ای نیز از کاکا بیزارند. مثل محسن، برادر ارمنی اش و حتی گاهی مادر جدیدش؛ البته که با همه این ها کاکا، از کسی بیزار نیست. زندگی جدید و شخصیت آرا را می توان از نقاط اوج اصلی روایت دانست. اینجا ما با فلاش بک ورود به داستان بیشتر آشنا می شویم. نکته مهم روایت داستان، نثر روان، بیان بی تکلف و تصویر سازی های بروز است. هر چند زندگی راوی با جنگ و ویرانی هایش شروع شده است، اما در ادامه راوی گریزی هم به خرداد ۷۶ و امید اجتماعی جامعه به بهبود می زند. فرود از نقطه اوجی که کاکا را به بند می اندازد، سخنان پایانی است. راوی می گوید بنویسید که بماند به یادگار و وعده می دهد که شاید روزی برگردد چرا که به هر حال :"من کاکام، بچه جنگ..." و بچه های جنگ حرف برای گفتن، بسیار دارند.
سیّد جواد
کتاب ۲۹۴ از کتابخانه همگانی،
با اینکه کتب قبلی نویسنده ( قلعه مرغی ، پدر کشتگی، انجمن نکبت زده ها ) را قبلا در اپلیکیشن دیگری خریده بودم، ولی این کتاب اولین نوشته ای بود که از ایشان خواندم. داستان خوب و جذابی بود البته بسیار تلخ و غمناک و خب طبق روشی که به تازگی مد شده، با یک پایان باز !!!
پی نوشت: ( این قسمت ممکن است برای دوستانی که تصمیم به مطالعه کتاب دارند، جذابیتی نداشته باشد و بهتر است توسط این افراد خوانده نشود.)
اگر کلی نگر باشیم داستان ، عالی است ولی اگر بخواهیم وارد جزییات شویم پر از اشکال است. خواننده اصلا حس نمی کند که راوی یک پسری است که از مدرسه اخراج شده و نه سوادی دارد نه هنری غیر از دروغ گفتن و دزدی کردن!!! بلکه برعکس فکر می کند که یک انسان فرهیخته ای که به روان شناسی، حقوق، جامعه شناسی، جرم شناسی، مشاوره خانواده و ازدواج و ... مسلط است دارد داستان را روایت می کند.
در بریده هایی که از کتاب به اشتراک گذاشتم، این مساله کاملا مشخص است.
از نظر تاریخی هم در کتاب اشکالاتی وجود دارد. وقتی داستان در خرداد ۱۳۷۶ روایت می شود در روزنامه هدف که مربوط به حوادث است اتفاقاتی نوشته شده که هیچکدام مربوط به سال ۷۶ نمی شوند بلکه یکی هم مربوط به دهه ۸۰ است !!!
داستان شهلا جاهد ، بازی فوتبال ایران و آمریکا و اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی.
با تمام این مسائل ، در آینده نزدیک حتما آن سه کتاب دیگر نویسنده محترم را هم مطالعه می کنم، ان شاءالله
کاربر 5276308
این کتاب خیلی قشنگه
A
احسنت. پایان باز جدیدا خیلی زیاد شده. مثلا میخوان ذهنمون رو مشغول کنن.
محمود
داستانی به شدت جذاب و خواندنی. وقتی پنج صفحه ابتدایی را میخوانید، دیگر کنار گذاشتن کتاب برایتان دشوار میشود. به قدری این کاکای داستان جذاب است که دوست داشتم واقعی بود و چند کلامی باهم صحبت میکردیم. کتاب یک زندگی را به نمایش میگذارد. خود شخصیت کاکا برایمان روایت میکند. قسمتهایی از کتاب باعث شد با صدای بلند بخندم و بخشهایی غمگینم کرد. در کتاب استفاده از اصطلاحات غریب و ناآشنا زیاد است، اما اختلالی جدی در روند خواندن کتاب ایجاد نمیکند. ده صفحه انتهای کتاب را هم انگار نویسنده دیگری نوشته باشد؛ ضعیفتر از حد انتظار من بود. اما مجموعا کتاب را بسیار دوست داشتم. و به ویژه شخصیت کاکا را
f.bn
واقعا لذت بخش بود ، دقیقا منم با صدای بلند میخندیدم و عمیقا در بعضی قسمت ها غمگین میشدم
Sina Iravanian
کاکا کرمکی، شخصیت اعصابخردکنی که بشدت دلم برایش تنگ خواهد شد. کمتر کتابی خواندهام که نثری به این زیبایی داشته باشد. قصه گویی خوب، پایان خوب، داستان عمیق و از همه مهمتر برای من اینکه نویسنده هیچجا سعی نکرد با پس و پیش کردن اتفاقات خواننده را گیج کند. داستان طنز تلخی دارد. در جاهایی از کتاب از ته دل خندیدم و در جاهایی دیگر بغض امانم را میبرید. شاید غمانگیزترین و در عین حال به یادماندنیترین لحظهی کتاب برای من وقتی بود که کاکا با زغال نام خواهرش را روی دیوار و زیر اسم شهیدی که کوچه به نامش شده بود مینویسد.
برای من چیزی که کمی خواندن کتاب را سخت میکرد یکسری اصطلاحات عجیب وغریبی بود که به گوشم کاملاً نا آشنا بودند و در هیچ فیلم یا کتاب دیگری نشنیده بودمشان.
خلاصه که کتاب عالی و لذتبخشی بود. دست مریزاد جناب سلمان امین.
ساااری
دقیقا من هم مشکلم اصطلاحات عجیب و غریبش بود . خیلی هاش رو خوندم و متوجه نشدم ی تعدادی رو هم میدونستم
geneva
نثر به نسبت قوی و لحن زیبایش من رو به داستان جذب کرد میشه گفت از اون کتاب هایی بود که کنار گذاشتنش سخته
تو این مدت ادبیات ایران سهم قابل توجه تری رو در طاقچه بدست اورده که مایه خوشحالیه
Mohadese
در یک کلام فوق العاده بود!!!! داستان پسر بچه ای عجیب که نگاه جذابی به دنیا داره!
اصطلاحات جذابش نشون میده نویسنده برای نوشتن کتاب وقت گذاشته و تحقیق کرده.
نیمه اول داستان رو خیلی خیلی خیلی دوست داشتم، اما کتاب تا پایانش هم کشش خودش رو از دست نمیده.
از شخصیت پردازی ها و دانش روان شناسی نویسنده واقعا لذت بردم. دنیای جدیدی رو به من نشون داد.
از وقتی تموم شده دلم برای کاکا تنگ شده :(
Behnam Beh
خوندن این کتاب رو بعد از مقاومت زیادی آغاز کردم. بر خلاف انتظارم کتاب خوب و جذابی بود و اصلا از خوندنش پشیمون نیستم، ولی متاسفانه ایرادات مهمی هم داشت:
۱.شخصیت اصلی داستان(کاکا) بنا به دلایلی وارد یک خانواده ارمنی میشه که بین خودشون جز به زبان ارمنی صحبت نمیکنند و همین مشکلات خیلی زیادی براش ایجاد میکنه. اما دقیقا در یکی از مهمترین بخشهای داستان جایی که کاکا مخفیانه به صحبتهاشون گوش میده، اونا شروع به فارسی صحبت کردن میکنند تا کاکا متوجه بشه. چنین چیزی در عمل غیرممکنه و این ایراد اینقدر بزرگ و غیرقابل چشمپوشیه که همینجا ۲ نمره از کتاب کسر میکنم.
۲.کاکا که در اواسط کلاس سوم ترک تحصیل کرده، یهو در سن ۹ سالگی شروع به خوندن شاهنامه، برادران کارامازوف و ... میکنه! شما شاهنامه رو جلوی افراد تحصیلکرده هم بذارید، ۹۰ درصد نمیتونند از رو بخونند، چه برسه یک بچه ۹ ساله!!
۳.نویسنده محترم گویا کلن هیچ تصوری از یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله نداره. گاهی اوقات جملاتی رو از زبان یک کودک پیشدبستانی بیان میکنه که از پس یک جوان حدود ۳۰ ساله دارای مدرک دکترای فلسفه یا روانشناسی هم به سختی برمیاد. شما به این جمله توجه بفرمایید:
«اگه ته خط بودید همین یک جمله رو هم نمیتونستید بگید. گمونم ته خط جاییه که دیگه نشه برگشت. فکر کنم شما رو میفهمم. سخته، ولی دارم میفهمم، همون چیزی که آرا رو کشت، شما رو آورد جای اون.»
یا این جمله:
«توجه، همه میخوانش. هنریک واسه اینکه فکر میکرد محبت بیشتری میخواد این کارو کرد، شما هم همینطور.»
در مجموع بهنظرم این کتاب میتونست کتاب بسیار خوبی باشه که با اشتباهات ناشیانه نویسنده که خیلی راحت میتونست انجامش نده، بخش بزرگی از ارزش خودش رو از دست داد. مثل تیم فوتبال گمنامی که جلوی یک حریف قدر عالی بازی میکنه، ولی بهخاطر چند اشتباه ساده، بازی رو ۳ بر صفر میبازه!
مریم اژدری
همیشه توصیه می شود که در نقد نکات مثبت کار مقدم بر ذکر نکات منفی باشد تا جنبه ایجابی نقد تقویت گردد ولی من در خصوص این اثر ابتدا به ذکر نکات منفی می پردازم. حقیقتش داستان برای من جذاب نبود و نظرم را بعد از مطالعه دویست صفحه ابتدا و سی صفحه انتهای اثر می نگارم و حتی شوقی برای ادامه مطالعه در خود نمی بینم(البته قبول دارم که نقد اثری که تا انتها آن را نخوانده ای منطقا به لحاظ رعایت انصاف در مظان اتهام است) اما از نقطه نظر سلبی ۱.تصور می کنم نویسنده تلاش نموده تا می تواند کاکا و خانواده اش و مشکلات بر سر راهش را برجسته نشان دهد و در بدبختی و گرفتاری هایشان اغراق نماید طوری که داستان جنبه رئال گونه اش را از دست داده است (البته نمی دانم چه سری است که نویسنده های ایرانی به خصوص نسل معاصر انقدر تلخ می نویسند) اما برای من بعد از مطالعه قسمتی از کتاب حدس زدن بقیه حوادث تقریبا کار دشواری نبود چون قرار بود کاکا بدبخت باشد و بدبخت بماند و این یک اصل بود. ۲.اگر اندکی با مردم خطه جنوب آشنا باشید و یا اهل خوزستان باشید تایید می کنید که خانواده کاکا اساسا شباهتی به چنین خانواده هایی ندارد گویی یک خانواده اهل مناطق جنوب تهران را در اهواز قرار دهی هیچ سنخیتی آداب و طریقه معاشرت و سبک زندگی خانواده کاکا با مردم آن خطه مخصوصا در دوران جنگ ندارد و این را بنده به حساب ناآشنا بودن نویسنده می گذارم به هرحال برای من پازل های قصه اصلا جور در نمی آمد
۳.خانواده کاکا مذهبی بود؟ المان های یک خانواده مذهبی چیست؟ صرف ذکر اوراد و بستن برخی حرزها نمی تواند سبب مذهبی تلقی شدن یک فرد یا خانواده گردد چون به کرات شاهد چنین رفتاری در خانواده های غیر مذهبی که دچار یک گرفتاری هستند بوده ایم. رفتار خانواده کاکا در گذاشتن او در هفته اول به دنیا آمدنش در پرورشگاه، سوء استفاده خانواده کاکا از وضعیت جسمانی او برای فی المثل دور زدن صف با کدام تعریف از مذهب سازگار است. رفتار انسانی و مهربانانه با انسانی که به لحاظ جسمانی متفاوت با ماست یعنی پذیرش حکمت خداوند در زندگی که قطعا یک خانواده مذهبی بایستی واجد آن باشد.
و اما نقاط مثبت اثر، قلم نویسنده جذاب است او در استفاده صحیح از تعابیر ماهرانه عمل می کند و کلمات را به نحو زیبایی در کنار هم می چیند. مشکلاتی که در زندگی کاکا به لحاظ تفاوت های جسمانی اش رخ داد حقایقی است که نباید نادیده گرفت هنوز هم پذیرش تفاوت ها در جامعه ما با مشکلاتی روبه روست نگاه ترحم آمیز، تمسخر آمیز به افرادی که به لحاظ جسمانی تفاوت هایی با سایرین دارد هنوز هم فاجعه است. حق می دهم به کاکا که پدرش در آید...
کاربر ۹۶۰۲۱۳
عالی بود .عالی . چقدر اشنا بود.
روانشناسی خود شناسی جامعه شناسی و...چقدر تربیت انسانها مهمه .چقدر محبت کردن به فرزند مهمه .اشکم دراومد واقعا
Mono
قصهی کاکا، پسر معلولی که از زمان بهدنیااومدنش غرق در بدبختی شده و توی سن خیلی کم مجبوره خودش گلیمش رو از آب بیرون بکشه، تا حدی عجیب، کمی غیر قابل باور اما جذابه.
روند داستان خیلی خوب و گیراست، متن روانه و سرشار از طنزی تلخ همراه با اصطلاحات و واژههای جدید که یادگرفتنشون مایهی خوشحالیه؛ اما ایرادهایی هم داره که شاید همه نتونن ازش چشمپوشی کنن.
یک اینکه شروع کتاب، کمی برای من گیجکننده بود و راستش اصلا نفهمیدم چی به چیه!
دو اینکه کاکا از همون بچگی خیلی بیشتر از سن خودش میفهمید و گاهی دیدگاهش به زندگی، حتا از یه انسان بالغ هم پختهتر میشد که خب... تو دههی شصت و با شرایط زندگی کاکا تقریبا خیالیه!
از زمانی که کاکا وارد اون خونوادهی ارمنی شد، داستان کمی افت کرد و اشکالاتی هم وجود داشت؛ اما با این حال نویسنده در ادامه تونست تا حدودی جمعش کنه.
اما با وجود اینها، خوندنش رو توصیه میکنم چون داستان واقعا کشش خودش رو داشت و فکر کنم کاکا قراره تا ابد تو ذهنم موندگار بشه.
(6)
sepideh
کتاب متن روونی داره و پر از جملات قشنگه ایرادهایی داره ولی بازم باعث نمیشه منصرف بشی از خوندنش به نظرمن یکی از بهترین های رمان ایرانیه اینقدر همه چیو قشنگ توصیف میکنه دوست داری ببینی کاکا واقعا چه شکلی بود که اینقدر از خودش ناامید بود
حسین احمدی
قلم سلمان امین رو دوست دارم... کتاب خوبی بود... کاکا کرمکی رو من تو کارگاه دارم... یه نفر شبیه به اون رو...
عماد
احساس میکنم سلمان امین متأثر از “جز از کل” این کتاب رو نوشته که البته این چیزی از ارزشهاش کم نمیکنه. با اینکه گاهأ داستان سورئال شده اما در کل، روایت جالب و گیرایی داره. تفکرات کاکا خیلی احمقانه باحاله!!
afsanwh
این کتاب بهترین رمان معاصر ایرانی بود که خوندم...داستان یه پسر معلول و و صد البته عاقل با زبان طنز تلخ...و حواشی هایی که براش پیش میاد
gpar
کتاب بشدت خواندنی که در عین سادگی داستان اصلا نمیشه رهاش کرد و لحظات خوبی رو برای خواننده رقم میزنه.
Nadi Otari
نمیدونم چی بگم هنوز گنگم من برای خوندن یه کتاب معمولی شروع به خوندن کردم ولی به یه شاهکار ادبیات معاصر یه شاهکارروانشناسی و خودشناسی رسیدم این کتاب رو باید خوند حتی بارها و بارها خوند مرسی از نویسنده و مرسی از طاقچه🙏🏼🌹
ایران آزاد
اوایلش بد نیست داستان... ولی برای من از صفحهی پنجاه شصت کتاب، ماجراها تکراری و کسالتبار شد... به خودم گفتم گور بابای کاکاکرمکی و از صفحهی نود ولش کردم.
Leo n
کتاب من رو به یاد آبنبات هل دار انداخت یکجور هایی.
همون طور طنزو شیرین..
همه چیز خوب بود تا قبل از پایان بندی داستان. خیلی ضعیف تموم شد و برای همین به جای پنج سه ستاره میدم.
صدراجون من دوست دارم
ساعت پنچ و سی دقیقه صبح با داستان کاکا خداحافظی می کنم اما بعید می دانم پرونده اش به همین زودی ها در ذهنم بسته شود.
کاکا مرا یاد مجید هوشنگ مرادی انداخت شاید بعد ها بگویم مجید مرا یاد کاکا سلمان امین می اندازد.
فعلا خدانگهدار
مستاصل!
با اشتیاق هرچه تمام این کتاب رو خوندم و نمیتونستم حتی ثانیهای کتاب رو کنار بگذارم...
طوری با کاکا در طول داستان همراه بودم که تا مدتها بعد از تمام شدن کتاب، به شخصیت کاکا فکر میکردم و دوست نداشتم که داستان تموم بشه...
داستانی پرکشش، با متنی روان و داستان پردازی جذاب که مخاطب رو ناخواسته وادار میکرد به مسائل جامعه و جامعهشناسی و نقش محیط و عوامل مختلف در زندگی آدمها فکر کنه.
Parinaz
باید بگم با خواندن چند صفحه ی اول عاشقش شدم ، حتی روندش طوری بود که داشت به جرگه ی محبوب ترین کتاب هام هم میپوست منتهی اتفاقی که افتاد در نیمه ی دوم کتاب کلا همه چیز تغییر کرد .
اوج و حضیض خیلی قابل توجهی داشت نیمه ی اول به شدت قوی و بدیع بود ، پر از جملات زیبا و طنز تلخ ولی نیمه ی دوم تبدیل شد به یک فیلم فارسی تمام عیار علل الخصوص صفحه های پایانی . شخصیت کاکا به شدت دوست داشتنی و قابل لمس بود اما در پایان شیرنی و بکر بودنش رو از دست داد و حسی که داشتم این بود که نویسنده ای یک جایی به بعد صرفا تلاش کرده که بتونه داستانش را و شخصیتی که خلق کرده را به یک سرانجامی برسونه .
میتونست خیلی قوی تر پیش بره و تمام بشه .
در کل داستان خوبی هست و برای یکبار خوندن پیشنهاد میشه
sama65
کاکا پسری کاکل زری که با اومدنش زندگی خانواده اش را این رو به آن رو کرد
محسن غضنفری
نخستین کتاب طاقچه بینهایت!
بسیار ممنون از تیم طاقچه که چنین امکانی رو در دسترس کتابخوان ها قرار دادند.
داستان جذابی بود و شخصیت کاکا کرمکی خیلی خوب دراومده بود. اگر چه نوع و سیستم صحبت کردن کاکا خیلی مناسب یه نوجوون تو اون سن نبود اونم کسی که تحصیلاتی نداشت اما به طور کل کتاب طوری بود جذابش بشی واسه ادامه دادن من از خوندنش راضی بودم.
امیدوارم آقای امین ادامه زندگی این شخصیت رو هم بنویسه...
fatemeh
عالی بود
yasi
عالی به همه خوندنش رو پیشنهاد میکنم
دردونه
من دوستش داشتم از این لحاظ که خیلی جاها خود آدم رو نشونش میداد.
خیلی دلم برای این دوست داشته شدنش سوخت واقعا خیلی آدمها همه کاری میکنند که فقط دوست داشته بشن. یا اینکه عاشق عشق هستند.
چقدر حمایت کردن رو قشنگ تفسیر کرد برای خودی.
به نظرم ارزش خوندن رو داره واقعنی
saeedeh
عالیه. خیلی دوستش داشتم تا چند وقت همش داشتم بهش فکر میکردم.
مهدیه
بسیار داستان جذاب و پر کششی بود ، اما خب پایان بندی رو خیلیدوسنداشتم ، اما انقدر متن جذابی داشت که پیشنهاد میدم بخونینیش حتی اگه پایان اونطورینبود که دلم میخواست .
mahlin
کتابی با نثری بسیار دوست داشتنی و جذاب و گیرا.قطعا از خواندنش لذت میبرید
مهساکتابی
داستان از زبان کاکا روایت میشه،پسری که بعد از چند دختر با معایب جسمانی متولد میشه.مصیبت و دردسر از اول شروع میشه تا اخرش که کار میده دست کاکا.خب بعضی اصطلاحات عامیانه رو هیچ نفهمیدم ونشنیده بودم.داستان بنظرم چیزی برای گفتن نداشت.۷۰۰ وخرده ای صفحه!
maedeh
واقعا قصه ی جالبی داشت...خیلی روان روایت شده بود،آدم رو به فکر فرو می برد و واقعا ارزش خوندن داره...
mahnaz
کتاب با اینکه طولانیه و روایت زندگی یه بچه با معلولیت و مشکلات ظاهری هست، اماانقدر شیرین نوشته شده که هرروز دستتو میگیره و میذاره پای کتاب!داستانی که پر از حرفها، اصطلاحات و کنایه های ایرانیه و خوندنش هرچند که بعضی جاها غمگینت میکنه ولی یه کِیف بخصکصی هم میده
من بعضی وقتا میخواستم بزنم کله ی کاکا رو بشکنم، بعضی وقتا هم دلم واسه تنهایی و نادیده گرفتنش میسوخت
مانا
عالی بود میتونم بگم یکی از بهترین های داستان نوجوان بود که خوندم. از هالکبری فین هم بهتر😁 ماجرا پشت ماجرا. حرافی روای. روانشناسی قوی آدما. من خیلی خوشم آمد. قصه اش رو از اول سال شروع کردم به خوندن هی رفتم سراغ کتابای دیگه دوباره برگشتم سمت این کتاب. امروز تا آخرش خوندم. لذت بردم.
خیلی
Parisa𐤀
ولی این داستان نوجوان نیست که!
🤍
دلم برات تنگ میشه کاکا !
از وقتی کع خوندمش دائم اصطلاحات عجیب و زیبا و هوشمندانه ای رو به کار میبرم که بی نهایت برام جذاب هستند.
برای هیچ کتابی انقد نخندیده بودم و همچنین بغض نکرده بودم اگر کارگردان بودم فیلمی با این روایت می ساختم.
leila
اتفاقات داستان ناراحت کننده بود اما راوی طنز خوبی داره
یه بار خواندنش کافیه
نیتا
یک داستان ساده پر از جملات فسلفی. ساده و خواندنی. یکی از بهترین رمان های ایرانی که اخیرا خواندم.
yasiii
داستان صرفا به دور بدبیاری ها و بدشانسی های کاکا میگرده . گاهی انقدر اتفاق های بد پشت هم میوفته که واقعا غیرقابل پیش بینیه . خود کاکا میگه ک زندگی بالا پایین داره ولی زندگی من فقط پایین داره. اگر در وضعیت روحی مناسبی نیستید و اسیب پذیرید انتخاب خوبی نیست اما در غیراین صورت داستان بسیار زیباییه ارزش خوندن رو حتما داره .
f.bn
یک کتاب فوق العاده از نظر ادبی ، ارزشمند برای الگو برداری نویسنده های رمان، درامش قوی و خاطره انگیزه. از زبان یک نوجوان خاص که درست در آغاز جنگ تحمیلی متولد شده و به شیرینی ، زندگی تلخ اون دوره تاریخی رو با ماجراهایی که داشته،تعریف میکنه ،بسیار بسیار لذت بردم 👍👍
maya
رمانی عالی
آزاده
نثر کتاب خیلی خاص بود، از این نظر که یک شخصیت محوری داشت بعضی جاها خسته کننده میشد و باورش سخت. من لذت بردم در مجموع
لافکادیو
کاکای من عاشقتم 😘😘😘😘😘 بخونید حتما واقعا زیباست ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ درصد پیشنهادش میکنم . سلام منم به کاکا دوست قشنگم برسونید
کاربر ۲۸۹۳۹۵۰
این کتاب من رو عجیب یاد ه جز از کل میندازه.
بی اندازه مسرورم که تو ایران نویسنده هایی مثل سلمان امین هستند که به این خوبی و قدرت قلم میزنن
کاکا با تموم شدن کتاب تموم نمیشه. از اون شخصیتاس که با ایدئولوژی خاصی که داره تا همیشه گوشه ذهنت میمونه.
نادر کاربر
بیست بیست
جذابیت روایت جوریه که بدون اینکه حوصله آدم سر بره وسط داستانی میوفتی که دلت میخواد بیشتر بدونی ازش.. اصلا فکر نمیکردم انقدر سریع تمومش کنم..
z.gh
خوب بود متن روانی داشت
سمانه
خیلی جذاب و دوست داشتنی در عین حال غم انگیز
fateme
بسیار عالی و پر کشش
کوروش
عاالیی بود. به شدت توصیه میشود
Azadeh Gholipour
نقد اجتماعی از زوایای مختلف. فکر میکنم هدف نویسنده بیشتر نقد فرهنگ و عرف اجتماعی بود تا سرنوشت یک انسانِ نه چندان معمولی. بعضی از نکاتی که نویسنده روشون تأکید کرده، جداً قابل تأمل هستن. خیلی از ما اصلا بهشون فکر نمیکنیم. در حالیکه در سلامت و پیشرفت جامعه میتونن مؤثر باشن.
دل آرام
عالی حتما بخونید.
ولی من از سلمان امین پدرکشتگی شو خیلی بیشتر دوست داشتم ولی همه کارهای این پسر عالیه
مناریا
سیر خطی و تکراری داشت، درام داستان شکل نگرفته بود و زبان راوی متناسب با وضعیتش نبود. در کل بخش های زائد زیاد داشت که با حذف اون بخش ها تغییر کلی در روند داستان بوجود نمی اومد. نویسنده در مسیر پرگویی افتاده بود و یه جاهایی تکرار مکررات خسته کننده می شود. در کل در مورد وضعیت جنگ المان های نام برده در داستان کارکردی نداشتند و کشته شدن خواهر راوی در اثر موشک صرفا انگار اضافه شده بود صرف اینکه بخواد آسیب خانواده رو از جنگ پررنگ کنه
حجم
۳۹۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۰۱ صفحه
حجم
۳۹۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۰۱ صفحه
قیمت:
۶۷,۰۰۰
۳۳,۵۰۰۵۰%
تومان